رسول صدرعاملی گفت: «سال دوم دانشکدهی من» تلاش میکند به فردیت انسان، و انسان بودنِ انسان بپردازد و به این دلیل فیلم سختی بود.
اولین اکران مردمی فیلم «سال دوم دانشکده من»، ساخته رسول صدرعاملی، عصر دیروز با حضور کارگردان، تهیهکننده و تعدادی از بازیگران این فیلم در سینماهای مشهد برگزار شد و پیش از آن، عوامل این فیلم در مؤسسه فرهنگی شهرآرا به پرسشهای خبرنگاران پاسخ دادند. در این نشست خبری، رسول صدرعاملی که بیشتر مخاطب خبرنگاران بود، با جدیت و حوصله به سؤالهای آنها پاسخ گفت و درباره زوایای متنوعی از فیلم و دنیای فیلمسازی خودش حرف زد. مسعود ردایی، تهیهکننده فیلم، سها نیاستی، بازیگر نقش اول زن، پدرام شریفی، بازیگر نقش اول مرد و فرشته ارسطویی، بازیگر نقش مکمل زن، صدرعاملی را در سفر به مشهد همراهی میکردند. بعد از نشست خبری و بازدید عوامل فیلم «سال دوم دانشکده من» از تحریریه روزنامه شهرآرا، آنها به ترتیب به پردیسهای سینمایی هویزه، اطلس و گلشن رفتند و همراه علاقهمندان مشهدی سینما به تماشای این فیلم نشستند. «سال دوم دانشکده من» در جشنوارههای معتبر خارجی از جمله جشنواره مسکو، شانگهای و آسیاپاسیفیک حضور داشته است و سها نیاستی موفق شده نظر داوران جشنواره مسکو را جلب کند و جایزه بهترین بازیگر زن را از این جشنواره بهدست بیاورد. در این فیلم سینمایی همچنین علی مصفا، بابک حمیدیان، ویشکا آسایش، شقایق فراهانی، نیلوفر خوشخلق و افشین هاشمی به ایفای نقش میپردازند.
یک تجربه سخت، اما تازه
به نظر رسول صدرعاملی کارگردان «سال دوم دانشکده من»، این فیلم یک تجربه تازه و بسیار سخت برای او بوده و فیلمی نیست که مخاطب به آن بیتفاوت باشد یا دوستش نداشته باشد. دلیلش هم این است که به زوایایی از زندگی یک نسل میپردازد که کمتر دیده و شنیده شدهاند: «هیچکدام از فیلمهای من بد یا خوب و شبیه هیچ فیلمی نبوده و من سعی کردهام همیشه یک باب تازهای را در سینما باز کنم.»
به گفته صدرعاملی همه عوامل فیلم نیتشان این بوده که مثل همیشه به مخاطب احترام بگذارند و برای او ارزش قائل شوند و یک فیلم را باتوجه به تحقیقات انجام شده و مسائل روانشناختی و روانشناسی ترسیم کنند: «در این فیلم قصه مهتاب و آوا و علی قصه عجیب و غریبی نیست که مخاطب آن را نفهمد. به نظر من حتی بسیاری از مخاطبان آن را به شکلهای مختلف تجربه کردهاند یا حتی در اطرافشان دیدهاند و همین هم کار را دشوار میکرد. وقتی مهتاب و علی هردو باتوجه به تعهداتشان و شرایط متفاوت زیستشان کنارهم قرار میگیرند، غریزه و لذتجویی در کنار وفاداری قرار میگیرد؛ یعنی یک امتحان بسیار دشوار و سخت که کم و بیش همه ما تجربهاش کردهایم.» او در ادامه و در دفاع از آخرین ساخته خود گفت: «قصد نمایش دوربین را در این فیلم نداشتیم. تمام تلاشمان این بود که مخاطب بعد از ۱۰ دقیقه فراموش کند که دارد فیلم میبیند و متوجه دوربین و میزانسن و فرمها نشود. از نظر من این فیلم میخواهد به فردیت انسان و انسانبودن او بپردازد. آنچه برای من مهم است، این است که میدانم این فیلم ذهن مخاطب را رها نمیکند و تماشاگر را به فکر وادار میکند. با تمام اشکالاتی که ممکن است به فیلم وارد شود، من مطمئنم تماشاگر با آن ارتباط برقرار میکند.»
تجربه درجه یک
به گفته مسعود ردایی، تهیهکننده فیلم «سال دوم دانشکده من» در این نشست، رویکرد سازمان سینمایی و اهالی مرتبط باید در حمایت از سینمای اجتماعی باشد و از بودجههایی که در این زمینه دارند در این حوزه استفاده کنند. این تهیهکننده همچنین در پاسخ به سؤال شهرآرا درباره زمان اکران فیلم گفت: «در ابتدا و بعد از جشنواره تصمیم داشتیم این فیلم را بعد از عید نوروز اکران کنیم و زمانی که برای آن درنظر گرفتیم ایام تابستان بود، اما با مشورتهایی که با آقای صدرعاملی و آقای شهبازی، نویسنده فیلمنامه، داشتیم، قرار شد تیم در مهرماه و همزمان با شروع دانشگاهها اکران شود.»
مسعود ردایی در ادامه به شرکت سینمایی بهمن سبز به عنوان پخشکننده فیلم اشاره کرد و از تعداد سالنهای کل کشور که در ابتدا ۵۰ سالن بوده و بعد تا ۹۰ سالن افزوده شده یاد کرده و ابراز امیدواری کرد تعداد سالنها با استقبال علاقهمندان روزبهروز بیشتر شود. پدرام شریفی نیز با بیان اینکه این فیلم برایش یک تجربه درجه یک بودهاست گفت: در این پروژه با یک کارگردان بزرگ سینما کار میکردم که برایم پر از یادگرفتن و درس بود: «از سوی دیگر قصه هم به قلم پرویز شهبازی، یکی از کارگردانان دلخواه من بود. همه اینها در کنار هم برای من فرصت خوبی را فراهم کرد که بتوانم کنار آدمهای کاربلد باشم.»
سها نیاستی نیز از تجربه بازی در این فیلم سینمایی ابراز خوشحالی کرد و افزود: «تجربه خارقالعادهای برایم رقم خورد که برای هرکسی پیش نمیآید. درباره فیلم و در ادامه صحبتهای آقای صدرعاملی نیز باید بگویم موقعیت مهتاب بعد از ۲ سال هنوز من را رها نکردهاست.»
نشست خبری فیلم «سال دوم دانشکده من» در روزنامه شهرآرا
ترجیح طراوت و تازگی به تکراری بودن بازیگر
در ادامه این نشست رسول صدرعاملی در جمع خبرنگاران و در پاسخ به سؤال شهرآرا مبنیبر اینکه آیا دلیل حاشیهای بودن نقش بازیگران حرفهای این فیلم صرفا برای بیشتر دیده شدن کار و کمهزینهتر بودن تولید بوده است یا خیر گفت: «اصلا این نبوده که بازیگران خوب نقش فرعی بازی کنند. ۲ شخصیت اصلی فیلم ما بیست ساله هستند. چه کسی را در سینما داریم که بتواند این نقش را بازی کند؟ اینکه از بازیگر بزرگتر برای نقش بازیگر بیست ساله هم استفاده کنیم به نظر من باورپذیر نیست. ضمن اینکه من طراوت و تازگی را به تکراری بودن چهره بازیگر ترجیح میدهم و فکر میکنم مردم هم ترجیحشان همین است.»
به گفته او همه بازیگرهای خوب ما نشان دادهاند وقتی که فکر میکنند، میخواهند اثری خلق شود که متفاوت است و حرفی برای گفتن دارد و با کمال میل در آن کار گروهی شرکت میکنند، حتی اگر یک سکانس بازی کنند. واقعیتش هم این است که علی مصفا، ویشکا آسایش، شقایق فراهانی، نیلوفر خوشخلق و بابک حمیدیان همه آمدند که قصه مهتاب و علی و آوا را روایت کنند. شخصا خوشحالم که هم من و هم تهیهکننده این ریسک حرفهای را پذیرفتیم که نقشهای اول و دوم را به بازیگران جوان بسپاریم: «علاوهبر اینکه بازیگری در این سن برای ایفای نقشهای اصلی نبود. من آن خودخواهی و ماجراجویی را برای کشف استعدادهای جدید دارم و خودخواهی من فردی نیست و به نظرم نیاز سینماست. ضمن اینکه فیلمنامه نیاز به چهرههای جدیدی داشت.»
بازیگری، سختترین حرفه سینما
به نظر این کارگردان پیدا کردن بازیگر بیستساله که مسئولیتپذیر باشد و توانایی اجرای نقش را داشته باشد کار سختی است: «بازیگری سختتر از دیگر حرفههای سینماست. بازیگر باید در طول زمان فیلمبرداری همیشه سرحال و آماده باشد. همه حق دارند در طول فیلم خسته شوند، خمیازه بکشند، صورتشان بههم ریخته باشد، اما بازیگر باید صورتش در ۵ بعدازظهر همانطوری باشد که ۶ صبح گریم شده است.»
به گفته صدرعاملی یک بازیگر خوب در زندگی طبیعی خودش هم یک بازیگر خوب است؛ یعنی باید اول یاد بگیرد در محله، مدرسه و دانشگاه محبوب باشد و بعد بیاید وارد دنیای بازیگری شود، تا یک میلیون نفر یا صد هزار نفر او را بهعنوان بازیگر بپذیرند.
گذر از سینمای اجتماعی به سینمای انسانی
صدرعاملی در ادامه درباره منابع الهامبخش فیلمش سخن گفت و به گفتگوهایی که با پرویز شهبازی، نویسنده فیلمنامه داشته است اشاره کرد و گفت: «این فیلمنامه را شهبازی در سال ۹۳ نوشته بود و آن را همراه چند ایده دیگر به من داد که از میان همه آن ایدهها این را انتخاب کردم و آن موقعیت ویژهای که در این فیلمنامه وجود داشت مجابم کرد که این میتواند فیلم بعدی من باشد.»
صدرعاملی درباره عبارت معروفش «گذر از سینمای اجتماعی به سینمای انسانی»، و المانها و نشانههای آن هم صحبت کرد: «سینمای اجتماعی، تداعی مسائل درونی افراد در خانواده و روابط فردی در اجتماع است. همان تداعی مسائل ترانه در فیلم «من ترانه ۱۵ سال دارم»، در فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» هم وجود دارد.
در «زندگی با چشمان بسته» هم همینطور است. اما در «سال دوم دانشکده من» اینطور نیست؛ این تداعیها درونیتر است و این تجربهها را از سهگانه زائر «هرشب تنهایی»، «شب» و «در انتظار معجزه» که در مشهد ساختم به دست آوردم. در شبهایی که در حرم کار میکردم به داخل ذهن کاراکتر و به تنهاییاش پی بردم.»
به گفته این کارگردان، این گذار سینمایی نیاز به کسب تجربه دارد و «سال دوم دانشکده من» هم از این دست تجربیات برای او بوده است: «الان برخلاف دهه ۶۰ و ۷۰ ساخت فیلم اجتماعی باب شده است. در این فیلم میخواستم برای خودم تجربه کسب کنم که ببینم میتوانم از سینمای اجتماعی به یک سینمای انسانی
برسم یا نه؟»
من هم فرمولهای گیشه پسند را بلدم
صدرعاملی همچنین در پاسخ به سؤالی مبنیبر اینکه منتقدان باور دارند این فیلم پرداخت سطحی از تقابل وفاداری با خیانت است گفت که در زمان اکران همه فیلمهایش با همین نقد روبهرو شده است: «همیشه به من میگویند فیلمهای قبلیات از این بهتر بود. فیلمهایم بعدها درک میشود، وقتی یک فیلمساز جهان تازهای خلق کرده است و منتقد حاضر نیست یک فیلم را دوبار ببیند و با همان یکبار دیدن شتابزده به نقد مینشیند، حق دارد هرچه میخواهد بنویسد.» او در پایان در مقام دفاع از فیلمسازیاش برآمد و گفت که همواره سعی کردهام فیلم ایرانی بسازم: «کوشیدهام خودم و دیگران را تکرار نکنم. من هم فرمولهای گیشهپسند بلدم، اما فیلمهایی از این دست به فراموشی سپرده میشوند.»
اکران مردمی فیلم سینمایی «سال دوم دانشکده من» در سینماهای مشهد