براساس آنچه از مفهوم توسعه پایدار بیان میشود، شهر پایدار بایستی بسیاری از شاخصههایی را که لازمه مفهوم توسعه به شمار میروند داشته باشد. در این میان «کیفیت زندگی» در نقطه ثقل همه تعاریف موجود از شهر پایدار قرار دارد و عوامل بسیاری هستند که نقشی مهم را در بالابردن کیفیت زندگی شهری ایفا میکنند. «محیطزیست» همواره یکی از مهمترین پارامترهایی است که میتوان بر اساس آن شاخصهای کیفیت زندگی شهری و توسعه پایدار در شهرها را در ترازوی سنجش قرار داد.
براساس نظریههای شهر، توسعه پایدار در تعریفی کلی به ایجاد تعادل میان توسعه و محیطزیست معنا میشود و برای نخستینبار در سال ۱۹۸۰ میلادی در گزارش سازمان جهانی حفاظت از محیط زیست بهعنوان مسئلهای مهم و راهبردی مطرح شد که مهمترین حرف آن توسعه بر مبنای حفظ منابع طبیعی بود.
حالا بیش از دو دهه است که مقوله توسعه پایدار، ورد زبانِ اهل فن و مدیران و برنامهریزان شهری در کشورهای توسعهیافته شده است و در این میان اتکا به عوامل مؤثر در بهبود کیفیت زندگی در پروژهها و ایجاد زیرساختهای شهری لحاظ میشود. طی این سالها در ایران نیز -دستکم در حد طرح و ایده – مقوله توسعه پایدار به ادبیات مدیران و سیاستگذاران شهری راه یافته است.
به جز «پایداری در منابع طبیعی»، که یکی از مهمترین جنبههای توسعه پایدار به شمار میرود، «پایداری سیاسی»، «پایداری اجتماعی» و «پایداری اقتصادی» نیز، دیگر جنبههای توسعه پایدار به شمار میروند و این بدان معناست که جنبههای اجتماعی و اقتصادی در کنار حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست بسیار اهمیت دارند.
باتوجهبه آنچه که از مفهوم توسعه پایدار و جنبههای مختلف آن گفته شد، میتوان اَشکال مختلف توسعه را در کلانشهری، چون مشهد بررسی و مقایسه کنیم و به دنبال پاسخی باشیم برای این سوال: «در دو سه دهه گذشته، شهری همچون مشهد به چه میزان بر اساس مفاهیم توسعه پایدار رشد کرده است؟» برای پاسخ، باید به تاریخ رجوع کنیم؛ تاریخی که چندان هم از ما دور نیست.
روزگاری مشهد شهری محصور در باغها بود و حریری سبز گرداگرد شهر را فرا گرفته بود. حتی تا همین ۳ دهه گذشته، تونلهای سبز «ملک آباد» و «وکیل آباد»، یکی از شاخصترین نمادهای هویتی و سرسبزی این شهر بودند و در این میان تخریب تونل سبز «ملکآباد»، تلخترین خاطره مشهدیها را در دوران معاصر رقم زد و احداث قطار شهری و توسعه شبکه حملونقل ریلی هم نتوانست جای خالی درختان سربهفلککشیده «ملکآباد» را پر کند؛ بولواری که بزرگترین قربانی توسعه نامتوازن و ناپایدار شهری در مشهد شد.
تونل سبز «ملکآباد» بهعنوان نمادی هویتی از شهری شاداب و سرسبز، روزگاری منشأ بالندگی برای هر شهروند مشهدی بود، اما بهدلیل ناکارآمدی، اشتباه، نبود مدیریت و ... امروز فقط در خاطرات نسلهای گذشته جاخوش کرده است. اگر خوششانس باشیم، معدود عکسها و فیلمهای بهجامانده از آن شکوه سبز، شاید بتواند معرف این نماد هویتی شهر برای نسلهای آینده باشد.
حالا برگردیم به توسعه پایدار و جنبههای مهم آن. اگر مدیران اسبق شهر ما نه در شعار که در عمل به مفاهیم توسعه پایدار قائل بودند و یا دستکم تلاش خود را معطوف به توسعه پایدار شهری میکردند، امروز تونل سبز «ملکآباد» فقط رؤیا و افسانه نبود. نابودی این نماد هویتی یکی از دلایل ناکارآمدی مجموعه مدیریت شهر در سالهای نهچندان دور است، و درسی برای مدیران و متولیان و برنامهریزان و سیاستگذاران امروز. تخریب تونل سبز «ملکآباد» و مرگ تلخ درختانش فقط نابودی بیشاز ۷ هزار اصله درخت نبود، تخریب یکی از شاخصهای اجتماعی در این کلانشهر نیز محسوب میشد که مهمترین دلیل این اتفاق را میتوان در تفکرات مدیران شهری جستوجو کرد.
مرگ تراژیک تونل سبز «ملکآباد» میتواند برای نسلهای آینده این شهر، آینه عبرت باشد، آینهای برای حفظ داشتههایمان. توسعه فقط بهمعنای افزایش کمی ساختوساز نیست. گاهی حفظ اندک داشتههای هویتی و طبیعی در یک شهر، پر هیز از ساختِ سازههای بیمنطق و غیراصولی هم میتواند اقدامی مؤثر باشد. بزرگکردن و عریضکردن خیابانها و بزرگراهها، ساختن پلها و ... وقتی در تعاریف توسعه پایدار معنا مییابند که داشتههای گذشتهمان را حفظ کنیم و میراث گذشتگان را ارج نهیم.