هما سعادتمند | شهرآرانیوز؛ این محرم؛ ۱۳۸۱ سال از آن دمی که کاروان یاران و جانان حسین (ع) به کویر نینوا نشستند، میگذرد، اما داغش هر سال تاریخ را قدم زده و پیش آمده است، شبیه رودی که هیچوقت خشک نمیشود و بارانی که قرار نیست بند بیاید. هر سال آمده و خودش را با آستینِتر از اشک عزاداران در میان گذاشته و هر بار در حفظش آیین و سنتی رواج پیدا کرده است. مشهد قدیم هم از این قائده مستثنا نبوده و در آن، رسمهای زیادی از ابتدا تا انتهای محرم و صفر باب بوده تا بیرق عزاداری اباعبدا... بلندتر و باشکوهتر از همیشه به اهتزاز درآید. سطرهای بعدی گذری بر همین آیینهاست که پیش از محرم آغاز میشده و تا ظهر روز دهم ادامه داشته است.
در مشهد قدیم که عرض و پهنایش بیش از شش محله نبوده، سپیده صبحی که تقویم قمری به نخستین روز محرم میرسیده است، از هر محله یکی، اغلب جوان و تازه پشت لب سبز کرده، با پرچم سبز رنگی که به دست داشته، در کوچه پس کوچهها میچرخیده و با بانگ آهنگینی در گلو، سنگین و نوحهوار چنین میخوانده است: «هر که دارد هوس کربوبلا بسما...» او سپس با گفتن «العزا... العزا...» بر سر و سینه میزده و این شعر را همراهش میکرده است: «محرم آمد و آمد محرم/ زمین و آسمان بگرفته ماتم/ محرم آمد و دلها حزین است/ محرم آمد و دلها غمین است.» این آیین خبررسانی تا بالا آمدن آفتاب ادامه داشته و رسم بوده هر کسی این نوا را میشنیده، سر صندوقخانه میرفته و پیراهن سیاه عزایش را برای پوشیدن بیرون میآورده است.
پس از خبر بردن آغاز محرم، نوبت به «کیسهگردانی» میرسیده است. در این آیین که اغلب سنتی بازاری بوده، یک عده جوان به عنوان کیسهگردان در حالیکه گونی کوچکی را به گردن میآویختهاند، در زیر بازارچه یا میان مردم بازار قدم میزده و هزینه مراسم عزاداری را قبل از آغاز محرم از بین کسبه و عامه مردم جمع میکردهاند. در کیسهگردانی مبلغ مشخصی تعیین نمیشده و معمولا کسبه دشت اول همان روز یا دخل کامل روز قبل را برای برپا شدن آیین عزا به کیسهگردانها میسپردهاند.
سینهزنی و زنجیرزنی، دو رسم قدیمی و رایج عزاداری در محرم بوده است که از شب نخست محرم در تکایا، مساجد و حسینیهها برگزار میشده و تا شب دهم ادامه داشته است، با این تفاوت که رسم سینهزنی در مشهد قدیم بر اساس اصول و ضربی مشخص انجام میشده است. بر اساس تاریخ شفاهی مستند شده با بزرگان هیئتهای مشهد، در گذشته ضربهای سینه زنی در ارض اقدس، سنگین بوده و عزا با «ثلاث» و «هفتضرب» نواخته میشده است. به این صورت که هفت ضرب، هفت ضربه یک نفس و بیفاصله به سینه زدن بوده است. در سینهزنیِ ثلاث هم نوحهخوان، آهنگ نوحه را تغییر میداده و میاندار به فریاد، سنت «ثلاث» را اعلام میکرده است. به این ترتیب سینهزنها به سینهزنی سهتایی میپرداخته و هر نوبت، ابتدا ۲ دست و سپس هر دست به تنهایی بر سینه میکوبیدهاند؛ در چنین محفلی دست آخر که به آن «دست روبه قبله» میگفتهاند، با نام «حضرتابوالفضل» به سینه میخورده است.
کندن پیراهن، رسم دیگر رایج در مشهد قدیم بوده است. در این آیین پس از خواندن دعا و زیارت عاشورا، نوحهخوان، آهنگ نوحه سر میداده و با ذکر مصیبت، عزاداران یکییکی روی زمین مینشسته و سینه میزدهاند. بعد میانداروقت کندن لباس را اعلام میکرده است. کندن لباس هم آداب خاص خودش را داشته است؛ به این ترتیب که به حرمت فرزندان زهرا (س) تا یکی از سادات یا سیدهای جمع، پیراهن از تن در نمیآورده، دیگران این کار را انجام نمیدادهاند. از همینرو، میاندار ابتدا یکی از سیدهای جمع (معمولا پیرترین آنها) را مخاطب قرار میداده و او را به کندن پیراهن دعوت میکرده است. با او، عزاداری نیز اوج میگرفته و سوگواران حسینی بر سر و سینه میزدهاند. پس از پایان مصیبتخوانی، نوحهخوانی از سر گرفته میشده است. در این قسمت نوحهخوانها با نظم و به رسم ادب دو زانو مینشسته و دقایقی را نشسته به سینهزنی مشغول میشدهاند، سپس روی دو پا ایستاده با زمزمه نوحهخوان بر سینه میکوفتهاند.
افزون بر اینها، زنجیرزنی به عنوان یکی از مرسومترین شیوههای عزاداری هم آیین خودش را داشته است. عزاداران در تکایا و حسینیهها حلقه دایرهوار میبستند، حلقه نخست ۱۰ نفر، حلقه بعدی ۲۰ و این دایره با پیوستن عزاداران، بزرگ و بزرگتر میشده است. پس از تمام شدن حلقهها، یکی در میان دایره جمعیت میایستاده و بحر طویل میخوانده است. گویا یکی دیگر هم که نقطه این پرگار بوده، میان تمام حلقهها چرخ میخورده و زنجیر میزده که او را «زنجیر دیوانه» میخواندهاند. زنجیر دیوانه با بحر طویل شور میگرفته و جمعیت عزا را با خودش همراه میکرده است.
در روضهخوانی و مرثیه نیز عزاداران در خواندن نوحه و ذکر مصیبت همراهی میکردهاند و این آیینها از شب اول محرم تا شب دهم ادامه مییافته تا آفتاب صبح عاشورا سر میزده است. صبح روز دهم دستهها و هیئتها در قالب «دم» از کوچههای سراسر شهر راهی حرم میشدهاند تا ظهر همراه کاروان حسین (ع) در مظلومیت اهلبیت (ع) خون از دیده ببارند. قدیم به دستهها، «دم» میگفتهاند. هر هیئت هم ۴ تا ۱۷ دم داشته که همه زیر یک پرچم عزاداری میکردهاند.
سقایی میان هیئت عزا، آیین دیگری است که تا هنوز هم وجود دارد. در قدیم، گویا هر سال محرم سقاهایی با مشکهایی بر دوش از سبزوار راهی مشهد میشدهاند. جوان بوده، دشداشه عربی میپوشیده و لنگی هم به کمر میبستهاند. این سقاها پیشاپیش دستهها، کوچه به کوچه شهر را میگشته و چنین میخواندهاند: «گوش کنای شیعه، این آبی که در دست من است/ نوش کنای شیعه، سقای حسین (ع) اسم من است.»
تصویری از عاشورای مشهد سال ۱۳۰۹ هجری قمری/ عکس از عبدا...قاجار