حتما درباره اثر پروانه ای شنیده اید؛ همان نظریه ای که توضیح می دهد چطور بال زدن یک پروانه در یک سوی اقیانوس، می تواند در سوی دیگر طوفانی به راه بیندازد. این همان اثری است که محدود به وضعیت آب وهوا نیست و درباره بسیاری دیگر از حوزه ها نیز مصداق دارد. این وضعیت در عصر جهانی شدن با شدت بیشتری برجستگی پیدا می کند؛ مثلا اگر در یک کشور تعرفه های تجاری دستخوش تغییر شود، حتما در کشوری دیگر روند تولید با مسائلی روبه رو می شود.
در کشور ما هم موضوع همین گونه است؛ مثلا اگر در اهواز باران اسیدی، ده ها نفر را دچار مشکل تنفسی کند، در مشهد، شهروندان دچار نگرانی می شوند و اگر در مشهد برای رفاه زائران تصمیم هایی گرفته شود، آن وقت باعث خوشحالی شهروندان در اهواز می شود.
بنابراین نباید اتفاقات اطرافمان را از یکدیگر جدا درنظر بگیریم. امروز همه چیز بر همه چیز اثرگذار است. یکی از مشکلاتی که امروز دچارش هستیم، نفهمیدن همین موضوع ساده است. همه، همه چیز را از یکدیگر جدا درنظر می گیرند. مدیری، تخلف مدیر دیگر را نه تنها برای خودش ضعف تصور نمی کند، بلکه حتی ممکن است دچار این خطای محاسباتی شود که اشتباه مدیر دیگر، ممکن است چهره او را درمیان افکار عمومی مثبت جلوه دهد، با این حال واقعیت این است که خطای یک مدیر، موقعیت مدیر دیگر را نیز در معرض تهدید قرار می دهد.
همین وضعیت درباره شهروندان نیز وجود دارد و تنها متوقف به مسائل سیاسی و مدیریتی نیست. همان طور که رفتار اشتباه یک مدیر، مردم را از همه مدیران دلسرد می کند و همه را به سیستم مدیریتی کشور بدبین، اشتباه یک شهروند نیز اعتبار کل جامعه را خدشه دار می کند.
اعتباری که یک جامعه برای خودش به دست آورده است، اعتباری ناشی از رفتارهای درست تک تک شهروندان است. یک جامعه خوب، جامعه ای است که همه شهروندان در آن انتخاب های درستی می کنند، اما جامعه بد، جامعه ای است که رفتارهای اشتباه چنان در آن تکرار می شود که دیگران را به کل جامعه بدبین می کند.
متاسفانه در ایران، برخی از ما شهروندان درباره ریزرفتارهایمان دقت لازم را نداریم. ما به این موضوع کمتر می اندیشیم که با یک اشتباه کوچک، چطور از اعتبار کل جامعه هزینه می کنیم و همه را به هم بدبین می سازیم. یک کلاهبرداری ساده، یک دزدی کوچک، یک دروغ مصلحتی، یک غیبت کوتاه و یک تهمت شخصی، می تواند اعتبار همه جامعه ایرانی را کاهش دهد.
بنابراین اگر اثر پروانه ای بر روی همه اتفاقات اطرافمان را بپذیریم و این نکته مهم را درنظر بگیریم که یک پرونده فساد، به سادگی کل دولت و نظام سیاسی را می تواند زیرسوال ببرد، آن گاه درک این مسئله چندان سخت نیست که خطای تک تک شهروندان می تواند کل یک جامعه را درگیر خود کند. شهروندی که در رانندگی خطا می کند، فقط به خود و دیگر رانندگانی که اطرافش حضور دارند آسیب نمی زند، بلکه اعتبار کل جامعه را کاهش می دهد؛ درست مانند خطای کارمندی که برند یک شرکت را زیرسوال می برد.
ایران برای همه ما یک برند است. ایران فقط یک برند سیاسی یا یک برند اقتصادی نیست، برندی فراتر از این هاست. ایران یک برند ملی است که همه ما باید برای حفظ آن بکوشیم. برند ایران را فقط مدیران و سیاستمداران و دولتمردان حفظ نمی کنند؛ البته نقش آن ها در حفظ این برند اهمیت بسیار دارد اما تک تک شهروندان ایرانی در این زمینه نقش دارند.
به تازگی محمدجواد ظریف درباره اینکه برای حفظ برند ایران از خیر حفظ برند شخصی خود عبور کرده، سخن گفته است اما اگر همه ما برای حفظ این برند و اعتبار بین المللی آن بکوشیم، دیگر نیازی نیست که کسی از برند شخصی اش بگذرد، کافی است همه در ریزرفتارهایمان آن گاه که می خواهیم وارد خیابانی ورودممنوع شویم یا آن زمان که اراده می کنیم زباله ای را از اتومبیل به بیرون پرت کنیم، مدرک جعلی بگیریم یا رشوه بدهیم، تجدیدنظر کنیم و هر وقت که به خاطر منافع کوتاه مدت، خواستیم گامی برخلاف مصالح عمومی برداریم، از خود بپرسیم که چقدر از هزینه این اشتباه را برای «ایران» پرداخت کند. اعتبار ایران بسیار زیاد است اما این اعتبار مانند هر سرمایه دیگری روزی ته می کشد. بهتر است تا این اعتبار تمام نشده است، برای حفظ و حتی افزایش آن کوشش کنیم. این راهکار شاید بیش از مهاجرت، بتواند سختی های زندگی در این جامعه را برایمان کاهش دهد.