لیلا جانقربان| شهرآرانیوز- خبر را یکبار دیگر میخوانم. قطعا کاسبی است، ولی اینکه یک شبکه تلویزیونی ماهوارهای برای سگها و گربهها راهاندازی شود، برایم عجیب است. میدانم تنهایی، سرگرمی و گاهی هم چشموهمچشمی از دلایل نگهداری از یک حیوان خانگی است، اما اینکه آنها هم میتوانند برنامههای موردعلاقهشان را تماشا کنند و این برنامهها براساس حواس آنها ساخته میشود، این سؤال را برای من پیش میآورد که جای این موضوع در فرهنگ ما کجاست. جایگاه حیوانات خانگی در فرهنگ غربی مشخص است، اما این جایگاه در فرهنگ ما کجاست که هم در حاشیه آن کلی کسبوکار پرزرقوبرق و گران راه افتاده است و هم خیلیها حضور حیوان خانگی را به حضور بچهها در خانهشان ترجیح میدهند.
میناخانم دستی روی سر سگش میکشد و میگوید: دخترمه. براش میمیرم. اگه یه روز پیشم نباشه، دق میکنم. هرچی بهش میگم میفهمه. از بچههای بیمعرفتم خیلی بامعرفتتره.
بعد ۲ دستش را بههم نزدیک میکند تا اندازه سگش را نشانم دهد، وقتی که تازه آن را به خانهاش آورده بود؛ «۳ ساله که پیش خودمه.»
او در توجیه حضور این حیوان در خانهاش میگوید: شبا تا نخوابم اینم نمیخوابه. وقتایی هم که ناراحتم، میآد و پیشم میشینه. خیلی میفهمه.
دوباره دستی روی سر سگش میکشد و میگوید: دخترمه، همدممه.
خانم عباسی هم که ساکن خیابان رضا در احمدآباد است، در نبود بچههایش یک حیوان به خانه آورده است. او میگوید: پاپی رو بعد از اینکه بچههام رفتن خارج خریدم. مونس تنهاییهای منه. او اضافه میکند: نگهداری از سگ سختتر از نگهداری بچه است.
او همچنین با جایگزینی حیوان بهجای بچه مخالف است و ادامه میدهد: هرچیزی جای خودش. من بهجای بچه، سگ نخریدم، ولی دختر خواهرم ۲ تا سگ خریده و میگه بچه نمیخوام. حالا نمیدونم مشکلی داره یا اینکه واقعا بچه نمیخواد، چون یکی از آشناها هم میگفت بچه نمیخوام و بهجاش گربه آورد، بعد فهمیدیم شوهرش مشکل داره و بچهدار نمیشن.
خانم عباسی معتقد است حیوان هم کم مسئولیت ندارد و میگوید: چند وقت پیش دست پاپی شکست، هم بیشتر از دست یک بچه خرج برداشت و هم سخت بود.
شیرین یکیدیگر از کسانی است که از ۴ سال پیش یک سگ را دختر خودش کرده است، میگوید: من نیاز دارم که ازدواج کنم و کنار کسی باشم، اما اینقدر داستان بد از زندگیهای زناشویی شنیدهام که نمیتوانم به کسی اعتماد کنم.
ادامه میدهد: اگر این حیوان نباشد، میمیرم. پارسال صفرایش مشکل پیدا کرده بود و ۵ میلیون برای عملش هزینه کردم تا خوب شد.
از او میپرسم «دخترت چقدر قیمت دارد؟» ناراحت میشود، اما میگوید: سگ جوان این نژاد الان حدود ۳ میلیون تومان است، ولی این بچه، چون خیلی چاق شده است و عملش هم کردهایم، این قیمتها نیست. البته نمیخواهم دخترم را بفروشم.
درباره هزینههای حیوان خانگیاش میپرسم که جواب میشنوم: حسابش دستم نیست، بیشتر درآمدم خرج او میشود.
شیرین دنباله حرفش را با خرید یک لباس میگیرد، البته نه برای خودش. میگوید: برایش یک لباس خریدم که در مهمانی هفته دیگر بپوشد و ناز بشود. قرار است دوستانم سگهایشان را بیاورند. لباسش با یک کلاه شد ۸۰۰ هزار تومن. تاکنونا برای خودم لباس ۸۰۰ هزار تومانی نخریدهام!
بهاعتقاد او سگش خرج زیادی ندارد. این اعتقاد درحالی است که خود شیرین سیوهفتساله از محل فروشندگی در یکی از فروشگاههای زنجیرهای مشهد، ماهانه فقط ۴ میلیون تومان حقوق میگیرد. آنطور که خودش میگوید، حتی یکی از شروط ازدواجش را بودن دخترش تعیین کرده است! اما تأکید میکند: نمیتوانم مسئولیت بهدنیاآوردن یک بچه را قبول کنم.
«سعید سگ را بهدلیل چشموهمچشمی خرید.» این حرف خانم عبدی است؛ مادر پسری بیستوهفتساله که چندماهی میشود یک سگ خریده است. این مادر میگوید: برای چشموهمچشمی با پسرخالهاش بود، وگرنه خودش به کارهای خودش نمیرسد، چه برسد به اینکه بخواهد مسئولیتپذیر هم باشد و از سگ نگهداری کند.
گویا این خرید فقط چندماهی برای پسر جذابیت داشته و حالا حیوان وبال گردن مادری شده است که اعتقادات مذهبی دارد. خانم عبدی که حسابی از سروصدا و کثیفکاریهای سگ کلافه شده است، میگوید: اول شرط گذاشتم فقط در حیاط باشد، ولی کمکم آوردش داخل اتاق خودش. الان هم که همهجای خانه هست، فقط داخل اتاق من نمیرود.
او ادامه میدهد: خودش حیوان را ۵ میلیون تومان خریده است، اما از سروصدا و خرابکاریهاش خسته شدم. برای همین آگهی کردم تا مجانی واگذارش کنم.
زهرا منوری، کارشناسارشد روانشناسی، دراینزمینه به خبرنگار شهرآرانیوز میگوید: نگهداری از حیوانات و مسئولیتپذیری در قبال آنها مثبت و درخور احترام است، اما در هر زمینهای باید حدوحدود نگه داشت و میزان وابستگیها را کنترل کرد.
او بر کنترل وابستگی به همسر، فرزند، دوستان و حتی دیگر داراییها تأکید و تصریح میکند: بسیاری از افراد نمیتوانند این حدوحدود را نگه دارند و مرزبندیها را مشخص کنند، درنتیجه زمانی که از افراد مختلف آسیب میبینند یا رفتاری خارج از دایره توقعشان مشاهده میکنند، به مسکن پناه میبرند.
او حیوانات خانگی را یکی از مسکنهای زندگیهای امروز میداند و ادامه میدهد: افراد سرخورده از ازدواج یا روابط انسانی یا دیگر کاستیها و خلأهای عاطفی، حیوانی خانگی مانند سگ، گربه، خرگوش یا انواع پرندگان را با قیمتهای زیاد میخرند تا نیازشان را برطرف کنند.
این روانشناس در تشریح آسیبهای خانگیشدن حیوانات میگوید: روند اقتصادی ناشی از این موضوع نوعی ظلم در حق حیوانات هم هست، زیرا برخی با نیت درآمدزایی حتی توله حیوانات را از مادران آنها جدا میکنند. گاهی هم برای اینکه تعداد برخی نژادها افزایش نیابد و قیمت حفظ شود، آنها را عقیم میکنند. گاهی هم روی ژنتیک این حیوانات تغییراتی ایجاد میشود تا جذابیت کاذب پدید بیاورند.
جاگیری حیوانات در فضای زندگی انسانی موضوعی است که باید در بعد فرهنگی به آن توجه شود؛ بعدی که در وضع موجود جامعه ما مشخص است و هیچ اقدام شایستهای برای جلوگیری از تبعات این پدیده انجام ندادهایم. این کمکاری چنان بوده است که برخی از نگهداری صرف یک حیوان فراتر رفته و خریدن لباس و زیورآلات را بهعنوان هنجار به جامعه امروز ما تحمیل کردهاند. رفتاری که خودش سبب پدیدآمدن برخی مشاغل عجیبوغریب شده است. کافی است در فضایمجازی چرخ بزنید؛ بیشترشان صفحه اینستاگرامی دارند و میتوانید قیمت محصولات و خدماتشان را آنجا ببینید.
سراغ مراکز خدماتی حیوانات خانگی که بروید، متوجه میشوید هزینههای نگهداری یک حیوان خانگی بهمراتب از یک کودک بیشتر است. ازاینرو، بسیار تعجب خواهید کرد که بسیاری از زوجها با همین توجیه، جای کودک را در زندگیشان به یک حیوان خانگی میدهند.
حسین اکبری، جامعهشناس، دراینزمینه به خبرنگار ما میگوید: دنیای مدرن فواید بسیاری با خودش داشت، اما انسانها را تنهاتر از گذشته کرد و بسیاری از افراد برای پرکردن این تنهایی به نگهداری از حیوانات خانگی رو میآورند و جاهای خالی زندگیشان و خلأهای عاطفیشان را با محبتکردن به حیوانات پر میکنند.
او نگهداری حیواناتی مانند سگ و گربه را بهنوعی تبعیت از مد در زندگی ایرانی میداند و اضافه میکند: خیلیها که در ایجاد ارتباطات انسانی به مشکل میخورند یا در روابطشان آسیب دیدهاند، به این گزینه پناه میبرند و رفتاری افراطی با حیوان دارند و حتی گاهی آن را بهعنوان فرزندشان میدانند که ناشی از نبود بلوغ اجتماعی است. این رفتارها قطعا حیوان را هم اذیت میکند، ولی زبانی برای گفتن آنها ندارد.
او درباره تبعات اجتماعی افراط در نگهداری حیوانات خانگی و جایگزینی آنها بهجای کودکان میگوید: با تداوم این رفتارها افراد از زندگی اجتماعی جا میمانند و روابط اجتماعی و انسانی آنها بهتدریج تخریب خواهد شد.
این جامعهشناس تشکیلنشدن خانواده را از دیگر تبعات اجتماعی نگهداری افراطی از حیوانات بیان میکند و ادامه میدهد: افراد بهسمت زندگیهای یکنفره میروند و بهتدریج جنس علایق آنها و ارزشها تغییر میکند و درنهایت به اطرافیان و اتفاقات اطرافشان بیاعتنا میشوند.
اکبری در پایان افزایش آمار طلاق، کاهش آمار ازدواج، خودکشی و اعتیاد را از عواقب زندگیای میداند که ارزشها در آن تغییر کرده است.