صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

تأمین امنیت دوچرخه سواران امری ضروری است

  • کد خبر: ۹۳۴۷۶
  • ۱۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۶
۳ برادر پیشکسوت از ورزش قهرمانی به سوی گسترش دوچرخه سواری همگانی خیز برداشته اند.

سیده نعیمه زینبی | شهرآرانیوز؛ سه برادر کریمی، روزگاری عضو تیم استان خراسان بوده و قهرمانی کشور را به دست آورده اند. آن‌ها رکاب زنان قهاری بوده اند که در فاصله میان سال‌های ۶۰ تا ۶۲ به صورت هم زمان به عضویت تیم استان درآمده و در سطح کشور پا در رکاب گذاشته اند. هر سه عضویت در تیم ملی دوچرخه سواری را تجربه کرده اند و اکنون با توشه‌ای پربار و پرخاطره روبه روی ما نشسته اند. آن‌ها در دهه ششم و هفتم زندگی، پیوند شان را با دوچرخه حفظ کرده اند. علی و حسن مدت هاست که در شهر با دوچرخه تردد می‌کنند و حسین نیز چنین علاقه‌ای دارد.

برادران کریمی که همتشان را گذاشته اند بر ترویج فرهنگ دوچرخه سواری میان دوستان و آشنایان و در این امر موفق بوده اند، اکنون در فکر حضور در مسابقات پیشکسوتان کشور هستند. حسن برادر کوچک‌تر در آذر ۱۴۰۰ قهرمان مسابقات پیشکسوتان در سطح کشور شده است و دو برادر دیگر هم قصد دارند دوباره به ورزش حرفه‌ای بازگردند. قهرمانی، فرهنگ سازی، دوچرخه و هوای پاک، ما را به سوی مصاحبه با این سه برادر در صفحه خراسانیات سوق می‌دهد؛ مردانی که دغدغه شان ترویج فرهنگ دوچرخه سواری است و در این راه همت گمارده اند.

دوچرخه را درخانه دایی ام پنهان می‌کردم

علی کریمی مونقی، برادر بزرگ تر، متولد ۱۳۳۹ است و از سال ۵۶ وارد دنیای عمیق دوچرخه سواری می‌شود. فاصله میان دبیرستانش در خیابان خسروی نو و کاشانه شان در خواجه ربیع را با دوچرخه هرکولسش رکاب می‌زند. آن زمان پدر مخالف است که آن‌ها رکاب بزنند. ابتدا حتی دوچرخه علی را به خانه راه نمی‌دهد و او مجبور است آن را در حیاط خانه دایی اش بگذارد. بعد‌ها با این بهانه که «نمی خواهم سوار اتوبوسی بشوم که مسافران مختلط هستند»، پدر را وادار می‌کند تا علاقه او را بپذیرد.

او تا سال ۶۲ در مسابقات مختلف در سطح استان، کشور و ملی حضور پیدا می‌کند. تکنیک، تجربه و قدرت بدنی به او کمک می‌کند تا در رده قهرمانی خوش بدرخشد و رکورد‌های خاص خودش را ثبت کند. در زمان جنگ، بار‌ها و بار‌ها از پای پله‌های هواپیما بازگردانده می‌شود تا از مسابقات جهانی باز بماند و دستش از مدال جهانی کوتاه شود و انگیزه اش را برای ماندن در ورزش قهرمانی از دست بدهد. اما دور شدن از ورزش حرفه ای، رفاقت او را با رکاب زدن را کم نمی‌کند. قصه این رفاقت که با مخالفت پدر و کاستی‌های زندگی همراه است، بسیار جالب است.

او که به قول خودش گرسنه پای خط شروع مسابقه می‌رود و معیشت خانواده اجازه نمی‌دهد تا خوراک درست و درمان بخورد، می‌گوید: تنها در دوران سربازی می‌توانستم با آرامش خاطر رکاب بزنم، چون می‌توانستم خوب غذا بخورم.
بیشتر موفقیت‌های ورزشی اش را هم در همان دو سال سربازی به دست آورده است. تشویق بابا ناصری، مربی دوچرخه سواری اش، باعث می‌شود وارد ورزش قهرمانی شود و با دوچرخه‌ای که مربی به او قرض می‌دهد، در مسابقات شرکت کند و اکنون حکم‌ها و مدال‌های زیادی از سال‌های قهرمانی اش داشته باشد.

به علت سربازی از مسابقات جهانی بازماندم

برادر دوم حسین، دکترای آموزش پرستاری دارد و استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی است که با بیان یک خاطره شیرین وارد بحث می‌شود. او می‌گوید: بچه بودم که صبح به صبح با عشق دوچرخه برادرم را برق می‌انداختم تا بگذارد چند دور با دوچرخه اش بزنم. حسین هنوز از قدرت بدنی برادر بزرگ ترش در رکاب زنی متحیر است. او متولد ۱۳۴۲ است و در سال ۵۳ همراه خانواده به مشهد آمده است. حسین هم خیلی زود به مسابقات آموزشگاه‌های خراسان راه پیدا می‌کند و در سال ۱۳۶۰ قهرمان می‌شود.

این قهرمانی‌ها در سطح استان و کشور بار‌ها تکرار می‌شود؛ «در مقطعی اعضای تیم خراسان فقط دو نام خانوادگی داشت، کریمی و ناصری.» او در تور تهران- مشهد در سال ۶۴ در مسابقات کشوری شرکت می‌کند و دوم می‌شود. حسین سرباز است که به تیم ملی دعوت می‌شود تا نماینده ایران در تور‌های خارج از کشور باشد. با وجود دو ماه شرکت در اردو‌های تیم ملی، مجوز حضور در بیرون مرز و مرخصی از نظام به او داده نمی‌شود. غیبت دو ماهه از خدمت برای شرکت در اردو‌های تیم ملی نیز برای او دردسرساز می‌شود تا برای همیشه قید ورزش قهرمانی را بزند. می‌گوید: در مسابقات دهه فجر از کشور‌های خارجی هم شرکت می‌کردند.

در این مسابقات، سیمون پطروسیان، رئیس فدراسیون دوچرخه سواری، گفت که مربی‌های تیم ایتالیا و ترکیه از ما خوششان آمده است. اگر دوست داریم برویم برای آن‌ها رکاب بزنیم. ما آن زمان تجربه نداشتیم و نپذیرفتیم تا با نبود حمایت‌های داخلی، از ورزش قهرمانی فاصله بگیریم. البته حسین درس خوان بوده است؛ «در همه سال‌هایی که رکاب می‌زدم، دانشجو بودم و درس می‌خواندم. آن زمان حتی رفت و آمدهایم به دانشگاه گرگان با دوچرخه بود. گاهی امتحاناتم با مسابقات هم زمان بود که دانشگاه با من همکاری می‌کرد. او اکنون استاد دانشگاه و عضو کمیته فنی هیئت دوچرخه سواری است و در سطح پیشکسوتان رکاب می‌زند.

با دوچرخه کار می‌کردم و قهرمان می‌شدم

حسن کریمی که به تازگی از مسابقات پیشکسوتان در کرج با دست پر بازگشته، کوچک‌ترین برادر حاضر در جمع ماست. او متولد ۴۳ است و از سال ۶۱ وارد دنیای قهرمانی شده و در همان سال، مقام نخست آموزشگاه‌های استان را کسب کرده است؛ «پدر ما یک مغازه داشت که من کمک حالش بودم. آن زمان کالا کم بود و جور کردن آن کار سختی بود. من یک دوچرخه فونیکس معمولی داشتم که ترک بزرگی روی آن بسته بودم. هر روز مسیر‌های مختلف از رضاشهر تا مصلی را رکاب می‌زدم تا برای مغازه پدرم جنس بیاورم. همین باعث شده بود آمادگی خوبی داشته باشم و با نخستین مسابقه مدال آور هم بشوم.»

او همه مسیر‌های درون شهر را رکاب می‌زند و حتی با دوچرخه به مدرسه می‌رود. حسن یک بار مجبور می‌شود که با اجناس مغازه پدرش به مدرسه برود و همین موضوع اتفاق تازه‌ای برایش رقم می‌زند. مدیر مدرسه از او می‌خواهد که اجناس مورد نیاز خانه اش را او تأمین کند. چند نفر دیگر را هم به او معرفی می‌کنند تا این کار برایش به یک شغل واقعی تبدیل شود. اندک اندک پس اندازی جمع می‌کند و با برادرش خاور می‌خرد تا در مسیر تهران- مشهد کار کند. دوچرخه اش را هم به تهران می‌برد تا اجناسش را در تهران پخش کند.

همین اتفاقات، دوچرخه را برای او به یک دغدغه جدی تبدیل می‌کند تا به راحتی در مسابقات قهرمانی مدال آور شود. البته او هم آن زمان، دوچرخه مسابقه نداشته و مجبور بوده هر بار دوچرخه‌ای از مربی اش قرض بگیرد و شرکت کند. با این حال در بسیاری از مسابقات روی سکو رفته است تا اکنون با لبخند بگوید: اگر امکانات داشتیم قهرمان توردوفرانس می‌شدیم. حسن از سال ۹۴ دوباره به دنیای حرفه‌ای دوچرخه سواری قدم گذاشته و تا کنون در رده پیشکسوتان مدال‌های رنگارنگی کسب کرده است.

افراد زیادی را دوچرخه سوار کرده ایم

سه برادر کریمی در سال‌های دور با دشواری بسیار، مسیر قهرمانی را پیموده اند و به ترتیب سن و سال در سال‌های ۶۲، ۶۹ و ۶۴ از دنیای قهرمانی فاصله گرفته اند. با این حال عشق دوچرخه هرگز از دل آن‌ها نرفته است. گاهی هر سه برادر با هم یک مسیر طولانی را در خارج از شهر رکاب می‌زنند و حتی برنامه دارند در سال ۱۴۰۱ در مسابقات قهرمانی پیشکسوتان شرکت کنند. هرکدام از آن‌ها دوچرخه‌ای برای تردد در شهر و یکی دیگر برای حضور در جاده دارند. دوچرخه با آن‌ها عجین شده است و هیچ لذتی برایشان بالاتر از این نیست یک نفر را با دنیای دوچرخه آشنا کنند.

حسن، برادر کوچک تر، می‌گوید: گاهی می‌بینی اگر عمرت را پای ورزش نگذاشته بودی، شرایط بهتری داشتی، اما در کنارش همین که می‌بینی خانواده و دوستانت به واسطه تو با ورزش آشتی کرده اند، احساس رضایت داری. او اکنون هشت دوچرخه دارد. همسر، دو دختر و خواهرش را هم وارد گود ورزش کرده است. دوچرخه‌ای را نیز کنار گذاشته است تا به افرادی که علاقه‌مند هستند، بدهد. افزون بر این، در این مسیر، نوجوانان و جوانان بسیاری را با این وسیله آشنا کرده است. گاهی مسیر مشهد تا «ملک آباد» را با گروهی که دور هم جمع کرده است، رکاب می‌زنند و در باغش از آن‌ها پذیرایی می‌کند. این دلخوشی‌های کوچک باعث شده است افراد زیادی ترغیب بشوند با دوچرخه رفاقت کنند.

حسن تاکنون ۲۲ دوچرخه برای افراد علاقه‌مند فامیل خریداری کرده و این ورزش را تبدیل به یک رسم در خانواده شان کرده است. حسین نیز می‌گوید: آن قدر با دوچرخه انس دارم که وقتی برای فرصت مطالعاتی به خارج از کشور می‌روم، یا دوچرخه می‌خرم یا کرایه می‌کنم. آنجا فرهنگ این وسیله رشد کرده است و خیلی راحت‌تر می‌توانی در شهر دوچرخه سوار شوی. او دخترش را نیز تشویق کرده است تا ورزش کند. علی نیز می‌گوید: همسرم و فرزندانم نیز رکاب می‌زنند و دیگران را به این سمت و سو تشویق می‌کنند.

کسی را تشویق نمی‌کنیم که قهرمان شود

هر سه برادر در سال‌های پس از انقلاب با هم در تیم خراسان حضور داشته اند و اکنون نیز همه دوچرخه سوار‌های ایران آن‌ها را می‌شناسند. ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ هر سه نفرشان در مسابقات کشوری شرکت و چهار مدال و دو حکم دریافت کردند که در روزنامه‌های آن زمان منعکس شد. آن زمان پدر که مخالف ورزش پسرانش بوده است، می‌گوید: «این‌ها را ببرید سر کوچه، ببینید یک نان به شما می‌دهند!»

پیش بینی پدر درست از آب در می‌آید و مسئله معیشت، هر سه برادر را از دنیای قهرمانی دور می‌کند تا اکنون خودشان نیز کسی را به سوی ورزش قهرمانی سوق ندهند. آن‌ها می‌گویند ورزشکار حرفه‌ای ساعت ۸ صبح باید یک صبحانه خوب بخورد و به محل تمرین برود. یک تمرین خوب حدود پنج ساعت زمان می‌برد. پس از آن، تغذیه خوب، استراحت و دوش گرفتن لازم است که تمام زمان مفید او در طول روز را می‌گیرد. حالا فکر کنید این فرد در کنارش باید بتواند تجهیزات خوب نیز بخرد که بسیار گران است؛ حالا کسی که تأمین مالی نباشد، چطور می‌تواند به دنبال ورزش قهرمانی برود؟

رفت و آمدمان با دوچرخه انجام می‌شود

علی و حسن مدت هاست دیگر عطای خودرو را به لقایش بخشیده اند و برای همه تردد هایشان از دوچرخه استفاده می‌کنند. مردم این دو برادر را کمتر با لباسی غیر از پوشش ورزشی می‌بینند. اما حسین می‌گوید: من می‌توانم هر روز با دوچرخه به محل کارم بیایم، ولی چون خیابان‌های ما برای این کار مهیا نیست، برای جان دوچرخه سوار خطرآفرین است.

مربی ورزشی آن‌ها احمد احمدی ناصری، که به «بابا ناصری» میان دوچرخه سوار‌ها معروف است، در تصادف دوچرخه اش با خودرو، جانش را در خیابان‌های شهر از دست داد. تأمین امنیت دوچرخه سوار در شهر، از مواردی است که برادران کریمی روی آن تأکید می‌کنند و رایج نبودن فرهنگ دوچرخه در میان مردم و مسئولان را از موانع گسترش آن می‌دانند.

حسین می‌گوید: هزینه در مسیر دوچرخه سواری مردم، سرمایه گذاری روی سلامت آن هاست. پارک خودرو‌ها در مسیر دوچرخه، از دیگر گلایه‌های دوچرخه سواران است که از زبان برادران کریمی مطرح می‌شود. آن‌ها پیشنهاد ساخت یک مسیر آسفالت در اطراف شهر را برای تمرین دوچرخه سواری می‌دهند تا ورزشکاران مجبور نباشند در حاشیه جاده‌ها و مسیر‌های خطرناک رکاب بزنند. برادران کریمی دوچرخه سوارانی هستند که هیچ جای امنی را در شهر سراغ ندارند که بدون دغدغه تردد ماشین بتوانند در آن رکاب بزنند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.