سعیده فتحی/شهرآرانیوز، ۲۳ دی ماه ۹۶ رامین احمدی طباطبایی رئیس فدراسیون بسکتبال شد. از آن زمان تا به امروز حواشی در بسکتبال به وجود آمده که پیش از آن سابقه نداشته است، حواشی که نشان از مدیریت ضعیف مسئولان فدراسیون دارد.
حاشیه اول؛ تور گرجستان
هنوز چند ماه از آمدن رئیس فدراسیون نگذشته بود دقیقا در اردیبهشت ماه ۹۷ سایت رسمی فدراسیون بسکتبال ایران خبر از امضای تفاهم نامه همکاری میان فدراسیون ایران با فدراسیون گرجستان و باشگاه ZAZA داد. این نشست با حضور نعیمه ظفر، مسئول وقت دپارتمان آموزش و پژوهش فدراسیون بسکتبال ایران صورت گرفته بود.
اما پس از گذشت ۶ روز لاشا پارگالاوا مدیر ورزشی باشگاه زازا گرجستان امضای چنین تفاهم نامهای را تکذیب کرد و گفت: «میهمانانی از ایران داشتیم. آنها میخواستند کودکان و نوجوانان ایرانی را به آکادمی زازا بیاورند و کمپی در کشور ما برگزار کنند.»
جالب آنجا بود که در فاصله کوتاهی آن خبر از روی سایت فدراسیون حذف شد و بعد از آن، تبلیغی از یک تور تفریحی-ورزشی گرجستان برای بسکتبالیها در فضای مجازی منتشر شد. تور سه روزهای که شرکت کنندگان باید چند میلیون تومان برای حضور در آن پرداخت می کردند، اجازه حضور همراه داشتند و تورهای گشت درون شهری و بیرون شهری برای آنها در نظر گرفته شده بود. در کنار همه اینها شرکت کنندگان به کمپ آکادمی زازا هم برای بسکتبال میرفتند. اینکه چقدر این تور تفریحی با اهداف آموزشی همخوانی داشت، مشخص نبود؛ اما تبلیغات آن کاملا مشابه آژانسهای مسافرتی به نظر میرسید و تنها یک برنامه بسکتبالی جانبی به آن اضافه شده بود.
علی توفیق که در آن زمان دبیر فدراسیون بود و به همراه شبنم کلاهی نایب رئیس وقت هیات تهران مدرسه بسکتبال خودشان هم حاشیه هایی برای بازیکنان پایه و اعزام آنها به کانادا پیش آمده بود در گفت و گویی چنین قراردادی را تکذیب کرد و گفت: «اگر چنین چیزی باشد رئیس یا دبیر این تفاهم نامه را امضا میکند. من زازا را نمیشناسم. اگر قرار به امضای تفاهم نامهای باشد من باید مطلع باشم، شما باید با رئیس این دپارتمان صحبت کنید. به من در این باره چیزی منتقل نشده است.»
حاشیه دوم؛ از ماست و دوغ تا حذف ملی پوشان
در مهرماه ۹۷ برخی ملیپوشان بسکتبال از شرایط نامناسب اردوی تیم ملی انتقاد کردند و گفتند فدراسیون اعلام کرده، چون لبنیات گران شده ماست و دوغ از لیست غذایی اردونشینان حذف میشود و سلفون هم دیگر در تمرینات وجود نداشت. در واقع حاشیه اصلی از آنجا کلید خورد که مسعود قاسمی سرپرست تیم ملی در جواب اعتراض ملی پوشان در مصاحبهای گفت: «واقعا خیلی خنده دار است که بازیکن تیم ملی بیاید درباره نبودن ماست سر میز غذا حرف بزند. من نمیخواهم مدیران قبلی را زیر سوال ببرم و برای آقای مشحون هم احترام زیادی قائلم؛ اما گویا برخی بازیکنان یادشان رفته که در خوابگاه فدراسیون با کمترین امکانات میماندند؟ الان که برای آنها هتل المپیک را رزرو میکنیم و هر روز ۳۰۰ هزار تومان برای اقامت و ارائه بهترین خدمات و غذاها میدهیم. شاید درست نباشد من هم این حرفها را بزنم؛ اما اینکه بازیکن ساعت ۸:۳۰ در هواپیما غذا میخورد و ساعت ۹:۳۰ در فرودگاه توکیو میگوید، گرسنه ام، عجیب نیست؟! یادشان رفته که ساعت ۱۱ شب برای دومین بار شام را در «مک دونالد» خوردند؟ قبلا در سفرهای بین المللی اینطور بوده یا اینکه برخی شبها به بازیکنان شام هم نمیدادند؟»
قاسمی در حالیکه باید آن شرایط و جو به وجود آمده را مدیریت میکرد با این صحبتها تیم را وارد حاشیه کرد و پس از آن بازیکنان در فضای مجازی نسبت به حرفهای سرپرست واکنش نشان دادند و حامد حدادی هم گفت: «چرا میخواهند منت بگذارند، آن هم برای بازیکنی که ۶ ماه شبانهر وز در اردوی تیم ملی بوده و تمام تلاشش را کرده است. آیا بردن بازیکنان به رستوران مکدونالد کار بزرگی بوده است؟ فکر کردهاید ما عاشق مکدونالد هستیم؟ اتفاقا خیلی غذای بدی است و کسی دوست ندارد. مگر ما گدا هستیم؟»
پس از آن تعدادی از بازیکنان به کمیته فنی فراخوانده شدند و در آنجا هم مشکلات را مطرح کردند، اما اتفاقی نیفتاد و مدتی بعد رئیس فدراسیون بازیکنان اصلی تیم ملی را به جلسهای خصوصی فراخواند که البته خیلی سریع فایل صوتی آن جلسه به دست ما رسید و شنیدیم که بازیکنان تا چه اندازه از نوع رفتار و برخورد سرپرست و سرمربی تیم ملی ناراحت و شاکی هستند. در حالیکه طباطبایی باید آن شرایط را مدیریت میکرد و اجازه نمیداد حواشی بیشتر از این به بسکتبال رخنه کند با نوع رفتار و تصمیماتی که گرفت بیشتر از همیشه بسکتبال را وارد حاشیه کرد. آنها با حذف ارسلان کاظمی و داستانهایی که برای حامد حدادی پیش آوردند تا جایی پیش رفتند که پای رئیس کمیته ملی المپیک به این داستان باز شد و در نهایت با وساطت او حواشی تقریبا پایان یافت!
یعنی این حواشی از مهرماه ۹۷ تا خرداد ۹۸ که حامد حدادی دوباره به تیم ملی دعوت شد ادامه داشت و پس از آن هم داستان دعوت نکردن از ارسلان کاظمی پر رنگ بود تا در نهایت در بهمن ماه ۹۹ ارسلان هم دوباره به تیم ملی دعوت شد. اگرچه در این مدت کادر فنی دلیل عدم دعوت از ارسلان را فنی اعلام میکرد، اما همگان میدانستند که بخاطر همان حواشی ماست و دوغ این اتفاق رخ داده و در برگشت ارسلان هم دیدیم که او تا چه اندازه از نظر فنی کارآیی بالایی دارد و به تیم ملی میتواند کمک کند. او با عملکردش نشان داد که حذف او از تیم ملی هیچ ربطی به مسائل فنی نداشته وگرنه سرمربی بیش از همه به این بازیکن تایم برای بازی نمیداد.
حاشیه سوم؛ شکستن حباب قطر
آذرماه ۹۹ تیم ملی بسکتبال برای حضور در پنجره دوم کاپ آسیا در شرایط کرونایی راهی قطر شد و در بازی با سوریه مشخص شد که مسعود قاسمی مدیر تیمهای ملی روی نیمکت غایب است و از جایگاه VIP در کنار رامین احمدی طباطبایی بازی را نگاه میکنند. اما داستان این بود که رئیس فدراسیون و سرپرست تیم ملی پروتکلهای لازم را رعایت نکرده بودند و در حالی که باید در هتل قرنطینه میشدند و حق خروج نداشتند این دو مسئول با زیر پا گذاشتن پروتکلها به بیرون رفته و در شهر دوحه به گشتوگذار پرداختهاند. مسعود قاسمی یک عکس از خود و طباطبایی بر روی صفحه اینستاگرامش کار کرده بود، اما بعد از چند ساعت آن را از روی صفحهاش حذف کرد و همان عکس کار دست این دو نفر داد و مسئولان برگزاری مسابقات متوجه خروج آنها از هتل شدند.
ابتدا هردوی آنها چنین چیزی را تکذیب کردند و قاسمی گفت: «احساس تب و بی حالی داشتم و با مشورت با دکتر تیم، اتاقم را برای به حداقل رساندن تماس با بازیکنان و کادر فنی تغییر دادم. در دیدار با سوریه هم به همین دلیل روی نیمکت نبودم و از جایگاه ویژه بازی را تماشا کردم.».
اما این بار مهران شاهین طبع سرمربی تیم ملی در برنامه زنده پرده از حقیقت برداشت و گفت: «این مسئلهای بود که بزرگش کردند. رئیس فدراسیون و مدیر تیمهای ملی عکسی که گرفته بودند کاملا در کنار هتل بود و در فضای مجازی منتشرش کردند، اما نکتهای که مهم است اینکه این عکس را یک ایرانی به مسئولان فدراسیون جهانی فرستاده بود و این جنجال و محرومیت کار خودیها بود.»
بعد هم شنیده شد مسئولان فدراسیون بسکتبال ایران به خاط خارج شدن از حباب جریمه چند هزار دلاری شدند!
حاشیه چهارم؛ کرونایی شدن ملی پوشان
بهمن ماه ۹۹ تعدادی از بازیکنان حاضر در اردوی تیم ملی بسکتبال دچار ویروس کرونا شدند. کروناگرفتن بازیکنان تیم ملی بسکتبال خیلی عجیب نبود، اما اظهار بیاطلاعی مدیر تیمهای ملی بسیار عجیب بود و گویی انکارهای آقای قاسمی تمامنشدنی است و بعد از ماجرای قطر حالا نوبت به کتمان کروناییشدن ملیپوشان رسیده بود. او گفته بود:«چنین چیزی صحت ندارد و هیچ بازیکنی کرونا نگرفته است. در حال حاضر اردو تعطیل است و بازیکنان به خانههای خود رفتهاند و در اختیار باشگاهشان هستند.» با این انکار مسعود قاسمی داستان عجیبتر هم شد چراکه نشان داد مدیر تیمهای ملی از وضعیت ملی پوشان بی خبر است و نمیداند که هم تست آنها مثبت شده و هم در در خانههایشان قرنطینه بودند! وقتی همه میدانند و خود بازیکنان هم میگویند که در اردو به این ویروس مبتلا شده و به آنها توصیه شده که در خانه قرنطینه شوند، چطور مدیر تیمهای ملی از آن اظهار بیاطلاعی میکرد؟!
حاشیه پنجم؛ ورود اقلام غیرمجاز به ایران
ابتدا در آذرماه ۹۹ به هنگام بازگشت تیم ملی از دوحه تعدادی گوشی همراه خریداری شده توسط همراهان و بازیکنان تیم ملی توسط گمرک فرودگاه توقیف شد و از آنجایی که هر مسافر میتواند یک گوشی وارد و با کد ملی خود به ثبت برساند اعضای تیم تا حدود ساعت ۶-۵ صبح در فرودگاه معطل شدند، اما در نهایت و با کمک مسئولان وزارت ورزش موبایلها رفع توقیف شده و بسکتبالیها به خانههای خود بازگشته اند. بعدها در داستان ریجستر کردن گوشیها ردپاهایی از شبنم کلاهی و علی آرزومندی دیده شد که تا همین چند وقت پیش هم درگیر دادگاه بودند.
اما داستان همین جا تمام نشد و در سفر اخیر تیم ملی به ژاپن باز هم تیم در فرودگاه به مشکل خورد و این بار حاشیه بزرگتر شد! دیروز ۸ تیرماه ۱۴۰۰ هنگام ترخیص وسایل مربوط به تیم ملی اقلام غیرمجازی پیدا و ضبط شد که حسابی برای تیم ملی دردسرساز شده است. این اتفاق باعث معطلی چندساعته کاروان تیم ملی کشورمان در فرودگاه امام خمینی (ره) شد تا بازهم سومدیریت در این تیم دردسرساز شود.
مشخص نیست سرپرست تیم وظیفه اش چیست که هر بار در سفر بسکتبالیها شاهد به وجود آمدن حاشیههایی هستیم. احتمالا باز هم باید شاهد انکارهای آقای قاسمی باشیم و باید ببینیم این بار چه داستانی برای پوشاندن کارهایشان سرهم خواهند کرد. الان چند روز قبل از حضور در المپیک چرا باید چنین استرسی به تیم وارد شود؟ چرا کسانی که همراه تیم بودند حواس شان نبوده و کنترل نکرده اند؟
مشحون کجایی که یادت بخیر!
وقتی یک مشکل برای کل تیم به وجود میآید مشکل از عدم مدیریت درست است اگر از یک بازیکن خطایی سر زده بود میگفتیم فقط آن بازیکن مقصر بوده و نادانی کرده، اما وقتی مشکل برای تقریبا کل تیم به وجود میآید حکایت از این دارد که این تیم از نبود یک بزرگتر، یک مدیر توانمند رنج میبرد و مشخص نیست این مشکل تا به کی ادامه داشته باشد. وقتی این اتفاقات را کنار هم میگذاریم میبینیم بسکتبال واقعا از نداشتن یک بزرگتر در این مدت آسیب دیده است. زمانیکه کت مدیریت برتن عدهای گشاد باشد این چنین میشود که کنترل از دست شان خارج شده و هر چند ماه یک بار باید شاهد حواشی باشیم که در شان بسکتبال و رشته دانشگاهی نیست. محمود مشحون هر مشکلی هم که داشت، اما در مدیریت حواشی بسیار قوی بود و کسی جرات نمیکرد در زمان او از این کارها بکند و چنین حواشی به وجود آورد. اما در دوره مدیریت طباطبایی بارها شاهد اتفاقاتی از این دست بودیم که در این گزارش فقط به آنهایی که بسیار پر رنگ بودند پرداختیم.
بسکتبال ایران با مشحون از فراز شروع کرد و به فرود رسید. قطعا ما هم برای همین آن زمان جنگیدیم تا شرایط را تغییر دهیم، اما آرمان ما این نبود، برای تغییراتی که ما را به چنین نقطهای از امکانات، چنین درکی از مدیریت و چنین سطحی از نگرش و بینش برای بسکتبال ملی ایران برساند، نبود. ما به دنبال درجا زدن نبودیم که اگر بودیم کسی بهتر از همان مشحون نبود. ما و بسکتبال، آدمهای جدید را برای فضای جدید میخواستیم، برای بهتر شدن، برای اینکه گذشته را فراموش کنیم و به آینده امیدوار شویم، اما مدیریت طباطبایی ما را به جایی رساند که متاسفانه امروز باید بگوییم «مشحون کجایی که یادت بخیر!» جملهای که هیچ وقت چهار سال پیش فکر نمیکردیم روزی آن را به زبان بیاوریم!
دیروز همسر مهشاد کریمی خبرنگار فوت شده محیط زیست به ربیعی سخنگوی دولت میگفت: «ما الان توقع نداریم که آقای عیسی کلانتری استعفا دهد یا اخراجش کنند، چون به هر حال تا چند ماه دیگر نه تنها او بلکه همه شما رفتنی هستید و این دردی از ما دوا نخواهد کرد.» الان هم بحث قاسمی و طباطبایی همین است تا چند وقت دیگر انتخابات ریاست فدراسیون را خواهیم داشت و بی کفایتی این آقایان به اندازه کافی در این مدت تیشه به ریشه بسکتبال زده است. فقط امیدواریم در دوره جدید خانواده بسکتبال هوشیار باشند و کسانی را انتخاب کنند که به فکر بسکتبال باشند نه اینکه فقط به منفعت خود و گشت و گذار بیاندیشند! بسکتبال نیاز به یک مدیر دلسوز دارد تا این کشتی در حال غرق شدن را نجات دهد وگرنه با این شرایط مشخص نیست آینده این رشته چه خواهد شد.