«کافه بازی»، «کافه علم» و «کافه کارآفرینی» ویژه دختران مشهدی احداث می‌شود شهردار مشهد: بوستان‌های «بهشت» و «آفتاب» ویژه بانوان به زودی به بهره‌برداری می‌رسد مبدا تعیین مسافت شهر مشهد از سایر شهر‌ها کجاست؟ چهارمین کنفرانس بین‌المللی برنامه‌ریزی و مدیریت شهری در مشهد مقدس برگزار می‌شود نشان مشهدالرضا(ع) باعث رونق فعالیت‌های مردمی و جهادی می‌شود لزوم معرفی مشهد به عنوان دومین کلانشهر مذهبی دنیا روزشماری وقایع انقلاب اسلامی در مشهد، از اول تا چهارم دی‌ماه ۱۳۵۷ (بخش اول) | بیمارستان شاه‌رضا، پایگاه انقلاب مشهد آغاز هفته ملی مشهد با اجرای برنامه‌های ویژه فرهنگی، هنری و گردشگری جذب ۲۱ بانوی آتش‌نشان در مشهد ابلاغ برنامه‌های استقبال از بهار ۱۴۰۴ در مشهد از نیمه دی‌ماه هوای کلانشهر مشهد، همچنان آلوده است (۲ دی ۱۴۰۳) ناصحی: رویداد نشان مشهد الرضا(ع) باید در سطح ملی و بین المللی دیده شود نشان مشهد الرضا(ع)؛ فرصتی برای آشنایی نسل آینده با چهره‌های تاثیرگذار اقتصادی مشهد برگزاری اولین نشست کارگروه زیارت شورای عالی استان‌های کشور اختصاص ۱۳۰ تاکسی ون به تاکسیرانی مشهد (۲۸ اذر ۱۴۰۳) یادگارهای کوهسنگی مشهد در دل سازه‌های شهر حل اختلاف میان وزارت کشور و ایران‌خودرو بر سر ۹۰ تاکسی ون شهرداری مشهد بررسی مشکلات ساخت‌وساز‌های غیرمجاز در محلات حاشیه شهر مشهد | لنگرانداختن بسازوبفروش‌ها در بولوار توس آغاز اولین روز زمستان در مشهد با آلودگی هوا سرپرست شرکت بهره‌برداری قطارشهری مشهد منصوب شد (یکم دی ۱۴۰۳) امضای تفاهم‌نامه ٢ هزار میلیارد تومانی برای سامان‌دهی محور‌های ورودی مشهد مقدس
سرخط خبرها
مروری بر زندگی مرحوم حاج علی‌اصغر عابدزاده خراسانی مؤسس مهدیه در کشور

احیاگر فرهنگ انتظار

  • کد خبر: ۲۳۲۹۵
  • ۲۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۰
احیاگر فرهنگ انتظار
در یکی از روز‌های زمستانی، برف آن‌قدر باریده که کمر دیوار‌های مشهد را گرفته است. این برف داش‌غلام‌ها و نوچه‌هایشان را به‌صرافت می‌اندازد تا به کوچه بریزند و به‌رسم هر سال آن‌قدر گلوله‌برفی به سر و صورت هم بکوبند که بالاخره یکی از دسته‌ها از دور خارج شود و رخت مغلوبی به‌تن کند.

هما سعادتمند - خبر به اصغرحلبی، یکی از داش‌غلام‌ها و گنده‌لات‌های مشهد می‌رسد و راهی کارزار می‌شود. داش‌مشتی‌های محلات مختلف توی یکی از کوچه‌ها قرار می‌گذارند و برای زدن گلوله‌برفی آن‌قدر دنبال هم می‌دوند که پایشان به کوچه‌های دیگر شهر باز می‌شود. اصغرحلبی برای فرار از این مهلکه به‌سمت مسجد گوهرشاد می‌دود و بی‌آنکه بفهمد خودش را داخل مسجد می‌اندازد. کنج گرم خانه خدا سبب می‌شود تا او برای دقایقی هم که شده است، درنگ کند. همان دم در می‌نشیند، درحالی‌که روحانی بزرگواری بر منبر مشغول سخنرانی است. شنیدن حرف‌های آن روحانی در همان دقایق کوتاه، سرنوشت سال‌های بعد اصغرحلبی را تغییر می‌دهد؛ آن‌چنان‌که او را به «حاج علی‌اصغر عابدزاده خراسانی» یکی از چهره‌های برجسته مذهبی شهر تبدیل می‌کند؛ مردی که علاوه بر پایه‌گذاری انجمن پیروان دین نبوی، خشت نخست مدارس اسلامی از جمله «مهدیه» را در مشهد بنیان می‌نهد.ولادت حضرت قائم (عج) بهانه‌ای شد تا در سطر‌های پیش‌رو گذری داشته باشیم بر روزگار مؤسس مهدیه در کشور.

از علی‌اصغر چراغچی تا علی‌اصغر حلبی
سال ۱۲۹۰ هجری‌شمسی، ابتدای خیابان طبرسی، چسبیده به قبرستان قدیمی مشهد، کوچه‌ای به‌نام «تقی‌بنگی» یا «شیشه‌گرخانه» بوده که معمولا ساکنان آن را جماعت کم‌بضاعت مشهد تشکیل می‌داده‌اند؛ جایی که خانه زین‌العابدین چراغچی، پدر علی‌اصغر در آن سقف‌وستون خورده بود. اهل محل پدرش را به‌واسطه اینکه مسئول روشنایی چراغ‌های پیه‌سوز آستان‌قدس بوده، «چراغچی» خطاب می‌کردند. او، اما ادامه‌دهنده کار پدر نمی‌شود و بعد‌ها وقتی پشت لبش سبز می‌شود، برای خودش یک کارگاه کوچک آینه‌سازی دایر می‌کند؛ کارگاهی که در آن آینه‌های کوچک جیبی با قاب حلبی می‌ساخته‌اند. شهرت حلبی هم از اینجا پشت نامش می‌نشیند و تا وقتی هم که در دارودسته داش‌مشتی‌های مشهد بود، همه او را با همین صفت صدا می‌زدند.

رفتن به حوزه علمیه و طلبه‌شدن
سال‌های جوانی را با همین روال پشت سر می‌گذارد تا آن زمستان و آن روز. هیچ‌کس نمی‌داند اصغرحلبی از منبر مسجد گوهرشاد چه می‌شنود و چه چیزی در دلش تکان می‌خورد که وقتی از در بیرون می‌آید، دنیایش زیر و رو می‌شود. تصمیم می‌گیرد وارد حوزه علمیه شود و درس دین بخواند. این امکان در شهریور ۱۳۲۰ مهیا می‌شود و او پای درس مرحوم حاج شیخ‌هاشم قزوینی تلمذ می‌کند و این روال را تا سال‌ها بعد ادامه می‌دهد.
رؤیایش برای ترویج دین و احیای قرآن سبب می‌شود تا در سال ۱۳۲۶ خورشیدی، انجمنی دینی به‌نام «انجمن پیروان قرآن» تأسیس کند. این انجمن بعد‌ها چنان گسترده می‌شود که تعداد شعبه‌های آن به عدد ۶۰ می‌رسد. چندی بعد از تأسیس انجمن پیروان قرآن هم بنای «مهدیه» را با سرمایه شخصی خود در محله خیابان علیای مشهد واقع در ضلع شمالی باغ نادری می‌سازد که به‌دلیل همنامی‌اش با نام حضرت قائم آل‌محمد (عج) مورد توجه زیاد مردم قرار می‌گیرد و رونق می‌یابد. حاجی‌عابدزاده هزینه ساخت مهدیه مشهد را از همان کارگاه آینه‌سازی تأمین می‌کند. روایت است که هم‌زمان با سقوط رضاخان، مرحوم عابدزاده یک بار بزرگ شیشه سفارش می‌دهد که قرار است با کامیونی از تهران به مشهد برسد. در همان ساعاتی که بار در راه بوده، ناگهان شیشه گران می‌شود، به‌طوری‌که قیمت آن از ۱۴۰۰ تومان به ۱۴ هزارتومان می‌رسد و سود خوبی نصیب صاحبش می‌کند. نزدیکان عابدزاده می‌گویند که او سال‌ها بعد، مهدیه را از این سود می‌سازد و وقف عموم می‌کند.

برگزاری جشن بزرگ نیمه‌شعبان در مهدیه
قدیمی‌های مشهد که آمدوشد بسیاری به مهدیه داشته‌اند، در خاطراتشان گفته‌اند که در این بنا شب‌ها کلاس‌های درس عربی دایر بوده تا کسانی که می‌خواهند ادبیات عرب و تفسیر قرآن کریم را بیاموزند، در این محل حاضر شوند و به‌تحصیل بپردازند. این اتفاق در دورانی رقم می‌خورد که در فهرست درسی هیچ‌کدام از مدارس آن روز مشهد که به سبک‌وسیاق مدارس غربی اداره می‌شدند، درسی به‌نام آموزش قرآن وجود نداشت.
علاوه بر این در بنای مهدیه مراسم مذهبی نیز برگزار می‌شده است؛ از جمله مجلس عزاداری ایام عاشورا که مردم بسیاری از طبقات مختلف در آن شرکت می‌کردند و بسیار باشکوه و باعظمت بوده است. گویا خود مرحوم عابدزاده که سخنوری توانا نیز بوده، در این ایام موعظه می‌کرده و گاه نیز مرحوم حاج عبدالرضا غنیان، از برجسته‌ترین اعضای انجمن پیروان دین نبوی و یار نزدیک عابدزاده با صوتی خوش به خواندن مرثیه می‌پرداخته است. در بنای مهدیه گاه‌گاه مراسم اطعام نیز برگزار می‌شده است. خیران مشهدی همچنین از طریق انجمن و مرکز مهدیه به محرومان کمک‌هایی به‌عنوان اعانه می‌پرداخته‌اند که سبب کسب آبروی بیشتر برای آن می‌شده است. اما مشهورترین حرکت و مراسم مذهبی که در بنای مهدیه پا می‌گرفته و آوازه بسیاری داشته، برگزاری جشن باشکوه نیمه‌شعبان بوده است که به‌گفته راویان، اعضای انجمن برای برپایی آن از یک ماه پیش مشغول کار می‌شده‌اند تا علاوه بر پذیرایی درخور، مولودی‌خوانی و موعظه و سخنرانی‌هایی مناسب با شرایط سیاسی کشور برگزار کنند.

۱۴ مدرسه به‌نام ۱۴ معصوم (ع)
پس از ساخت مهدیه که وسعت آن ۱۸۰۰ مترمربع بود، حاج علی‌اصغر عابدزاده تصمیم می‌گیرد تا به‌رؤیای دیرین خود که ساخت ۱۴ مدرسه به‌نام ۱۴ معصوم (ع) برای وقف عام بوده است، رنگ حقیقت ببخشد و این مراکز را پایگاه آموزش احکام اسلامی، برگزاری سخنرانی‌های دینی و برپایی مراسم اعیاد و سوگواری ائمه‌معصوم (ع) قرار دهد. او تا سال ۱۳۵۴ توانست بنای «عسکریه» و «فاطمیه» را در خیابان نواب‌صفوی، «تقویه» و «باقریه» را در خیابان امام‌رضا (ع)، «جوادیه» را در خیابان طبرسی، «کاظمیه» را در کوچه‌زردی، «جعفریه» را در خیابان شهیدشیرودی، «سجادیه» را در خیابان خواجه‌ربیع، «حسینیه» را در بازارچه‌سراب، «حسنیه» را در بازار سرشور و «علویه» را در خیابان مطهری جنوبی بسازد، اما چراغ زندگی‌اش پیش از ساخت باقی بنا‌هایی که در نظر داشت، خاموش شد.

مهدیه پایگاه انقلاب بود
نکته‌ای که نباید در معرفی بنا‌های مرحوم عابدزاده به‌ویژه «مهدیه» از قلم انداخت، نقش و تأثیر این پایگاه‌ها در پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ است. بسیاری از دانش‌آموزانی که روزگاری پای درس وعظ و آموزش احکام دینی در مدارس مرحوم عابدزاده می‌نشستند، بعد‌ها در شمار انقلابیون مطرح مشهد قرار گرفتند که هر کدام حرکت‌هایی بزرگ را در پیروزی انقلاب رقم زدند. برای مثال در هنگام آغاز نهضت ملی‌شدن صنعت نفت، بنای مهدیه مرکز فعالیت‌های بسیار گسترده و مؤثر بود. اگرچه این نهضت در مشهد به‌طور عمده از مسجد گوهرشاد آغاز شد و به‌وسیله روحانیان قوام یافت، اما در ادامه با تشکیل جمعیت‌های مؤتلفه اسلامی، بسیاری از هیئت‌های مذهبی و انجمن‌ها و جمعیت‌ها نیز پای کار آمدند. استاد محمدتقی شریعتی و اعضای کانون نشر حقایق اسلامی نیز که در نهضت شرکت کرده بودند، به این ائتلاف پیوستند و همچنین بنای مهدیه به مرکز این نهضت بزرگ در خراسان تبدیل شد.

پایان عابدزاده بزرگ‌
می‌گویند مرحوم عابدزاده از درد کشتار‌های دی‌ماه سال ۱۳۵۷ در مشهد بیمار می‌شود. او که در همه راهپیمایی‌های انقلابی مردم مشهد شرکت می‌کرده، در یکشنبه خونین مشهد (۱۰ دی ۱۳۵۷) نیز به خیابان می‌رود تا شانه‌به‌شانه مردم شعار دهد، اما دیدن صحنه‌های متعدد کشتار مردم و له‌شدن پیکر چند زن زیر چرخ‌های تانک باعث می‌شود تاب نیاورد و سکته کند. او پس از این سکته ناقص، حافظه خود را از دست می‌دهد و دیگر نمی‌تواند به فعالیت‌های سابق خود بازگردد. این بیماری ۸ سال تمام او را خانه‌نشین می‌کند تا اینکه بالاخره در سال ۱۳۶۵ چشم از جهان فرومی‌بندد. مردم شهر، پیکر او را با در مراسمی باشکوه به حرم مطهر می‌برند، طواف می‌دهند و بنا بر وصیتش در بنای «مهدیه» در قبری که سال‌ها پیش در سرداب این مکان برای خودش آماده کرده بوده، می‌برند و به‌خاک می‌سپارند.

منابع: کتاب «پیروان دین نبوی» نوشته محمد نظرزاده، «ویژه‌نامه مرحوم عابدزاده» منتشرشده توسط خبرگزاری قرآنی ایران، گفت‌وگوی مرکز تاریخ شفاهی با دوستان مرحوم عابدزاده و گزارش شهرآرامحله ثامن نوشته حسین بیات در سال ۱۳۹۴.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->