علی لایقی، گرافیست محله شریعتی که پوسترش در موزه ملی المپیک نگهداری میشود، تاکنون بیش از ۱۲۰ المان شهری طراحی و اجرا کرده است
میترا صدر| شهرآرانیوز؛ در صفحه شخصی مجازی خودش نوشته «هنرمند، گاهی لحظه را با احساس خود ثبت میکند، گاهی آن را با دل رنگ میکند و گاهی از روح خود در آن میدمد» و عکسهایی از آثار و المان شهری را که خودش طراحی و ساخته است در همین صفحه به نمایش گذاشته است. کارگاه ساخت المانهای شهری و آثار هنریاش در شهرک صنعتی است، بنابراین قرارمان را برای گفتگو در فضای شهری میگذاریم با یک دقیقه تأخیر میرسم، اما او قبل از آن رسیده است.
پوشش مثل همه آدمهای دور و برمان است و آن ژستهای معمول برخی هنرمندان در طرز برخوردش دیده نمیشود. اما در خلال گفتگو متوجه شدم تمایز او به عنوان یک هنرمند، طراح، گرافیست و خالق المانها و نقاشیهای بزرگ شهری، در نگاه و آرمانهایش است. نگاهی که نتیجه آن را در نقاط مختلف شهرمان دیدهایم. «رکاب بزن با بهار»، «تمنای باران»، «گل و مرغ» و «نقاشی شهر من» عنوان بخشی از آثار شهری علی لایقی است. در کارنامهاش بیش از ۲۰ جایزه بینالمللی و کشوری ثبت شده است. او که حدود ۱۴ سال است به فعالیت هنری مشغول است بیش از ۱۲۰ المان برای شهرهای تهران، مشهد، اصفهان و… طراحی و اجرا کرده است و کارهایش نقش پررنگی در هویتدهی به مکانها و شهرها داشته است. با این شرایط همانند بسیاری از هنرمندان دیگر آرامش و امنیت اقتصادی ندارد و از لابهلای صحبتهایش مشخص میشود که از پاگذاشتن در این مسیر، دل خوشی نصیب او نشده است.
رد پای عمو در هنر علی
لایقی سال ۱۳۶۶ در خانوادهای فرهنگی متولد میشود. او که دوران کودکی و جوانی خود را در محدوده احمدآباد و آزادشهر مشهد سپری کرده، بعد از ازدواج محله شریعتی در قاسمآباد را برای زندگی انتخاب میکند. علی دوران کودکی خوبی را پشت سرگذاشته و خاطرات شیرینی از آن روزها دارد. پدربزرگش، نظامی بوده و دوست داشته پسرهای خانواده با خودش زندگی کنند. به همین دلیل خانه خیابان عارفش را میفروشد و آپارتمانی ۳ طبقه در آزادشهر میخرد. یک طبقه خودش، یک طبقه پسر بزرگش و یک طبقه را به پدر علی میدهد. علی با عموی کوچکش، محمدحسین، بزرگ میشود که ۱۰ سال از او بزرگتر است، کسی که اولین مشوقش در مسیر هنر محسوب میشود. تماشای آثار زیبای عمویش که دانشجوی هنر بود و از شاگردان استاد فرشچیان، علت اصلی علاقه علی به هنر میشود. محمدحسین کمک میکند تا علی در مسیر استعدادش قدم بگذارد.
ورود به هنرستان به سبک سربازی
علی دوران دبستان، راهنمایی و سال اول دبیرستان را با موفقیت پشت سر میگذارد تا اینکه زمان انتخاب رشته فرامیرسد. انتخابش هنر است، اما پدر دغدغه آینده شغلی پسرش را دارد. نمراتش هم خوب است و باید برای کنکور پزشکی یا مهندسی آماده شود، ولی در نهایت، علاقه پیروز میشود و باز هم با کمک محمدحسین، خانواده را به خواسته خود راضی میکند. آنها برای ثبتنام به هنرستان هنرهای زیبای پسران مشهد میروند.
علی درباره آن روز میگوید: «معاون وقت هنرستان ابتدا شرایط ثبتنام را به ما گفت که معدل الف، آزمون ورودی و شهریه بخشی از شرایط آنها بود. همه را مهیا کردم، اما شرط آخر غافلگیرم کرد. موهایم تا روی شانه بلند بود و خیلی دوستشان داشتم، معاون وقت هنرستان به موهایم نگاهی کرد و گفت «باید موهایت را بتراشی» با اینکه موهایم را خیلی دوست داشتم، اما علاقه به هنر، همه سدهای ثبتنام را از میان برداشت و با ماشین شماره ۴ موهایم را از ته زدم.»
در هنر بهدنبال پول نباشید
علی دوره تحصیلی هنرستان را یکی از بهترین دورانهای تحصیل خود میداند. میگوید: «بیشترین آموخته من در هنر به دوره هنرستان مربوط است نه دانشگاه. استادان عالی هنرستان هنوز هم استاد من هستند. یکی از استادان خوبم در آن دوره سید محمد ابوترابی است، دستش را میبوسم و مثل معلم کلاس اولم دوستش دارم. او استاد مبانی هنرهای تجسمی بود. این درس پایه همه رشتههای هنری است و هنرجویان رشتههای مختلف آن را میگذرانند. از همان ابتدا استادان جنبههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و حوزههای دیگر هنر را برای ما روشن کردند و چراغ راه ما شدند.
یادم هست استاد گلصفت یکی دیگر از استادانم در هنرستان در اولین جلسه کلاس به ما گفت: «در هنر به دنبال پول نباشید، اگر برای پول آمدهاید، پرونده خود را بگیرید و جای دیگری سراغش بروید.» آنها به ما آموختند به عنوان هنرمند باید دیدی متفاوت داشته باشیم و بالاتر از دید عموم جامعه به زندگی نگاه کنیم. آنها آموختند وسعت و عمق نگاهمان را گسترش دهیم و جلوتر از دیگران ببینیم. اولین مبحث مبانی هنر فرق بین دیدن و نگاه کردن است. عموم شهروندان جامعه با چشمان خود میبینند، اما هنرمند نگاه میکند. نگاه کردن همراه با تفکر، بررسی و تحلیل کردن است.»
آثارم از سطح هنرجویان هنرستان بالاتر بود
تنها اندوه علی در زمان هنرستان برمیگردد به تمرینهایی که در این دوره انجام میداد. آثار او خلاقانه، زیبا و فراتر از سطح هنرستان بود. همین موضوع استادان را درباره علی حساس میکند و آنها تصور میکنند تمرینات و کارهای کلاسی نتیجه همراهی عمو یا آثار عمویش است. میگوید: «با شوق و ذوق و علاقه زیادی کار میکردم. استعداد خوبی داشتم و این استعداد باعث میشد استادان تصور کنند کارهای عمویم را به عنوان تمرین کلاسی به آنها نشان میدهم.
این مسئله در ابتدا من را آزار میداد. یادم هست، شب تا صبح روی کار تمرکز میکردم و روز بعد آن را در کلاس ارائه میدادم. اما نتیجه آن میشد قضاوت نادرست بعضی استادان. بعدها از مقایسه کارهایم با عمو خوشحال شدم. این نشاندهنده آن بود که کارهایم فراتر از حد دانشآموز هنرستانی بود و دیده میشد.» محمدرضا محمدی، مدیر سابق هنرستان هنرهای زیبای مشهد، یکی دیگر از کسانی است که باعث پیشرفت علی میشود.
او استعداد علی را به پدر و مادرش یادآوری میکند و از آنها میخواهد برای فرزندشان رایانه و اسکنر بگیرند تا حرفهایتر کار کند. علی میگوید: «عمویم برای آموزش فتوشاپ به خانه ما آمد و از من خواست به دستهایش نگاه کنم و یاد بگیرم. با همان نگاه کردن توانستم فتوشاپ را بیاموزم و کارهای بهتری را ارائه دهم.»
سنجاق صلح
علی در عکاسی هم موفق است. اولین استاد عکاسی او، مهدی زابل عباسی است. با راهنماییهای استاد و خلاقیتی که داشت موفق میشود رتبه اول جشنواره عکاسی جوانان استان را که آموزش و پرورش خراسان رضوی آن را برگزار میکند در سال ۸۴ به دست آورد. او همچنین اولین مقام کشوری و ملی خود را سال ۸۵ برای طراحی پوستر در جشنواره هنرهای تجسمی جوانان کشور در اردبیل به دست میآورد. در این باره میگوید: «تازه وارد دوره جوانی شده بودم و سرِ پرشوری داشتم. جوانترین شرکتکننده مسابقه بودم و هنوز ۲۰ سال نداشتم. جوانان دانشجوی زیادی از سرتاسر کشور برای مسابقه آمده بودند. جلال شباهنگی و ایرج میرزا علیخانی از استادان دانشگاه هنر تهران به عنوان مربی در جشنواره حضور داشتند.
استاد علیخانی از همه شرکتکنندگان علت حضورشان را میپرسید. پاسخ من به سؤال استاد این بود که «آمدم اول شوم و به شهرم برگردم». اواخر دهه ۸۰ همزمان با مبحث انرژی هستهای علی پوستری خاص با این موضوع طراحی میکند که هنوز هم تازگی دارد و نمادهای آن پر از مفهوم است. این پوستر مربوط به همان جشنواره هنرهای تجسمی جوانان کشور در اردبیل است. میگوید: «نحوه استفاده ایران از انرژی اتمی در آن دوره بحث روز بود.
تصمیم گرفتم روی این موضوع کار کنم. با خودم فکر کردم چطور میتوانم مصداقی برای انرژی هستهای بیاورم و نشان دهم که ایران از این انرژی به صورت صلحآمیز استفاده میکند. به دنبال نمادی بودم که در کسری از ثانیه مفهوم را برساند.» علی در نهایت به ایده سنجاق قفلی میرسد. او میگوید: «سنجاق قفلی وسیلهای کاربردی است و خیلی جاها به کار میآید، اما اگر سر آن باز باشد خطرناک است». علی از این ایده استفاده میکند و سنجاق قفلی بستهای را وسط پوستر میگذارد. کلمه صلح (PEAC) را به انگلیسی به حالت بهعلاوه با سنجاق قرار میدهد و نماد صلیب شکل میگیرد. علی میگوید: «صلیب در نمادشناسی و تصویرسازی در سطح بینالمللی به مفهوم صلح است و عمومیت جهانی دارد.» در پایان آن جشنواره استاد علیخانی از خلاقیت و تمرکز علی تقدیر میکند. بعد از آن روند موفقیتهای علی ادامه پیدا میکند. کسب مقام اول در جشنواره «باغ بسما...» در سال ۸۵ موفقیت بعدی او است. این جشنواره توسط حوزه هنری خراسان رضوی برگزار میشود و علی برای این جشنواره اسما ا... را به صورت زیبایی تایپوگرافی میکند.
نمایشگاه پوستر جوانترین معلم مشهد
علی اولین کار حرفهای خود را در دوره هنرستان انجام داده است. او برای یک کفشفروشی لوگو طراحی میکند و آن را میفروشد. اما کار حرفهایتر و بهتر او در سال ۸۶ برای خبرگزاری دانشجویی استان مازندران است که لوگو آن را طراحی میکند. آن زمان برای طراحی لوگو ۲۵ هزارتومان میگیرد. سال ۸۶ بعد از اتمام کاردانی به مشهد برمیگردد و ازدواج میکند که حاصل این ازدواج ۲ پسر است. بعد از بازگشت به مشهد برای کار به هنرستان هنرهای زیبای پسران میرود و آموزش را شروع میکند. همان سال اولین نمایشگاه انفرادی پوستر را با ۲۷ اثر در نگارخانه هنری میرک برگزار میکند. او میگوید که بازخورد رسانهای و بازدیدکنندگان نمایشگاه خوب بوده و در آنزمان یکی از روزنامههای شهر از او به عنوان جوانترین معلم مشهد که نمایشگاه پوستر برپا کرده است یاد میکند.
یادگاری از علی در موزه ملی المپیک
سال ۸۶ دانشجوی کاردانی رشته هنرهای تجسمی دانشگاه آزاد اسلامی آمل میشود. علی از این دوران به عنوان دوران طلایی زندگی خود یاد میکند و میگوید: «با توجه به استادان خوبی که در هنرستان داشتم و تجربهای که در جشنوارهها به دست آورده بودم، در دانشگاه هم آثارم مورد توجه استادانم بود. به نظر آنها همیشه کارهایم از سایر دانشجویان بالاتر بود. حتی در کلاسها معلمیار بودم و به استادان در آموزش به دانشجویان کمک میکردم.» علی همان سال انجمن علمی گرافیک دانشگاه آزاد آمل را تأسیس میکند و بعد از مدتی جشنواره پوستری را هم بین دانشجویان رشته گرافیک برگزار میکند. او در دوره دانشجویی در جشنوارههای زیادی شرکت میکند که برای او افتخارهای دیگری به دنبال دارد. یکی از این جشنوارهها مربوط به المپیک پکن در سال ۲۰۰۸ است. ۲ پوستر او برای المپیک و با موضوع «انسان، ورزش و المپیک» رتبه دوم جشنواره را به دست میآورد و در حال حاضر در موزه ملی المپیک جمهوری اسلامی ایران نگهداری میشود.
استاد شاگردی دوستانه
علی قصد ادامه تحصیل داشته و سال ۸۷ دانشجوی کارشناسی رشته گرافیک در دانشگاه فردوسی مشهد میشود. آنزمان نام او در مشهد شناخته شده بود و همین شهرت باعث شد همان سال طراحی هویت بصری و سازمانی جشنواره فیلم فجر مشهد را به او بسپارند. او سال ۸۸ در زمانی که هنوز دانشجو بوده، پدر میشود. اولین فرزندش محمد به دنیا میآید. همان روز ژوژمان عکاسی و امتحان پایان ترمش بوده است. صبح روز تحویل آثار متوجه میشود زمان تولد فرزندش فرارسیده! از دوستش میخواهد به استاد کیارنگ علایی بگوید که به جلسه تحویل اثر نمیرسد، اما درست در زمان برگزاری ژوژمان در کمال ناباوری میبیند که استاد علایی ژوژمان را تعطیل کرده و با یک دسته گل رز قرمز به بیمارستان آمده است، او میگوید: «شیرینی این دیدار، تا زمان خداحافظی من از این دنیا، کامم را شیرین و تلخی روزگار را تحملکردنی میکند.»
صحنهآرایی ایستگاه زائر در پارک علم و فناوری
اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، روزهای سخت زندگی اوست. تغییر قیمت لوازم و مواد اولیه که تحت تأثیر دلار بالا میرود، در کنار آن افزایش هزینههای زندگی شرایط را برای او سختتر میکند.
سفارش کار او کم میشود، چون بیشترین حوزه درآمدیاش از طراحی و هویتسازی بصری سازمانها، شرکتهای تجاری، کارخانهها و واحدهای تولیدی است و زمینه کارش کاهش پیدا کرده است. با این حال علی دست از تلاش برنمیدارد و از طریق سایر دوستان هنرمندش با طراحی و ساخت المانها و نقاشی شهری آشنا میشود. او کارهای شهری خود را با نقاشی دیواری در منطقه ۱۰ شروع میکند و دیوار ۱۵ متری ساختمان پمپ بنزین فلاحی را نقاشی میکند. میگوید: «تخصص من ساخت المان و نقاشی شهری نیست، اما بهدلیل شرایط اقتصادی و تأمین هزینههای زندگی کار را قبول کردم. با اینکه از ارتفاع میترسم، اما هر طور بود خودم را جمع و جور کردم و کار را در روزهای سرد زمستان به پایان رساندم.» اینکار باعث میشود ارتباط خوبی با اداره اجتماعی و فرهنگی شهرداری منطقه ۱۰ برقرار کند و پروژههای بعدی این منطقه را هم اجرا کند. اولین پروژه شهری اونیز طراحی صحنهآرایی ایستگاه زائر در پارک علم و فناوری است.
هنر، متولی دولتی و سازمانیافته ندارد!
همزمان با ادامه تحصیل، فعالیت علی با شهرداری ادامه پیدا میکند و در فراخوانهای استقبال از بهار و موضوعی شهرداری شرکت میکند. او تاکنون بیش از ۱۲۰ المان برای شهرهای تهران، مشهد، اصفهان و… طراحی و اجرا کرده است. اما این هنرمند هنوز دغدغه مسکن و تأمین هزینههای زندگیاش را دارد. گلایه میکند و میگوید که در طی این ۱۴ سال کار حتی یک روز هم بیمه نشده است.
او مشکل اصلی هنرمندان را نداشتن «وزارت فرهنگ و هنر» و نبود یک متولی دولتی پشتیبان میداند و میگوید: «هنرمندی که دغدغه مسکن و تأمین حداقل هزینههای زندگی را دارد، نمیتواند آزادانه ایدهپردازی کند. بسیاری از سازمانها و ارگانها انتظار دارند برای آنها رایگان کار کنیم یا با قیمت بسیار کم قرارداد ببندیم. در حال حاضر حدود ۶۰ هنرمند مشهدی آثار هنری بیشتر شهرهای کشور را تأمین میکنند، اما آینده روشنی پیش روی آنها نیست. نبود یک متولی قدرمند دولتی و نداشتن اتحادیه و صنف، روزگار را برای هنرمندان سختتر کرده است. در حالی که کار هنرمندان بازتاب جهانی دارد. بارها از کشورهای مختلف برای کار دعوت شدهام و اگر شرایط به همین نحوه ادامه پیدا کند ماندن در اینجا برایم سخت میشود.»
۵ دست رنگی المپیک
اولین پوستر المپیک علی لایقی با مضمون اتحاد طراحی شده است. حلقههای متعدد المپیک که هر کدام نماد یک قاره هستند به یک حلقه سفید تبدیل شده و کرهزمین را تشکیل میدهند. بالای این حلقه آدمک «بیجینگ» که نماد المپیک پکن است دیده میشود. ۵ دست رنگی کره زمین را در دست نگه داشتهاند تا بیجینگ بر روی آن بایستد. پشت این تصویر درخت پهن و بزرگی با برگهای ظریف که در آثار هنری چینی دیده میشود و نشاندهنده یک کل واحد است، استقرار دارد. پوستر دوم هم یک دونده را نشان میدهد که در حال حمل گیاه زندگی است. دست و پای دونده ساقه و برگ هستند و قطرات باران نشاندهنده حلقه قارههاست که در حال آبیاری این دونده هستند تا باعث رشد و شکوفاییاش شوند.
«شهرمن»
علی لایقی با اجرای نقاشی «شهر من» بر روی آپارتمانهای خیابان رستگاری در سال ۹۲، برای بهترین تکنیک در جشنواره دیوارنگاری ملی مشهد تقدیر شده است. این جشنواره را شهرداری مشهد برگزار میکند. او این نقاشی را با تکنیک آنامورفیس کار میکند. او در این نقاشی شهر مشهد را به شکلی ساده به تصویر کشیده است و برای اینکه حرم مطهر امام رضا (ع) به چشم مخاطب بیشتر جلب توجه کند از رنگ اکلیلدار استفاده کرده است. ماشینهای در حال حرکت وقتی در زاویه خاصی قرار میگیرند، تصویر میدرخشد و جلب توجه میکند.