مصطفی توفیقی | شهرآرانیوز؛ «مزرعه وکیل آباد را که بیش از هزار یا ۲ هزار سال رنگ آبادی ندیده بود و از آنجا تا مشهد یک دانه علف سبز وجود نداشت، با خون دل و زحمت فراوان جنگل مهمی کرده، طوری که بهترین گردشگاه مشهد بوده و چند ماه تابستان قریب به ۴۵تا۵۰ هزار نفر در آنجا اقامت میگزینند و این توجه به مردم را بدان محل فوزالعظیم و نعمت عظمی دانسته که خستگیهای جانی و مالی را دور کرده و سزاوار ندانستم که این محل از وضعیت فعلی خارج گردد.»
این چند سطر دست نوشته، خلاصه دغدغه مردی است که آب و آبادانی را برای همه شهروندان میخواسته است؛ حاج آقا حسین ملک، بزرگ واقفان مشهد که جهان ۱۵۰ شمع به یمن صدوپنجاهمین سالگرد تولد او روشن کرده است.
حالا یک قرن و نیم پس از تولد این عزیز مردم مشهد، جمعی از شهروندان به احترام او در روزی که در تقویم مناسبتهای شهر مشهد به نام «روز وکیل آباد» به ثبت رسیده است، میهمانی کوچکی به صرف خاطره و یادآوری برگزار کرده اند. باغ بزرگ وکیل آباد، یکی از اوقاف بسیار حاج حسین آقا ملک و البته یکی از زیباترین آن ها، بعد از هشتم خرداد میزبان شهروندانی بود که برای یادآوری خاطرات «باغ وکیل آباد» گرد هم آمده بودند. در این بین محمد شب گیر، کارشناس فرهنگی باغ وکیل آباد، نتیجه مطالعات خود درباره گذشته باغ وکیل آباد را این چنین با شهرآرا در میان گذاشته است.
حاج حسین ملک، شیخ احمد بهار، محمد دانش بزرگ نیا در باغ وکیل آباد- دهه ۳۰
حاج حسین آقا ملک خود در جایی میگوید که قبل از من این اراضی رنگ آبادی را به خودش ندیده است. یعنی بیابان خشک و لم یزرع بوده است. در سال ۱۲۳۷ خورشیدی، خانیکوف، جغرافی دان مشهور روس، در سفر به منطقه ما، نوشتههایی از خود به جای گذاشته که تاکنون مورد استناد محققان است، تا جایی که حتی جهانگردانی که بعد از او از این منطقه گذر میکنند، در مسائلی مانند جغرافیای محلی و جغرافیای تاریخی به سفرنامه وی در منطقه خراسان نگاه میاندازند و ارجاع میدهند.
خانیکوف در عزیمت به مشهد در گذار از مسجد نیشابور و منطقه قدمگاه، از سمت شریف آباد خودش را از مسیر کوهستان که هوا خوب و از قضاتابستان هم بوده است، به منطقه جاغرق میرساند، وقتی وارد این اراضی میشود، تعریفی دارد از مسیر راه و سختیها و سرسبزی ها.
سپس وقتی عزم مشهد میکند، بعد از گذر از بند گلستان یا به قول خودش، پس از رسیدن به انتهای این دره، اینطور مینویسد: «پس از اتمام دره وارد بیابانی میشویم که زمینی خشک و رسی در اثر حرارت و خشکی هوا دیده میشود. بخش وسیعی از زمینها را پاره سنگهایی پوشیده که از کوههای مجاور بر اثر باران جدا شده است. از نظر گیاهان جز چند نمونه نادر چیزی به چشم نمیخورد و در اثر آفتاب از بین رفته است.» آن زمین بی آب و علف همین وکیل آباد سرسبز امروزی است و جالب آنکه خانیکوف در آنجا اشاره میکند که از این زمینهای لم یزرع (وکیل آباد امروزی) گنبد امام رضا (ع) از میان باغها دیده میشده است.
به گفته محمد شب گیر، جای دیگری که در کتب قدیم به این منطقه اشاره شده، سفرنامهای است که ناصرالدین شاه در سفری در سال۱۲۴۸، یعنی ده دوازده سال بعد از سفر خانیکوف به این منطقه، نگاشته است. ناصرالدین شاه در این روزنامه سفر که در سفر اول به مشهد به سال۱۲۴۸ نوشته شده، از بلوکات همه مسیر و شهرها و روستاهای مختلف اسم برده است؛ ازجمله بلوکات اطراف مشهد و آبادیها و قریههایی که دارد. در این اسناد و نوشتهها همچنان اسمی از وکیل آباد یا وصفی از این محدوده با عنوان آبادی نیست.
شاه قاجار هم در سفرنامه اش از بسیاری اراضی و بیشتر روستاهای این منطقه اسم میبرد، اما هنوز اسمی از وکیل آباد نیست. با این همه و باتوجه به نشانیهایی که در سفرنامه میدهد (سمت چپ کال یا سمت راست فلان جاده) باز هم استنباط من این است که همچنان منظور همین اراضی وکیل آباد است که تا آن زمان یک منطقه لم یزرع است.
او حتی در مسیر بازگشت که از بند گلستان رد میشود، مینویسد: «یک پیچی هست که ما رد کردیم، گردنه ناچیزی رو به سمت چپ کال» که احتمالا همین چهل بازه بوده است. وقتی میبینیم ناصرالدین شاه با این همه جزئیات از تک تک روستاها و کلاتهها و مناطق بسیار خرد میگوید و مینویسد، خیلی بعید است که از این منطقه رد شده باشد و محل آبادی دیده باشد و از آن نامی نبرده باشد. از نوشتههای وی این طور استنباط میشود که آن زمان بین کوه و چهل بازه، آبادی نبوده است.
ناصرالدین شاه در سفرنامه بعدی خود در سال۱۲۶۲ باز هم به همین شکل از خیلی جاها اسم برده است، ولی حتی در کتاب «مطلع الشمس» که گزارشی از همین سفرهاست، باز هم نامی از وکیل آباد نیامده است. در اولین آمارگیری که در ایران انجام شده است، یک مجموعه به نام مجموعه ناصری وجود دارد که بخشی از آن را «رضا نقلی» با عنوان کتاب جغرافیا و نفوس خراسان در عصر ناصری منتشر کرده است. در این کتاب هم جزئیات جغرافیای منطقه ذکر شده و از همه روستاهای اطراف از نوچاه تا نصوح آباد و جلدک در سفرنامه آمده است، اما باز هم از وکیل آباد اسمی نیست.
حتی زمانی که خانواده ملک در خراسان حضور پیدا میکنند، (از حدود سال ۱۲۷۳خورشیدی) در همه فهرستهای مالیات و اراضی این منطقه، همچنان اسمی از وکیل آباد نیست. اراضی وکیل آباد بعد از حضور خاندان ملک توسط حاج حسین آقای ملک، و قبلتر توسط نماینده پدرشان، رفته رفته خریده شده است.
پل قدیمی بولوار وکیل آباد - ۱۳۴۲
اولین جایی که نامی از وکیل آباد آمده (البته تا جایی که من مطالعه کردم) سال۱۲۸۷ است. اسناد و نامههایی از این سال هست که در آنها گاهی در نامه نگاریها یا صحبتهایی که میشود، از وکیل آباد اسم برده شده است و از آنجا به بعد است که توصیفهای فراوان از وکیل آباد در متون بسیاری درج شده است. آنچه در اسناد تاریخی موجود است، نشان میدهد که چطور همت حاج حسین آقا ملک و زحمات کشاورزها و باغ دارها، این ناحیه بی آب وعلف را به چنین باغ باشکوهی تبدیل کرده است.
شاید همه اینها نتیجه همان نصیحت پدر حسین آقا ملک به او باشد که در جایی میگوید: «اگر آبادی ملک را میخواهی، کشاورز و باغبان را زیاد کن.»
حاج حسین آقا ملک برای آبادکردن باغ و اراضی وکیل آباد چند کار مهم انجام میدهد که مهم ترینش قنات باغ وکیل آباد است و بی گمان بدون وجود قنات وکیل آباد این آبادی حاصل نمیشده است.
حاج حسین ملک، از سالهای اولیه قرن ۱۴ خورشیدی شروع به آبادانی باغ و محدوده پیرامون آن میکند. وکیل آباد در اصل شامل ۳ قلعه و مجموعه منازلی مسکونی، اراضی وسیع در پایین دست و همچنین اراضی بالادست ده بوده است. همچنین محل قلعه وکیل آباد که اکنون آثار آن باقی است، در انتهای سمت راست بولوار وکیل آباد روبه روی باغ وکیل آباد قرار داشته است. اراضی آن هم به طور عمده در ۲ طرف بولوار وکیل آباد (بیشتر سمت شمال شرقی) بوده اند. مرحوم ملک این بیابان توصیف شده را با احداث یک رشته قنات و بهره جویی از آب رودخانه گلستان، به باغ و جنگلی پر درخت و زیبا تبدیل میکند.
این قنات که تنها منبع آبیاری باغ بزرگ وکیل آباد و در واقع قناتی گلی است، به دستور حاج حسین آقا ملک ساخته شده است. سرچشمه این قنات در بند گلستان قرار دارد و تا مشهد دارای ۳ مظهر است. عمق این قنات نیز ۱۴ متر است.
او در مقدمه «دیوان صفای اصفهانی» که به خط خود آن را استنساخ کرده و اکنون در کتابخانه ملی ملک نگهداری میشود، نوشته است: «بسم ا... الرحمن الرحیم. شب اربعین است که شروع به استنساخ دیوان مرحوم صفای اصفهانی میشود. به علت اینکه دیوان اصلی متعلق است به حیدرخان پسر آباخان و به خط نستعلیق و خط مرحوم حاجی خوش نویس است که استاد خود من بود و قیمت دیوان را میگوید ۵۰۰ تومان که ۵ هزار ریال باشد، چون در وکیل آباد و برای سرکشی عملجات و امور بنایی برای ساخت قنات هستم، چند روز شخصا استکتاب میشود برای کتابخانه ملی خود که در طهران به زودی افتتاح خواهد شد، ان شاا... به تاریخ بیستم صفر ۱۳۵۴ مطابق لیله اول خرداد شمسی ۱۳۱۴»