صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

سیدعلی اندرزگو؛ چریک هزارچهره انقلاب اسلامی

  • کد خبر: ۷۸۴۲۷
  • ۰۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۵
سیدعلی اندرزگو از مهم‌ترین چهره‌های مبارزه علیه رژیم پهلوی بود که ۵ ماه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پس از ۱۳ سال مبارزه مستمر و جانانه به شهادت رسید و خون او فرش راه این پیروزی بزرگ شد.

گروه ایثار و شهادت شهرآرانیوز | در جریان مبارزات علیه رژیم پهلوی اشخاص و گروه‌های مختلفی شرکت کردند که هریک در این مبارزه برای زمینه‌سازی سقوط آن رژیم سهیم بودند. در این راه کسانی هم بودند که تنها و بدون پشتوانه و براساس عقایدشان در راه دفاع از مردم و دیانت این سرزمین مقابل رژیمی ایستادند که برای سرکوب مخالفان از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کرد. سیدعلی اندرزگو که در ادبیات تاریخ انقلاب اسلامی از وی به‌عنوان چریک تنهای انقلاب نام برده می‌شود، بار‌ها جانش را به‌خطر انداخت تا از مظلومیت ملتی در بند و حصار دفاع کند و با اقتدا به رهبری بزرگ‌ترین انقلاب مردمی قرن بیستم، به مقابله با دستگاه سرکوبگر پهلوی پرداخت و درپنهایت به شهادت رسید.

تولد و سال‌های ابتدایی زندگی

سیدعلی اندرزگو در سال ۱۳۱۸ در محله شوش تهران به دنیا آمد. او در خانواده‌ای فقیر، اما معتقد بزرگ شد و پس از پایان تحصیلات ابتدایی به سبب فقر مالی امکان ادامه تحصیل نیافت و به شغل نجاری مبادرت ورزید. علاقه وی به مسائل دینی و فقهی باعث شد در ساعات استراحت به آموختن دروس حوزوی بپردازد و در مسجد هرندی محله شوش به چهره ممتاز اسلام‌پژوهی بدل شود.

راه درخشان مبارزه

اندرزگو به‌سبب ارتباطش با شهید مهدی عراقی، جذب گروه مؤتلفه اسلامی شد و با عضویت در شاخه نظامی این حزب، مسیر زندگی‌اش تغییر کرد و تا هنگام شهادت به مبارزه با رژیم پهلوی و دستگاه مخوف ساواک پرداخت.


سیدعلی اندرزگو از عوامل اعدام انقلابی حسنعلی منصور، نخست‌وزیر رژیم، بود که همراه با محمد بخارایی وی را مقابل مجلس ترور کرد. بعد از این حادثه، وی مجبور به فرار و زندگی پنهانی آن‌هم بدون نام و نشان شد و ازجمله عواقب این اقدام، ازهم‌پاشیدن کانون زندگی مشترک با همسرش بود که او آن را به جان خرید. دادگاه نظامی وی را غیابی به اعدام محکوم کرد. از این تاریخ تا سال ۱۳۴۵، وی با اسامی جعلی به زندگی ادامه داد و حتی موفق شد به عراق بگریزد. در جریان این سفر، با امام‌خمینی (ره) نیز دیدار کرد و هرآنچه برای مبارزه احتیاج بود، از آن بزرگ کسب تکلیف کرد و دوباره به ایران بازگشت.


در تیر۱۳۴۶ ساواک گزارش داد که سیدعلی اندرزگو به‌تازگی از عراق به ایران آمده و حامل پیش‌نویس اعلامیه امام (ره) درباره وقایع خاورمیانه است؛ ضمن اینکه در خیابان غیاثی نیز دیده شده است. به‌دنبال این گزارش منازل مسکونی برادر و دایی او که در این نشانی قرار داشت، به‌شکل ناگهانی بازرسی و از رفت‌وآمد‌های آنان مراقبت شد، اما گزارش‌هایی از سر عجز و ناامیدی در شناسایی و دستگیری وی تهیه و به سلسله مراتب ارسال شد.


اندرزگو بهترین راه را تغییر لباس تشخیص داد و از این‌رو به قم رفت و در حوزه علمیه مشغول به تحصیل شد و با نام مستعار شیخ عباس تهرانی به زندگی مخفی و مبارزاتش ادامه داد. وی پس از مدتی که در مدرسه علمیه چیذر اقامت کرد، دوباره در مراسمی در نیمه شعبان به لباس روحانیت ملبس شد و در ظاهر مانند یک طلبه معمولی به فعالیت تبلیغی پرداخت. در درس‌ها شرکت و تدریس می‌کرد و با قبول روضه‌های خانگی به منبر می‌رفت و امام جماعت مسجد رستم‌آباد شد.

 

هویت های متعدد شهید اندرزگو برای فرار از دست ساواک و ادامه مبارزه


اندرزگو برای فرار از دست ساواک به مشهد رفت و پس از مدتی مخفیانه عازم افغانستان شد. در بازگشت مجدد به ایران، دوباره در تیررس ساواک قرار گرفت و این‌بار با انتخاب اسم سیدحسین حسینی فعالیت‌های پراکنده، اما مهمی را در شرق کشور انجام داد. وی با استفاده از همین نام موفق شد به لبنان سفر و در دوره‌های آموزش نظامی و کار با سلاح سنگین شرکت کند. او پس از پایان آموزش، دوباره به ایران آمد.


اندرزگو در سال پایانی حکومت پهلوی، تصمیم به ترور محمدرضاشاه گرفت و برای همین ضمن بازگشت به تهران، مطالعات میدانی‌ای برای شناسایی مسیر‌های حرکت وی انجام داد و درواقع او را زیرنظر می‌گرفت. براساس اسناد موجود در مؤسسات مطالعاتی انقلاب اسلامی، وی از طریق یک نفوذی در دربار قصد داشت مقداری مواد منفجره وارد کاخ محل سکونت شاه کند تا در زمان مشخص وی را ترور کند. این عملیات با شهادت او ناکام ماند.

شهادت چریک تنهای انقلاب با دهان روزه

بعدازظهر ۲ شهریور ۱۳۵۷ برابر بود با شب ۱۹ رمضان و ایام ضربت‌خوردن مولا علی (ع). اندرزگو آن روز در منزل رجبعلی طاهر افشار بود و برای افطار، خانه را به‌سمت منزل فردی به‌نام حاج اکبر ترک کرد.


مأموران ساواک و کمیته اوین رد او را از مشهد و با نام مستعار جوادی زده بودند و بنا بر اطلاعات کسب‌شده می‌دانستند او اکنون در تهران است؛ بنابراین با دستگیری برخی مرتبطان با وی و تخلیه اطلاعاتی، موفق شدند سر راه وی کمین بگذارند. اندرزگو به‌محض دیدن مأموران ضمن درگیری با آنان تا آخرین فشنگ اسلحه‌اش، بسیاری از دست‌نوشته‌ها و آدرس‌های موجود در دفترچه یادداشتش را بلعید و خون‌اندود کرد تا ساواک مدرکی به دست نیاورد. سرانجام با تحریک عمدی مأموران، آغوشش را روی گلوله‌ها گشود و آن‌قدر به‌سویش شلیک شد تا به شهادت رسید.


آتش انقلاب آن‌چنان پرده‌های دریده‌شده اعتماد مردم و رژیم را سوزانده بود که ۱۵ روز پس از ترور شهید اندرزگو، حادثه مهم میدان ژاله (شهدا) تهران رخ داد و دیگر هیچ اتفاقی جلودار نجات رژیم غرب‌گرای پهلوی نبود. امروز که ۴۳ سال از شهادت سیدعلی اندرزگو می‌گذرد، فقط این اندوه برجا می‌ماند که کاش خود او هم ثمره جان‌فشانی‌هایش را نظاره می‌کرد. اما برای چریکی تنها که ۱۳ سال مقابل ماشین سرکوب پهلوی ایستاد، هر روز مبارزه‌اش برابر با صد پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.