فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛ مستندات کافی و در دسترس است؛ آن قدر واضح و فراوان که دیگر جایی برای توجیه کردن و اختلاف دیدگاهها نمیماند. همه در اصل ماجرا هم نظرند؛ چه آنها که باید سیاست گذاری میکردند و نکردند؛ چه آنها که متولی نظارت بودند و اگر درست عمل میکردند، وضعیت امروز این نبود. تنها تفاوت، در ادبیات توصیف است. یکی میگوید «آشفته»، دیگری میگوید «شلخته» و آن یکی از کلمه «به هم ریخته» استفاده میکند. «وحشی مضطرب»؛ این توصیف مقام معظم رهبری از وضعیت معماری برای تهرانِ ۹ سال پیش است؛ توصیفی که برای وضعیت معماری در کلانشهر مشهد با تمام انتظاراتی که از آن میرود، نیز مناسب و نزدیک به نظر میرسد.
نفس عمیق بکشید و اگر عمرتان به گذشتهها قد میدهد، نوستالوژی خانههای پر از آرامش، با نماهای ساده و بومی ۵۰، ۴۰ سال پیش را مرور کنید. حالا به نمای ساختمانهای بالا، پایین و مرکز شهر نگاهی بیندازید. بویی از بهبود وضعیت معماری در شهر به مشامتان میرسد؟
نه الزاما مشهد، اینجا هر جایی میتواند باشد، تهران، اهواز، شیراز، اصفهان یا هر شهر دیگر. معماری ساختمانهای مشهد، از بانک ها، ادارات، ایستگاههای مترو، مدارس و دانشگاهها گرفته تا شهرکهای اقماری و مجتمعهای مسکونی، نشانی از هویت ندارد. صرفا مستطیلهای کوتاه و بلند منزوی و بی معنایی هستند که با بیننده، هیچ نمیگویند؛ نه از اقلیم شهر، نه سابقه سنتی و مذهبی آن، نه غنای معماری ایرانی و نه هیچ چیز دیگر.
وضعیت هتلها و دیگر مراکز اقامتی متمرکز در هسته مرکزی شهر هم که گفتن ندارد. کافی است در خیابانهای منتهی به حرم چرخی بزنی؛ اگر از میان سازههای غول پیکر همچنان قادر به تماشای طلایی گنبد امام هشتم (ع) هستی، برای لحظاتی از آن چشم بگیری، همچنین از آبی فیروزه ایِ احتمالی روی سردر برخی هتل ها. در این صورت، آنچه باقی میمانَد، هیکل ساختمانهایی است که هرکدام سعی دارند تو را مسحور ظاهر تجملاتی شان کنند.
تماشای آنها تصویر حضور در جزایر خلیج را به ذهن میآورَد؛ حس بودن در هر جایی جز چند قدمی یک مکان مذهبی که مشهد، نام، شهر شدن و توسعه اش را وام دار صاحب این زیارتگاه است. وضعیت مساجد شهر نیز چنگی به دل نمیزند. وضعیت معماری در برخی از آن ها، همسو با دیگر سازههای شهر است، به طوری که اگر تابلوهای راهنمای شهری و معدود اِلمانهایی مثل چند کاشی آبی رنگ منقوش به آیات قرآن را نادیده بگیری، معماری بنا به کارکرد آن، راهنمایی ات نمیکند. تولد هر ساختمان جدید با نماهای پرطمطراق غیر بومی در حالی مشهد را قدم به قدم از هویتش دور میکند که به صدا درآمدن زنگ هشدار این رخداد نامبارک فرهنگی، به بیش از یک دهه پیش برمی گردد. صدایی که اگر شنیده میشد، برای جبران مافات به قدر ۱۰ سال، پیش میافتادیم.
اگر حوصله به خرج دهید و حافظه رسانهها را زیر و رو کنید، به تیترهای شیک و باید و نبایدهای زیادی درباره معماری مشهد میرسید؛ صحبتهایی بدون پیگیری و بدون نتیجه. بیشترشان هم مربوط به زمانی است که مشهد برای معرفی به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۷ میلادی آماده میشد. درمیان گویندگان، همه جوره اش پیدا میشود؛ از مسئولان اسبق و کنونی دولتی تا نمایندگان ادوار شورای شهر و تشکلهای بخش خصوصی. آسیب، کهنه است و دلایل آن، قدیمی. رئیس کمیسیون شهرسازی ومعماری شورای شهر مشهد با اذعان به اینکه بناها و کالبد شهر، نشان دهنده فرهنگ کهن ایرانی اسلامی نیست، یکی از ریشههای این آسیب را ناشی از روشن نبودن مفهوم «معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی» میداند.
محمدهادی مهدی نیا معتقد است بخشی از وضعیتی که امروز در شهر میبینیم، ریشه فرهنگی دارد. بخش دیگر هم به سیاست گذاریهای دولتی و مدیریت شهری برمی گردد، چون در طرحهای هدایت شهر که شامل دو طرح تفصیلی و جامع است، برای نماها و کنترل ضوابط سیما و منظر شهری، ضوابطی مشخص شده، اما متأسفانه معیارهایی برای نظارت و هدایت آن در نظر گرفته نشده است.
او با اشاره به ضعف در فرهنگ سازی میگوید: در این موضوع هم شهروند و هم مدیریت شهری به این دلیل که نتوانسته اهمیت و حساسیت آن را به مردم منتقل کند، دخیل هستند. او به مراحل صدور مجوزهای ساخت و ساز و کنترلهای اولیه نیز اشاره و اضافه میکند: مشکل در مرحله اجراست. نتیجه زیاده خواهی برای ارتفاع از زمین و نبود کنترل لازم باعث ایجاد ساختمانهایی است که خط آسمان در آنها رعایت نشده است. نقشه نما هم به تأیید شهرداری و نظام مهندسی میرسد، اما نظارت و کنترل بعدی در مرحله پایان کار برای هارمونی و نظمی که در نقشه اولیه دیده شده است، اتفاق نمیافتد. اینجا باید ابزار قانونی دخیل باشد، اما نه برای مردم، نه برای بدنه متخصص فرهنگ سازی نشده است.
معاون شهرسازی و معماری شهرداری مشهد نگاه همزمان به گذشته و آینده معماری مشهد را مفید میداند و میگوید: هم از مصالح نوین، سبک و درراستای مقاوم سازی استفاده شود و هم حداقل ساخت نمای بیرونی ساختمانها با سنتها ارتباط داشته باشد تا چشم نوازی و هارمونی لازم را ایجاد کند.
محمدرضا حسیننژادبا اشاره به وجود حدود ۶۰۰ هزار واحد ساختمانی در مشهد، ادامه میدهد:تا چند سال پیش، نظم و انضباطی در این زمینه، به این صورت که در پروانه ساختمانی به مباحث معماریِ نما و اندرونی پرداخته شود، نبود. آنچه بیشتر در پروانه توجه میشد، جرم گذاری ساختمان، طبقات، خط آسمان و مواردی از این قبیل بود. تا اینکه مباحث یک تا ۲۳ مقررات ملی ساختمان، به مهندس ساختمان، مهندس شهرسازی، بخشهای محاسباتی و... توجه ویژه کرد. به تبع آن، به حوزه معماری و نقش معمار هم توجه شد.
او با بیان اینکه ساختمانها حکم قطعههای پازلی را دارند که شهر را به وجود میآورند و اگر به معماری آنها توجه نشود، یک شهر آشفته و درهم و برهم به وجود میآید، تصریح میکند: نقطه عطف یادشده که مربوط به حدود یک دهه پیش است باعث شد نظارت معمار بر نقشه ها، در مراحل اجرا و تأییدیه اش برای پایان کار اهمیت پیدا کند. نتیجه اینکه ساختمانها از نظر معماری، کم کم دارد به سمت نظم پیداکردن پیش میرود.
معاون شهرسازی و معماری شهرداری مشهد تعداد ساختمانهای جدید را در حکم قطرهای در دریای شهر میداند و میگوید: در حدی نیستند که تأثیر یک بارهای در معماری و سیمای کلی شهر بگذارند.
او معتقد است «حرکتهایی از جنس تدوین سند ملی معماری و شهرسازی ایرانی اسلامی، حتی اگر به مرحله اجرا در پروانههای ساختمانی هم برسد، تأثیری در باره زمانی کوتاه نخواهد داشت» و تاکید میکند:برای مشاهده تاثیر آن باید بین ۱۰ تا ۲۰ سال منتظر ماند. اما به هرحال این نکته مثبت را دارد که وضعیت بصری شهر را به سمت افقهای مدنظر پیش میبرد.
حسیننژاد یادآور میشود که «برای رسیدن به این هدف، باید طرحهای موردی و موضوعی تعریف کنیم و برای اجرای آنها با مردم وارد گفتگو شویم. فرهنگ سازی از این طریق میتواند به لحاظ بصری و نمای ساختمان ها، مشهد را به معماری در شأنش سوق دهد.» او اضافه میکند: درباره معماری اندرونی نیز با پروانههایی که صادر میشود، میتوان به مرور تغییرات را لحاظ و آثار آن را مشاهده کرد.
معاون شهرسازی و معماری شهرداری مشهد، تقویت همکاری با نظام مهندسی و افزایش نظارتها را اتفاق خوب دیگر میداندبرای اجرای آنچه در پروانه ساختمانی میآید با این حال درباره اجرای نماهای با سبک رومی در برخی ساختمانهای شهر میگوید: حساسیت موضوع نما در گروههای ساختمانی مختلف، متفاوت است. در برخی گروهها ممکن است حساسیتها کمتر و در حد یک دستورالعمل و در برخی گروههای ساختمانی دیگر بیشتر باشد؛ مثلا در گروه ساختمانی «د» که مربوط به ساختمانهای بیش از هفت طبقه و بیش از ۵۰۰۰ مترمربع است، باید تأییدیه شهرداری برای نما هم اخذ شود.
مسئلهای فراگیر به وسعت کشور، ریشههایی عمیقتر از عملکرد مسئولان محلی دارد. خبر امیدوارکننده خبرگزاری ایسنا در تاریخ پنجم بهمن سال ۹۵ را به یاد بیاورید که حکایت از تصویب سند ملی معماری ایرانی اسلامی داشت. هر چند این سند با حضور رئیس جمهور در صحن اصلی شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید، با گذشت چهار سال، از ابلاغ آن خبری در دست نیست. متن این سند نیز در سایتهای مرجع اطلاع رسانی قوانین و مصوبات یافت نمیشود.
شاید دلیل این سرنوشت، دیدگاه کارشناسانی مانند عبدالحمید نقره کار، مدیر قطب علمی معماری اسلامی، باشد که چند ماه پیش از تصویب آن، اصل تهیه چنین سندی را یک ضرورت قطعی تاریخی خوانده و در عین حال گفته بود: اکنون ویرایش ششم سند را برای ما فرستادند. به نظر من، این سند انسجام منطقی و عقلانی ندارد. در حالی که انتظار میرود تصویب یک سند، پس از مشورت با کارشناسان مختلف انجام شود، مهر پارسال، خبری منتشر شد که حکایت از بررسی سند در شورای عالی معماری و شهرسازی کشور داشت.
این بررسی با تأیید کلیات سند و ۱۲ پیشنهاد همراه بود که بود و نبود برخی بندهای آن، تفاوت چندانی در اصل ماجرا ندارد؛ مثلا بند ۷ که پیشنهاد میدهد عبارت «سوداگری غیر قانونی» به «سودجویی فرصت طلبانه» تبدیل شود. در مقدمه این پیشنهادها آمده است که بررسی انجام شده روی سند، حسب دستور رئیس جمهور در تاریخ ۲۵ فروردین ۹۹ بوده است. اظهار نظر سید سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، در آذر سال گذشته، از ابهامات این سند کم نکرد.
او در جمع خبرنگاران، از سند ملی معماری به عنوان یکی از اسناد مصوب ستاد راهبری مهندسی فرهنگی یاد کرد که با همکاری دستگاههای مسئول در سال جاری نهایی میشود. معماری درمانی و روان شناسی معماری در حالی به عنوان موضوعات میان رشتهای در دنیا مورد توجه است که در بند ۴۸ سیاستهای کلی برنامه ششم توسعه ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری به رئیس جمهور نیز به این صورت اشاره شده است: «هویت بخشی به سیمای شهر و روستا، بازآفرینی و روزآمدسازی معماری اسلامی-ایرانی.» ۱۴۰۰، آخرین سال از عمر این برنامه پنج ساله است.