صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفتگو‌ی شهرآرانیوز با ۲ پژوهشگر دینی به مناسبت سالگرد درگذشت علامه امینی

  • کد خبر: ۷۲۸۷۳
  • ۱۲ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۱۲
به مناسبت سالگرد در گذشت درگذشت علامه امینی(ره) برای واکاوی هرچه بیشتر زوایای کمترشناخته شده این متفکر بزرگ، با فرزند چهارم ایشان، حجت الاسلام احمد امینی و بررسی تأثیر کتاب «الغدیر» و شناختن زوایای ناپیدای این کتاب ارزشمند با دکتر محمدعلی مهدوی راد گفت وگویی انجام داده ایم.
امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - هرکسی که دل در دریای معرفت ولایت داشته باشد، نام پرآوازه کتاب «الغدیر» به گوشش رسیده است؛ اثری که در عالم اسلام، اندیشمندان همه مذاهب اسلامی به آن توجه کرده اند. متفکران دینی از سرتاسر تمدن اسلامی پس از انتشار این کتاب ارزشمند، برای مؤلف آن نامه هایی در راستای ارج نهادن مقام این اندیشمند بزرگ ارسال کرده اند. علامه امینی(ره) حق بزرگی بر گردن عالم تشیع دارد. او با تلاشی خستگی ناپذیر و سفر به شهرهای مختلف تمدن اسلامی و نگریستن در نسخه های خطی کتابی از خود به جای گذاشت که تحسین اهل علم و نظر را در پی داشت.
 
آیت ا... حاج شیخ عبدالحسین تبریزی نجفی معروف به علامه امینی سال ۱۲۸۱ خورشیدی در شهر تبریز دیده به جهان گشود. او تحصیلات علوم دینی را در زادگاه خود آغاز کرد و سپس در نجف اشرف نزد بزرگانی چون میرزای نائینی و آقاسید ابوالحسن اصفهانی کسب علم کرد و با تلاش خستگی ناپذیرش خیلی زود به مقام والای اجتهاد رسید. پس از آن، به طور مستمر در موضوعات گوناگون فقهی، کلامی، تفسیری و تاریخی دست به پژوهش زد که حاصل آن به صورت تألیفات گران سنگی مانند «شهداء الفضیلة» و «الغدیر» در اختیار ماست.
 
ویژگی بارز علامه در زندگی، سفرهای پربارش به شهرهای مختلف کشورهای اسلامی بود که به منظور مطالعه و یادداشت برداری از کتب شیعه و سنی، به ویژه مآخذ خطی کهن، برای نگارش کتاب «الغدیر» و دیگر آثار وی صورت می گرفت و ضمن آن به گفت وگو با استادان حوزه و دانشگاه، اصلاح و ارشاد مردم می پرداخت و پیام «غدیر» را منتشر می ساخت. به مناسبت سالگرد در گذشت درگذشت علامه امینی(ره) برای واکاوی هرچه بیشتر زوایای کمترشناخته شده این متفکر بزرگ، با فرزند چهارم ایشان، حجت الاسلام احمد امینی و بررسی تأثیر کتاب «الغدیر» و شناختن زوایای ناپیدای این کتاب ارزشمند با دکتر محمدعلی مهدوی راد گفت وگویی انجام داده ایم.


***
حجت الاسلام والمسلمین احمد امینی نجفی متولد ۱۳۳۴خورشیدی، چهارمین پسر مرحوم علامه امینی است. او در تهران به دنیا آمد و در مدرسه علوی تحصیل کرد و در نوجوانی پدرش را از دست داد. برای تحصیلات حوزوی به قم مهاجرت کرد و سال ها نزد علمای قم به تحصیل علوم دینی پرداخت. او برای تدریس کتاب الغدیر حلقه هایی تشکیل داد، سال ها به پژوهش در منابع کلامی و به خصوص مباحث امامت پرداخت و به محققان خدمات پژوهشی ارائه کرد. پس از سقوط رژیم بعث در عراق، به احیای کتابخانه «امیرالمؤمنین(ع) »در نجف پرداخت و به شناساندن الغدیر و مباحث آن همت گماشت.

هنگامی که پدرم از دنیا رفتند، ۱۴ سال بیشتر نداشتم. واقع امر این است که ایشان بیشتر غرق در کارشان بودند و علاقه و عشق ایشان بیشتر فعالیت‌های علمی شان بود، اما با خانواده جز با محبت رفتاری انجام نمی‌دادند. با اینکه شخصیتی جدی داشتند، همواره رفتارشان همراه با محبت بود و من در خاطر ندارم که خشم یا غضب از ایشان دیده باشم.

 

از طریق مادرم، برادرانم و دوستان و آنچه که در ذهن من هست، می دانم که بیش از هر چیزی، توفیقات علمی ایشان را به وجد می آورده است. ایشان اهل محبت بودند و اگر دوستان نزدیک خود را بعد از مدت طولانی می دیدند، حالت عاطفی خاصی به آن ها پیدا می کردند و من که این حالات را در ایشان می دیدم، خیلی منقلب می شدم. گاهی که از سفرهای تحقیقاتی خود بازمی گشتند و دچار توفیق و موفقیتی می شدند، شوق و وجد در ایشان مشهود بود.


از برادران بزرگ ترم شنیده ام که همواره پدرم فرزندانش را برای کسب علم تشویق می کرد که نتیجه آن هم این شد که برادرم، آقای هادی امینی، چندین و چند کتاب تحقیقی را به رشته تحریر درآورد. مرحوم پدرم بر برخی از آثار او تقریظ نوشته است.بنابراین کسی که حال و وضعش به آن شکل بوده است، خواه ناخواه فرزندان و اطرافیانش هم دچار شوق علمی می شوند.

 

از این رو، آقای هادی امینی شاغل به تألیفات علمی شدند و برادر دیگرم، آقای رضا امینی، در مدیریت کتابخانه امیرالمؤمنین(ع) نجف اشرف و حتی در ساخت آن با پدر مشارکت و همراهی می کردند. مرحوم امینی فقط این طور نبود که در ذهن خودشان علاقه داشته باشند که فرزندانشان هم در مسیر علمی قرار بگیرند، بلکه این شوق را در اولاد خود ایجاد کرده بودند. حتی بعد از فوت ایشان، خود بنده هم چندسالی در نجف اشرف عهده دار اداره کتابخانه آن مرحوم شدم. بنابراین خود من هم تحت تأثیر حالات آن مرد بزرگ بودم.


مرحوم امینی در طول نگارش الغدیر به کتابخانه های مختلف مراجعه می کردند و آثار زیادی را هم مطالعه کرده بودند. ایشان به هند و سوریه و... رفته بودند. در این مسیر وقتی به فقر جامعه فرهنگ شیعه، به خصوص در نجف اشرف پی بردند، متوجه شدند که ایجاد یک کتابخانه تخصصی مهم در این شهر ضروری است؛ آن هم در شهری که مهد علم و تشیع است. درحقیقت ساخت کتابخانه و راه اندازی مجله آن با عنوان «صحیفة المکتبة» ازجمله خدمات مهمی است که آن مرحوم در کشور عراق انجام دادند. ایشان خود نوشته اند که احساس حقارت داشته اند، وقتی ملاحظه کرده اند که در این شهر کتابخانه ای نیست.


عالمی متواضع و بااخلاص

علامه امینی معمولا از روی محبت با دیگران و اهل علم گفت وگو و تبادل علمی می کردند، نه از سر اظهار فضل و البته هیچ وقت اهل مجادله و بحث های بیهوده نبودند. به عبارتی، سخن گفتن ایشان از روی عشق بود، نه به جهت تخطئه کردن و محکوم کردن. برخی داستان هایی که از ایشان نقل شده، حاکی از این است که آن مرحوم همیشه مهربانی خاصی در گفت وگوهای علمی خود داشتند تا در طرف مقابل خدای نکرده زدگی ایجاد نکند. بنابراین بیشتر به جای بحث و مجادله، اهل همدلی بودند. برای همین بود که بحثشان تأثیرگذار بود و قصد بحث یک طرفه نداشتند.


«الغدیر»، کتابی فرهنگ ساز

برخی تصور می کنند که کتاب «الغدیر» فقط به بررسی اشخاص پرداخته است. البته این طور نیست. علامه امینی در کتاب «الغدیر» برخی از مطالب مهمی راکه در جامعه فرهنگ ساز شده و امروز هم دچار آسیب های مختلفی شده است، بررسی کرده و ریشه های این مسائل را مطرح کرده اند؛ اینکه این مسائل از کجا پیدا شده و چگونه نضج پیدا کرده و در جامعه اسلامی به فرهنگ تبدیل شده است.


«ولایت»، مفهومی در راستای تربیت انسان

پدرم بارها در کتاب خود تأکید کرده اند که بحث «ولایت» یک بحث مذهبی نیست و شیعه بودن را یک صفت برای فرد مسلمان می دانند و اینکه همانند کلام امام علی(ع)، اسلام را فعل می دانند، نه اسم صرف. مقصود ایشان از طرح مطالب و حقایق «ولایت» یک بحث مذهبی نیست، بلکه بیان می کنند که آنچه خداوند متعال از زبان رسول اکرم(ص) به عنوان یک پیام الهی مطرح می کند، کاملا برای بشر قابل استفاده است.

 

بنابراین در بحث «ولایت» نیز پیامبر اکرم(ص) بیان می کند که این قدرت به انسان داده شده است تا خود او هم اقداماتی انجام دهد. حال اگر این قدرتی که از تحقق اراده انسان به وجود می آید، در راستای پرستش حق باشد، خیر خواهد دید و اگر نباشد، این اراده و قدرت علیه انسان و به ضرر او خواهد بود. پس «ولایت» یعنی اینکه اگر اراده و قدرت انسانی در راه محبت و پرستش حق تعالی باشد، حقیقی است و به نظر بنده جنبه های دیگر در این حوزه بسیار کم رنگ است. به عبارتی، این مسئله جنبه تربیتی دارد و ائمه اطهار(ع) هم به این امر تأکید می کنند.


علامه امینی تأکید می کنند که پیامبر اکرم(ص) این پیام را آورده است تا جامعه را از غل و زنجیرها رها کند و از فرهنگ شرک و جاهلیت پاک کند و به یک زندگی توحیدی برساند که سراسر عشق و محبت و بهره وری از نیروهای انسانی است. درحقیقت آرزوی علامه امینی ارائه همین الگو بوده است. ایشان مطرح می کنند که «ولایت» در راستای اعتلابخشیدن به آدمی جنبه تربیتی دارد و این ارزش را دارد که انسان عمر خود را روی تبیین این مسئله بگذارد. مابه ازای این مسئله هم آثار، فعالیت ها، حقیقت و واقعیت زندگی ایشان است.

 

زندگی و دوستان و سلوک ایشان به خوبی نشان دهنده تأثیری بود که روی جامعه و افراد می گذاشت، تا جایی که غیرمسلمانان نیز تحت تأثیر اندیشه های ایشان بودند و اینکه از آنچه مطرح می کردند، بسیار استقبال می شد. در تقریظ هایی که بر این کتاب نوشته شده، این مسئله مشهود است و در برخی از آن ها عبارت هایی است که نشان از دلدادگی نویسنده ها به اندیشه ایشان دارد. علامه امینی درد آدمیت را درک کرده اند و بحث ایشان بر این نیست که بخواهند از کسی بدگویی کنند یا اندیشه ای را برتر و فروتر نشان دهند. ایشان درصدد این بوده اند که نیاز انسانیت را نشان دهند و راه حل های خود را برای حل معضلات ارائه دهند.


***
دکتر محمدعلی مهدوی راد سال ۱۳۳۴ در نیشابور زاده شد. تحصیلات ابتدایی را در همان دیار گذراند و پس از آشنایی با مقدمات ادبیات عرب، در سال ۱۳۴۸ وارد حوزه علمیه مشهد شد و در مدرسه آیت ا... العظمی میلانی که با شیوه منظم و نو اداره می‌شد، تحصیل علوم دینی را آغاز کرد.

 

وی سال ۱۳۵۴ برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم رفت و دروس سطح و خارج فقه و اصول را نزد استادان صاحب نام این حوزه سپری کرد. مهدوی راد از پایه گذاران مجله «بینات» بود و سال ۱۳۶۹ مجله «آینه پژوهش» را بنیان نهاد. «سیر نگارش هاى علوم قرآنى» و «آفاق تفسیر» برخی از آثار قلمی وی به حساب می‌آیند. او اکنون به عنوان دانشیار در دانشگاه تهران (پردیس قم) مشغول تدریس است.

گفت وگو و بحث درباره امام علی(ع) و نگاشته های مستقل در این باره، بسیار دیرینه است. روایات پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) را یاران ایشان نقل کرده بودند و منابع بسیار محکمی داریم که در همان زمان وقتی کلمه وصی را به کار می بردند، بدون هیچ قرینه ای می دانستند که مراد امام علی(ع) است. حتی نگاشته ها و کتاب های مدون در این زمینه بسیار قدیمی است.

 

کتاب کم برگ «تسمیة من شهد مع علی» از عبیدا...بن ابی رافع که نسخه ای از آن پیدا شده و مطالب این اثر در کتاب «شرح الاخبار» قاضی نعمان نقل شده است، جزو اولین آثاری است که در این زمینه نوشته شده است. در این کتاب نام افرادی که در صفین و نهروان و جمل از مهاجران و انصار حضور داشتند- آن هایی که «اتّباع به احسن» داشتند- آمده است.

 

این عبارت تکیه کلامی خاص به شمار می رفت. هر صحابی به دلیل اینکه صحابی پیامبر(ص) بوده است، ارزش مستقلی ندارد، بلکه زمانی این ارزش درخورتوجه است که وی از سیره پیامبر(ص) تبعیت کند. در بین اصحاب پیامبر(ص) کمتر افرادی پیدا می شوند که در سقیفه و اتفاقات بعد از رحلت پیامبر(ص) و جنگ های دوره امام علی(ع) کتابی تحلیلی نداشته باشند. بنابراین نگاشته ها درباره امام علی(ع) بسیار زیاد و بررسی کتاب های تأثیرگذار در سده های متقدم بسیار سخت است.


در دوره معاصر نیز می توان از آثاری سخن گفت که تأثیر مهمی بر این موضوع گذاشته اند. نقطه اوج این آثار کتاب ارزشمند «الغدیر» علامه امینی بود. این کتاب هم به لحاظ محتوا و سبک بیان و نثر هنرمندانه ای که دارد، بسیار درخورتوجه است. اگر نامه های کسانی مثل عبدالغنی حسن و عبدالکریم خطیب را به علامه امینی ملاحظه کنید، به خوبی متوجه اهتمام علامه به گفت وگو با اندیشمندان مختلف در راستای تألیف این اثر مهم می شوید.


«الغدیر»، کتابی محققانه

نام بلند آوازه و ارجمند علامه امینی، شخصیت بزرگ و محقق بی نظیر روزگار خودش، با «الغدیر» گره خورده است. در میان آثار مکتوب قرن چهاردهم، «الغدیر» بی نظیر است. حتی با توجه به درون مایه های این کتاب، سبک تألیف و قدرت استدلال، گستره منابع و مصادری که دیده شده است، شاید در کل میراث مکتوب جهان اسلام جز موارد اندکی بی نظیر باشد. به لحاظ اینکه این کتاب برای اثبات ولایت امیرمؤمنان علی(ع) و اثبات اینکه واژه «مولی» در جمله رسول ا...(ص) در خطبه غدیر مبنی بر «من کنت مولاه، فهذا علی مولاه» به معنای زعامت، سرپرستی، پیشوایی و امامت است، نوشته شده و از این رو اسم زیبای «الغدیر» برای این اثر علامه انتخاب شده است.


بخش مهمی از کتاب «الغدیر» با موضوع «شعراء الغدیر» است و علامه با بررسی شعر عربی در نظر داشتند تا نشان دهند شاعران مورد اعتماد در ادبیات عربی از صدر اسلام نظیر« حسان بن ثابت» از کلمه «مولی» معنی زعامت و سرپرستی را برداشت کرده اند. علامه امینی در«‌الغدیر» در شرح این اشعار زحمت فراوانی کشیده اند. ایشان قصد داشتند تا قرن 14قمری غدیریه های شاعران را معرفی کنند، اما عمرشان کفاف نداد و نتوانستند این کار را تکمیل کنند.


خاطره ای شیرین از عمق جان

مدت ها پیش خاطره شیرینی از علامه محمدرضا حکیمی شنیده ام. استاد حکیمی عشق زیادی به مرحوم علامه امینی داشته است. این خاطره از یک سو نشانگر عمق ارتباط پیراسته و زیبای آن مرد بزرگ با اهل بیت(ع) و از سوی دیگر نشانگر حد و حدود امکان ارتباط انسان با ملکوتیان و معصومان(ع) است. کسانی که علاقه دارند تا آشنایی بیشتری با این شیفتگی و شیدایی استاد داشته باشند، لازم است کتاب «حماسه غدیر» علامه حکیمی را مطالعه کنند.


وقتی کتاب «الغدیر» منتشر شد و در اختیار اندیشمندان کشورهای مختلف قرار گرفت، واکنش های درخور تأمل متفکران اسلامی را در پی داشت. یکی از کسانی که شیفته این اثر ستودنی شد، محمد عبدالغنی حسن، ادیب پرآوازه مصری بود. او به «شاعر اهرام» لقب گرفته بود و آثار گوناگونی در زمینه ادبیات عربی به رشته تحریر درآورده است. داستان فرستادن کتاب «الغدیر» برای او و نوشتن تقریظی بر این کتاب بسیار جالب توجه است. بعد از اینکه علامه امینی(ره) الغدیر را برای ایشان فرستادند، او شعری در تقدیر علامه سرود و در نامه ای برای ایشان ارسال کرد.


علامه امینی(ره) نامه ای برای او فرستادند و در آن نامه گفتند: «من از شما ممنونم که این شعر را برای من سروده و فرستادید، اما چرا اصل را گذاشتید و فرع را گرفتید؟ ای کاش شما غدیریه می سرودید و نام خود را میان غدیریه سراها ثبت و ماندگار می کردید و دوستی خود به امیرالمؤمنین(ع) را نشان می دادید.» دکتر محمد عبدالغنی حسن ۲ماه پاسخ نامه را نداد و بعد گذشت مدتی نامه او آمد.

 

در آن نامه علت تأخیر در ارسال آن را چنین ابراز کرده بود: «به این علت پاسخ نامه شما را دیر دادم که در این دنیا یک دختر بیشتر ندارم و او نیز بیمار شده و پزشک ها از مداواکردن او ناامید شده اند و دخترم در حال احتضار است. به این علت حال شعرگفتن نداشتم، ولی چون شما امر کرده بودید، با چشم گریان این غدیریه را سروده ام و برایتان فرستاده ام.» وی در ادامه می گوید: «از خداوند مسئلت می‏ کنم که برکه آب زلال (غدیر) شما را، سبب صلح و صفا میان 2برادر شیعه و سنی قرار دهد تا دست به دست هم داده و امت اسلامی را بسازند.»


این نامه روز پنجشنبه به دست علامه رسید و ایشان همان شب به حرم امیرالمؤمنین(ع) مشرف شدند. فردای آن روز نامه ای به فرزندشان حاج آقارضا دادند و گفتند که این نامه را برای محمد عبدالغنی حسن پست کن و فرمودند: «من دیشب که به حرم رفتم، غدیریه این فرد را برای امیرالمؤمنین(ع) خواندم و فکر می کنم ان شاءا... شفای دختر را گرفتم.» این ماجرا به این معناست که علامه با اطمینان از ارتباطشان با امام(ع) صحبت می کردند.


نامه علامه ارسال شد و ۲ هفته بعد جواب محمد عبدالغنی حسن رسید. وی در آن نامه چنین می‌گوید: «سبحان ا...! همان شبی که شما می‌گویید در حرم غدیریه مرا خواندید، دخترم تب شدیدی کرد و بعد از آن بهبود یافت و اکنون شکوفه خانه من است و این از معجزات مولا امیرالمؤمنین (ع) است.»

 

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.