صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

اعظم طالقانی، آقازاده نجیب

  • کد خبر: ۸۰۵۴
  • ۱۱ آبان ۱۳۹۸ - ۰۷:۱۳
  • ۱
مروری بر زندگی اعظم طالقانی که در ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت

فرزند روحانی نواندیش جمهوری اسلامی اگرچه درمجموع، شهرتش به پای پدر خوش‌نامش با کوله‌باری از سابقه سیاسی نرسید، اما از رسم و رسوم شهرت آقازادگی، نه پایش به دادگاه‌های پر‌شمار اختلاس و ارتشا باز شد، نه با افاده ثروت‌های افسانه‌ای و سفرهای خارجی‌اش معروف شد و نه به‌واسطه منصب پدر، در حیاط‌خلوتی از فلان دستگاه یا بهمان وزارتخانه مشغول به کاری بی‌دردسر و پرمنفعت شد. شهرت آقازادگی اعظم طالقانی، بیشتر از آنکه منوط‌به رانت‌ها و امتیازات ویژه باشد، به فعال‌ماندن در عرصه سیاسی، اظهار‌نظرهای خاص، ماندگاری بر ایده و نظرات سیاسی بود و شاید هم در «آقازاده» نشدن او و فرزندان آیت‌ا... بتوان رد و نشانی از توصیه پدر را یافت که تا زمان حیاتش همواره تأکید می‌کرد «اموال عمومی را حیف و میل نکنید» . علی ربیعی، سخن‌گوی دولت، از این پیوستگی و مداومت او در بیان آرا و نظرات سیاسی‌اش در طول ده‌ها سال، این‌گونه یاد می‌کند: «نام اعظم طالقانی برای چند نسل ایرانی پر از خاطرات نوستالژیک است. خاطراتی که با یاد آیت‌ا... طالقانی، روز‌های انقلاب، حضور زن در مشارکت‌های سیاسی‌اجتماعی، پاکی، صداقت و ساده‌زیستی، جسارت، آرمان‌خواهی، ایستادگی در پای اعتقادات و خستگی‌ناپذیری درهم‌آمیخته است.»

او که در سپهر سیاسی خود، سابقه حضور در اولین دوره مجلس شورای اسلامی را نیز داشت، همواره بر این مسئله تأکید می‌کرد که «برای آزمایش قانون اساسی، هیچ دلیلی وجود ندارد که یک زن نتواند نامزد انتخابات شود.» او معتقد بود تعبیر «رجال» در اصل‌۱۱۵ قانون اساسی معادل جنس مرد نیست و تعدادی از متخصصان و عالمان مذهبی نیز با وی هم‌دیدگاه بودند و همین عامل سبب شد ۴‌بار برای شرکت در انتخابات به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری ثبت‌نام کند.
سال گذشته و در سی‌و‌نهمین سالگرد فوت آیت‌ا... طالقانی بود که با فرزندش «اعظم» به گپ‌و‌گفت درباره ابعاد شخصیتی پدر پرداختیم؛ گفت‌وگویی که مرحوم اعظم طالقانی با همان صراحت وام‌گرفته از پدر و بدون رودربایستی‌های معمول سیاسیون، حرف‌هایش را بر زبان آورد. حرف‌هایی از این دست: «پدرم می‌گفت مردم نباید رنج بکشند. حتی در ملاقات‌ها و دیدارهایش با امام‌خمینی (ره) دلسوزانه نقدهایش را برای رفع کاستی‌ها و اصلاح امور مطرح می‌کرد.»؛ «پدر همیشه از خصومت و تندخویی پرهیز می‌کردند و در‌عین‌حال بر موضع خود پابرجا ماندند. به‌جای رفتار‌هایی که اختلاف‌افکن باشد، راه صلح را در پیش می‌گرفتند، چنان‌که گروه‌ها و افراد مختلف برای رفع اختلافات خود به ایشان رجوع می‌کردند.»؛ «مردم، اصلی‌ترین نقش و جایگاه را برای پدرم داشتند. پدرم معتقد بود مردم در رأس انقلاب بودند و باید در رأس بمانند. معتقد بود نباید مردم را طرد کنیم یا به خواسته‌هایشان بی‌توجه باشیم. برای مردم خیلی ارزش قائل بود. معتقد بود که باید حرمت انسان‌ها حفظ شود.»

آغاز زندگی سیاسی
بنابر نوشته خودش از کودکی در خانواده‌ای پرورش یافت که با مبارزات پیوندی آشنا داشت. با‌توجه‌به حضور طولانی‌مدت پدرش در مبارزات مختلف، او از کودکی این شرایط را دیده و این مبارزات برایش عادی شده بود و باید با آن کنار می‌آمد تا اینکه برای نخستین‌بار در حوادث ۱۵‌خرداد‌۱۳۴۲ خورشیدی و جریان کاپیتولاسیون، نام و صحبت‌های امام‌خمینی (ره) را شنید. مطالعه رمان کنت مونت‌کریستو اثر الکساندر دوما در یازده‌سالگی را شاید بتوان به‌نوعی آغاز دگراندیشی او دانست؛ کتابی که نگاهی به انقلاب کبیر فرانسه داشت. مرحومه اعظم طالقانی در جایی گفته بود: «من در خانواده‌ای بزرگ شدم که پدر و پدربزرگمان روش و دیدگاهشان همیشه این بود که با افرادی که به ضرر توده مردم کار می‌کنند، مبارزه کنند و در این محیط بالاخره تحت تأثیر صحبت‌ها و سخن‌ها بودیم.»
درجریان همین مبارزات پدرش بود که با امام‌خمینی (ره) آشنا و بعد از آن خودش هم وارد مبارزه شد. طالقانی در همین خصوص اعلام کرده است: «من قبل از اینکه به زندان بروم، امام (ره) را دیده بودم و با ایشان آشنایی داشتم و با افرادی که به نجف می‌رفتند و با افرادی که از امام (ره) مطالبی را جمع‌آوری و منتشر می‌کردند در ارتباط بودم. همچنین درجریان وقایع ۱۵خرداد یا زندانی و تبعید‌شدن امام (ره) بودم.» در دهه۴۰ خورشیدی تعدادی از مبارزان دستگیر و اعدام شدند. اعظم طالقانی پیگیر وضعیت این افراد بود تا اینکه در ۱۳۵۲خورشیدی به دانشگاه رفت و ۲سال بعد یعنی در ۱۳۵۴ خورشیدی برای نخستین‌بار ازسوی رژیم پهلوی دستگیر شد. طالقانی درباره زندان در آن سال‌ها این‌گونه گفته است: «سال‌۵۴ که زندانی شدم، دیدم که در اتاق‌های بازجویی بعضی‌ها را می‌زنند و شکنجه می‌کنند تا به امام بد‌و‌بیراه بگوید و توهین کنند و این‌ها به‌جای اهانت‌ها صلوات می‌فرستادند و شکنجه را تحمل می‌کردند.»
او تا ۱۳۵۶ خورشیدی در زندان‌های اوین و قصر زندانی بود؛ یعنی درست در همان زمانی‌که پدرش نیز در زندان به سر می‌برد. به گفته برادرش، مجتبی طالقانی، اعظم را دستگیر، محکوم و تهدید به اعدام کردند تا به پدرش فشار بیاورند، اما فشار‌ها مؤثر نبود؛ «تن‌ها آیت‌ا... طالقانی و اعظم هم‌زمان در زندان اوین دوران محکومیت خود را گذراندند؛ بقیه بچه‌ها این‌طور نبودند. پدرم هفته‌ای یک بار می‌توانست برود و اعظم را ببیند.» در ۱۳۵۶‌خورشیدی اعظم طالقانی آزاد شد، اما تا پیروزی انقلاب اسلامی دست از مبارزه برنداشت.
او علاوه‌بر نمایندگی در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، مدیر مؤسسه اسلامی زنان بود که یک ان‌جی‌او در حوزه زنان به شمار می‌رفت و با همکاری سازمان ملل، فعالیت‌های فرهنگی و زیست‌محیطی انجام می‌داد. مدیرعاملی تعاونی زنان نجم که در‌زمینه اشتغال‌زایی زنان فعالیت می‌کرد، تشکیل جامعه زنان مسلمان، دبیر کلی جامعه زنان انقلاب اسلامی و انتشار هفته‌نامه پیام هاجر از سال‌۱۳۷۶ از دیگر فعالیت‌های او بود. او همچنین اقدام به انتشار نشریه‌ای با عنوان «پیام ابراهیم» کرد تا از این طریق به تبیین اندیشه‌های آیت‌ا... طالقانی بپردازد.
در آخرین گفت‌وگوی رسانه‌ای او، پایگاه خبری جماران، ۲۳‌مهر سال جاری، طی گفت‌وگویی دو‌ساعته با اعظم طالقانی، به ابعاد مختلفی پرداخت. گزیده برخی از نظرات این چهره سیاسی از این قرار است: «در مجلس اول ماهی ۱۲ هزارتومان می‌گرفتم و ازطریق آن مؤسسه "جامعه زنان انقلاب اسلامی" را راه‌اندازی کردم؛ زیرا میراثی که از پدرم برجای مانده بود، زیاد نبود. من هم دبیر بودم و چندان ثروتی نداشتم.»، «۱۰‌شهریور سال‌۵۴ دستگیر شدم و ۱۰‌شهریور‌۵۶ آزاد شدم. از شهریور آن سال به‌مدت ۸‌ماه از این مدرسه به آن مدرسه نامه می‌بردم تا مشغول به کار شوم. در‌نهایت وقتی دیدند وضع این‌گونه است به من گفتند دفتردار شوم. کار دفترداری می‌کردم. قبل از دستگیری نیز من را از مدرسه‌ای که خودم مجوز تأسیسش را به کمک ۲ خواهرم گرفته بودم، به مدرسه‌ای در مسگرآباد فرستادند.»، «پدرم همیشه می‌گفت که باید وارد اجتماع شوی و به رشد و اعتلای جامعه‌ات کمک کنی. من نیز برای مجلس مصمم نبودم و با خود می‌گفتم از کجا معلوم رأی بیاورم؟ آن مجلس در مجموع ۲ نماینده زن داشت؛ یکی خانم گوهرالشریعه دستغیب که مدیر مدرسه رفاه بود و دیگری هم من با سابقه‌ای که تعریف کردم.»
۳ روز قبل بود که اعظم طالقانی، پس‌از چند‌روز بستری‌بودن به‌دلیل سکته مغزی، در سن ۷۶ سالگی در بیمارستان درگذشت و پیکر او از محل مؤسسه اسلامی زنان با حضور جمعی از مسئولان و شخصیت‌های سیاسی و نمایندگان مجلس تشییع شد.
بسیاری از مسئولان، شخصیت‌های اجتماعی، رسانه‌ای و فرهنگی از جمله رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی درگذشت مرحوم اعظم طالقانی را تسلیت گفتند. همچنین بتول گندمی و شهناز رمارم، ۲ عضو شورای شهر مشهد نیز با صدور بیانیه‌هایی این ضایعه را تسلیت گفتند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ک
۰۸:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۲
روحش شادوقرین رحمت الهی