صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مروری بر کتاب «نامه‌هایی از قهستان»، روایتی از خراسان مشروطه به قلم «اف‌هیل» و ترجمه دکتر گنجی

  • کد خبر: ۷۴۹۶۴
  • ۲۹ تير ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۳
از دکتر محمدحسن گنجی آثار و نوشته‌های زیادی به یادگار مانده است، اما شاید یکی از خواندنی‌ترین آن‌ها کتاب «نامه‌هایی از قهستان» باشد.

هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ از دکتر محمدحسن گنجی آثار و نوشته‌های زیادی به یادگار مانده است، اما شاید یکی از خواندنی‌ترین آن‌ها کتاب «نامه‌هایی از قهستان» باشد. این کتاب، ترجمه نامه‌های فردی انگلیسی به‌نام «اف‌هیل» است که بین سال‌های ۱۹۱۳ تا ۱۹۱۷ میلادی (۱۲۹۱ تا ۱۲۹۶ خورشیدی) رئیس بانک شاهی در بیرجند بوده است. او این نامه‌ها را که توصیف شهرها، آداب‌ورسوم، اوضاع اجتماعی‌سیاسی و اقتصادی ایران به‌ویژه خراسان و بیرجند در آن آمده است، خطاب به یک پرستار زن در مناطق جنگی با نام اختصاری «م» می‌نویسد.


نکته جالب اینکه خواننده در همه این ۵۰ نامه به‌جز ابتدای آن‌ها که با جمله «م عزیزم» شروع می‌شود، دیگر هیچ کلام عاشقانه‌ای نمی‌گوید، اما با دقت بی‌نظیری هر آنچه را که در هر نگاه می‌بیند، توصیف می‌کند؛ انگار که می‌خواهد مخاطب را قدم‌به‌قدم با خودش در کوچه‌های خراسان بگرداند و به این شیوه فراق را بر خودش هموار کند.


در یکی از این نامه‌ها که شرح بازگشت به انگلستان است، «هیل» قصد دارد از راه مشهد به روسیه برود، برای همین ۳ روز در ارض‌اقدس توقف می‌کند و در این روز‌ها نامه‌ای می‌نگارد و در آن به توصیف شهر می‌پردازد؛ توصیفی که زیبایی‌های مشهد در سطرهایش پیداست و برخلاف نوشته دیگر سیاحان که این دیار را شهری شلوغ و کثیف تصویر کرده‌اند، آن را سرزمینی آباد و سرسبز می‌خواند. ناگفته نماند که این کتاب در اروپا با نام «از کوهستان‌های ایران در انگلستان» چاپ و منتشر شده است.


حرکت از مشهد: «م عزیزم. من دارم با سرعت روزی ۳۶ مایل به مرز روسیه نزدیک می‌شوم. در همان گاری و با همان گاری‌چی تُرک تبریزی که حالا خود را تبعه و تحت‌الحمایه روس معرفی می‌کند. امروز صبح مشهد را ترک کردم. در آنجا ۳ روز و نصفی گذراندم که با دوستان قدیمی تجدید عهد کنم. دوستان تازه‌ای هم از ملیت‌های مختلف انگلیسی، روسی، بلژیکی، آمریکایی، هندی، ارمنی و البته ایرانی که در کلان‌شهر مشهد و در نزدیکی مرز ایران و روسیه سکونت دارند، پیدا کردم.

 

کنسولگری ما یک عمارت دوطبقه است که در وسط باغ وسیعی قرار دارد و می‌توان در آن تنیس، بدمینتون و کروکت بازی کرد و محیط آن دست‌کمی از مناطق ییلاقی انگلستان ندارد. شما می‌توانید چای عصرانه خود را روی چمن صرف کنید و از رایحه گل‌های تابستانی و بید مجنون بهره ببرید. ایوان بزرگی که شب در آن می‌نشینید با دیواری از شمعدانی مزین شده و روی میز شما دسته‌گل کوکبی که از باغچه چیده شده است، دیده می‌شود.

آهوبره‌هایی که در چمن محصور همراه چند گوسفند نگهداری می‌شوند، جویبار‌های زلالی که قطعات باغ را از هم جدا می‌کند، درخت‌های کهن بادام و چنار‌های بلندی که کلاغ‌ها در آن لانه گذاشته‌اند، همه و همه شما را متوجه می‌کند که در مشرق‌زمین هستید.

 

آنچه از خاطر می‌گذرد، تحسین آرامش‌بخش کسانی است که این شهر و واحه را آباد کرده‌اند. راستش مشهد از آخرین‌باری که آن را دیده‌ام، خیلی فرق کرده است. دارای باغ‌ها، خانه‌ها و مغازه‌های جدید است که تمام خیابان را دربرمی‌گیرد. ساختمان بسیار مجللی برای پست و تلگراف ساخته‌اند که از هیچ شهر اروپایی کمتر نیست. میدان مشق شهر که یک‌دسته موزیک نظامی هرروز در آن مترنم است و سرباز‌ها در آن مشغول مشق‌اند، با درخت‌های بلند احاطه و خیابان‌های آن از گل پوشیده شده است.

 

از همه آن‌ها جالب‌تر باغ‌ملی باصفایی است که مردم عصر‌ها در آن به گردش می‌پردازند و از منظره و هوای آن استفاده می‌کنند. بااین‌همه تأثیر وجود یک ساخلو روسی با چندصد سواره‌نظام در شهر به‌صورت‌های مختلف متجلی است. بسیاری از مغازه‌ها تابلو روسی دارند و زبان روسی را خیلی‌ها یاد گرفته‌اند و در معامله‌هایشان با روس‌های ساکن شهر به‌راحتی صحبت می‌کنند.

 

با اینکه از نظر سیاسی در این اواخر نفوذ‌های روسیه کمتر شده است، مصرف بالقوه روبل ادامه دارد و نمایش قدرت هنوز دیده می‌شود. این را هم بگویم که انقلاب روسیه به صورت موقت از اهمیت همه این‌ها کاسته است و تمام افسران، نظامیان و افراد عادی اکنون درباره یک‌چیز فکر می‌کنند و آن سرنوشتشان است.

 

مشهدی‌ها درباره آینده روسیه بسیار کنجکاوند و بی‌اطلاع‌بودن آن‌ها از اخبار موثق باعث می‌شود که هر چند وقت شایعات زیادی منتشر کنند. آن‌ها به‌قدر کافی اظهار همدردی می‌کنند و به آینده و روابط حسنه بین ۲ دولت بسیار امیدوارند، ولی با تجربه‌ای که از نتایج نامطلوب تبدیل نظام استبدادی به دموکراسی (منظور حواشی سال‌های ابتدای مشروطه است) به‌دست آورده‌اند، به تحولات روسیه و آینده آن با بدگمانی می‌نگرند. (۱۴ ژوئن ۱۹۱۷/ ۲۳ تیر ۱۲۹۶)»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.