ریحانه صادقی | شهرآرانیوز - در سال ۱۷۸۵ در اواخر قرن هجدهم، ویلیام هرشل (William Herschel) اولین کشف مهم را درباره پیکربندی کهکشان راه شیری انجام داد. ویلیام و خواهرش، کرولاین، با استفاده از یک تلسکوپ بازتابی بزرگ که ویلیام آن را ساخته بود، به شمارش ستارهها در جهات مختلف آسمان پرداختند. آنها متوجه شدند بیشتر ستارگانی که قادر به دیدنشان بودند، در ساختاری مسطح و صفحه مانند در گرداگرد آسمان قرار دارند و تعداد ستارگان در هر جهت از این صفحه یکسان است. هرشلها این طور نتیجه گیری کردند که سامانه ستارهای دربرگیرنده خورشید ما به شکل یک دیسک یا چرخ است و دیگر اینکه خورشید باید در نزدیکی مرکز این چرخ واقع شده باشد.
روش کار این خواهر و برادر به این صورت بود که آنها ابتدا فرض کردند قادر به دیدن کرانههای بیرونی راه شیری در همه جهات هستند و سپس شروع کردند به شمارش ستارگان. فرض آنها این بود که میتوانند مسافتهای نسبی پراکندگی ستارگان در هر جهت را پیدا کنند. درنتیجه، اگر ستارههای زیادی در یک جهت میدیدند، به این نتیجه میرسیدند که کرانه راه شیری در آن جهت در فاصله دورتری از آنها قرار دارد و اگر تلسکوپ آنها در جهتی، ستارگان کمتری را نشان میداد، نتیجه میگرفتند که در آن جهت، کرانه کهکشان در فاصله نزدیک تری از آنها قرار دارد.
آنها در این روش که خود نام «اندازه گیری ستاره ای» را به آن داده بودند، شمارش خود را در ۶۸۳ جهت آسمان انجام میدادند. هرشلها از این طریق توانستد طرحی کلی از مدل پیشنهادی شان برای سامانه ستارهای راه شیری رسم کنند. مدل پیشنهادی آنها در آن زمان تا حد زیادی پذیرفته شده بود و ستاره شناسان دیگر آن را مطالعه کردند.
تا اوایل دهه ۱۹۰۰، نظریه هرشل را درباره اینکه خورشید در نزدیکی مرکز کهکشان ما قرار دارد، به طورکلی ستاره شناسان پذیرفته بودند. اما ما امروز میدانیم که نظریه هرشلها درباره شکل صفحه مانند کهکشان راه شیری صحیح بوده است، اما آنها درباره محل قرارگیری خورشید در این صفحه اشتباه میکردند. ما امروز میدانیم که راه شیری پر است از غبار کهکشانی و هرشلها تنها تا جایی قادر به دیدن آن بودند که این غبار بین ستارهای به آنها اجازه میداد.
ازآنجاکه غبار بین ستارهای نور حاصل از ستارهها را جذب میکند، هرشل در مشاهداتش تنها قادر به دیدن ستارههای موجود در فاصله ۶ هزار سال نوری از خورشید بود، اما این تنها بخش کوچکی از دیسک ستارهای تشکیل دهنده راه شیری با قطر ۱۰۰ هزار سال نوری است. در زمانی که هرشلها مشاهداتشان را انجام میدادند، ستاره شناسان از وجود این غبار حائل و اینکه بخشی از نور درحال گذر از آن بلوکه میشود، خبر نداشتند. اما دلیل اینکه آنها در بیشتر جهات انتخابی شان در گرداگرد کهکشان، تعداد برابری از ستارگان را شمارش کردند، همین بود و همین اشتباه بود که سبب شد نتیجه بگیرند خورشید در نزدیکی مرکز کهکشان قرار دارد.
آنها در مشاهداتشان در برخی جهات نیز به بخشهایی برخوردند که ستارههای خیلی کمی در آنها وجود داشت و ازآنجاکه هرشلها تصور میکردند این بخشها خالی هستند، به آنها نام «حفرههای آسمانی» را دادند. این حفرههای آسمانی درواقع به هیچ عنوان خالی نبودند، بلکه ابرهای بسیار متراکم بین ستارهای بودند که دیدن ستارههایی را که در پسشان قرار داشتند، به کلی ناممکن میساختند. شکی نیست که هرشلها اشتباهاتی در این زمینه و زمینههای دیگر کردند، اما اشتباهات آنها نیز راه را برای تحقیق بیشتر ستاره شناسان پس از خود باز کرد.
خدمات هرشلها به جهان علم به همین جا ختم نشد. ویلیام در مارس ۱۷۸۱، سیاره اورانوس را کشف کرد. او سپس دو قمر اورانوس، تیتانیا و اوبرون، و دو قمر زحل، با نامهای انسلادوس و میماس را نیز کشف کرد. کرولاین نیز حدفاصل سالهای ۱۷۸۶ تا ۱۷۹۷، ۸ دنباله دار و ۱۱ سحابی را مشاهده و کشف کرد. زمان خورتوجهی که آنها صرف مشاهده و مطالعه آسمان شب کردند، درک ما از اجرام آسمانی موجود در کیهان را وسعت بخشید.
منبع: لومن لرنینگ