محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - سالها پیش، وقتی هنوز مثل اینروزها دوقطبی کردن همهچیز و همهکس مرسوم نبود و میشد درباره آدمها و حرفها و فیلمها و کتابها نظراتی منصفانه داد، مسعود کیمیایی یکی از دوقطبیسازترین آدمها سینمای ایران بود. دوقطبیساز البته که صفتی منفی نیست و درباره مسعود کیمیایی ترفندی عمدی است و ابزاری برای دیده شدن بیشتر نیست؛ زیرا او به اندازه کافی در نیم قرن اخیر دیده شده است. ۵۰ سال چیز کمی نیست.
مسعود کیمیایی با فیلمهایش، با رمانهایش با مصاحبههایش، با موضعگیریهایش، همیشه مخالفان و موافقان سرسختی داشته است. این را هم انکار نمیکند که بعضی چیزها برایش ارزشاند و بعضی چیزها نه. بعضی کسان را دوست دارد و بعضی را نه. برایهمین چه زمانی که در اوج سینمایش بود و پیشتاز موج نوی سینمای ایران و چه حالا که پیرانهسر آماج خوبی برای نقدها و متلکهاست، یا آدمها تا سر حد مرگ دوستش دارند یا هیچ راهی برای کنار آمدن با او نمیبینند.
کیمیایی از «قیصر» در سالهای پایانی دهه ۴۰ تا «خون شد» در اواخر قرن ۱۴، از رفاقت، از عشق، از مردانگی، از مادر، از خاطره، از پاکی و از شرف حرف میزند. حالا او ۸۰ ساله شده و «خون شد»، آخرین اثرش، در اینترنت اکران برخط شده است. ایناکران اینترنتی هم میرود کنار بیش از سی فیلم سینمایی او که به پرده رسیدهاند. جایی متفاوت در کارنامه پر و پیمان سلطان. کیمیایی را، اما اگر از زاویه حرفهایی که همیشه در فیلمهایش میزند و مصاحبههایی که میکند و منشی که دارد نبینیم و او را رئیس و سلطان و استاد و... نخوانیم و بخواهیم درباره سینمای او -وفقط و فقط سینمای او- حرف بزنیم، باز هم به دو قطبی میرسیم؟ یعنی مثل خیلیها که امروز دلی و برای خاطرهبازی با آثار متقدم یا سَرسَری و با دیدن چند اثر متاخر، او را عالی یا فاجعه میخوانند، نتیجه بگیریم؟ نه!
کیمیایی در بیش از چهل سال عمر فیلمسازیاش، دوسه شاهکار دارد، چند فیلم خوب و چندین فیلم بد. در دورهای که سینمای ایران تحتتأثیر فرهنگ غالب آنروزگار در خوشباشی و گاه ابتذال دست و پا میزد او در «قیصر» و «گوزنها» حرفهای مهم اجتماعی زد. بعد از انقلاب با «سرب» نشان داد که چقدر تاریخ و ظلم و استقامت را میفهمد و در دهه هفتاد با «اعتراض» نشان داد که فرزند زمانه خویش است و میتواند حال را بفهمد و درباره آینده درست حرف بزند. اما همینفیلمها هم که نام بردیم خالی از ایراد و نقد نیست، چنانکه فیلمهای ضعیفش، بهخصوص در یک دهه اخیر، خالی از نکات مثبت نیست.
ما در مقام تعیین تکلیف برای هیچکس نیستیم تا بگوییم فلانی فیلم بسازد، چون ما لذت میبریم یا نسازد، چون دیگر دارد بد میسازد. پس برای فیلمهای ضعیف «قاتل اهلی» و «متروپل» و «سربازهای جمعه» و برای کیمیایی پابهسنگذاشته جای هیچ تعیین تکلیفی نداریم و با جرئت از اینفیلمهای بد انتقاد میکنیم، اما یادمان نمیرود که اگر فهرستی از مهمترین و نه بهترین فیلمسازان ایرانی جمع کنیم، مسعود کیمیایی بدون شک در جمع پنج نفر اول اینفهرست است. رئیس همیشه خوب نیست، اما مهم است.