شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز - روزنامه شهرآرا سال ۸۹ به عنوان نخستین رسانه در زمان حیات بابا رجب به سراغش رفت وگفت و گو با او را در ویژه نامه «پلاک سرخ» منتشر کرد؛ پس از آن بود که ماجرای زندگی شهید رجب محمدزاده معروف به بابارجب در رسانههای دیگر نیز بازتاب گستردهای پیدا کرد. جانباز دفاع مقدس که ۲۹ سال با مجروحیت از ناحیه فک و صورت زندگی کرد و در نهایت در سال ۱۳۹۵ به شهادت رسید.
یک سال بعد از شهادت او، نسرین رجب پور نویسنده مشهدی برآن شد تا زندگی طوبی زرندی همسر شهید رجب محمدزاده را روایت کند. این کتاب با نام «بابارجب» از سوی نشر ستارهها در ۲۳۹ صفحه در سال ۱۳۹۹ منتشر شد و در دسترس مخاطبان قرار گرفت. استقبال از آن نیز به گونهای بود که در مدت یک سال به چاپ هفتم رسید. این اثر به تازگی نامزد دریافت جایزه از بخش مستندنگاری چهاردهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، یکی از معتبرترین جوایز ادبی ایران شده است. آنچه در ادامه میخوانید گپ و گفت ما با نسرین رجب پور است که با اولین کتابش «بابارجب» به موفقیتهای درخور توجهی دست پیدا کرده است.
رجب پور با ابراز تأسف از اینکه در زمان حیات بابا رجب به سراغ او نرفته تا با شخصیتش بیشتر آشنا شود درباره کتابش میگوید: «بابا رجب» در ۳۴ فصل به نوعی قصه زندگی شهید محمدزاده را روایت میکند، اما به دلیل آنکه داستان از زبان همسر او بیان میشود، مخاطب بیشتر با احساسات خانم زرندی درگیر میشود. به گفته او، کتاب با ماجرای ازدواج این شهید آغاز میشود، اما بخش اعظم آن به دوران جانبازی بابارجب اختصاص پیدا کرده است.
رجب پور، با اشاره به نمایش زندگی و مظلومیت بابارجب از دو منظر در کتابش تصریح میکند: بعد اول؛ مظلومیت بابارجب را از این جهت نشان میدهد که در کشوری که برایش جنگیده، در حاشیه قرار گرفته است، بعد دیگر؛ تلخی جنگ را روایت میکند. هرچند فکر میکنم بیشتر مخاطبان به دلیل ارتباطی که با همسر شهید میگیرند شاید خیلی به این بعدش اشاره کنند. اما من به عنوان کسی که کنار این خانواده بوده ام و خاطراتشان را نوشته ام هر دو بعد را در زندگی بابارجب دیده ام.
این نویسنده درباره انگیزه خود برای نوشتن «بابارجب» بیان میکند: ماجرای زندگی بابارجب هر انسانی را جذب میکند چه برسد به نویسندهای که به دنبال موضوعات خاصی برای روایت کردن میگردد و نگاهش با بقیه مردم فرق میکند.
او یادآور میشود: اوایل مراحل پژوهش، ارتباط گرفتن با خانواده شهید محمدزاده سخت بود. البته نه به لحاظ اینکه ارتباط من با خانواد ه شان مشکل باشد، آنها از همان جلسه اول برخورد گرم و گیرایی داشتند، اما گاهی غصههای آدم آن قدر بزرگ است که هیچ کس جز خدا طاقت شنیدنش را ندارد. زندگی بابارجب چنین حالتی داشت و برای خانواده اش سخت بود که بخواهند خاطراتشان را برای نوشتن کتاب بیان کنند.
اما ارتباط درنهایت برقرار و کتاب هم چاپ شد. رجب پور با اشاره به دو سال زمان بردن روند نوشتن کتابش بیان میکند: این دوسال پیوسته نبود، چون من کارهای دیگری هم در دست داشتم و درگیر آنها میشدم از طرف دیگر همسر شهید بابارجب در بیان خاطراتشان مقاومت داشت و این روند نگارش کتاب را طولانیتر کرد.
این نویسنده درباره موفقیتهای کتاب «بابارجب» نیز بیان میکند: به واقع انتظارم بیشتر از اینها بوده نه به دلیل اینکه بگویم خودم توانا بودم بلکه به دلیل خود بابارجب که قهرمان ملی است. هر موفقیتی که برای کتاب به دست میآید اول از همه متعلق به خانواده اوست بعد هم همه مردم. او همچنین با اشاره به بازخوردهایی که از قشرهای مختلف گرفته است تصریح میکند: خوشبختانه من در ارتباط با مخاطبان هیچ کسی را از هر قشر و سن و سالی ندیدم که بگوید با کتاب «بابارجب» ارتباط نگرفته است. در واقع خلوص خود بابارجب بود ه که به دل بقیه نشسته است.
از رجب پور درباره فعالیتهای صورت گرفته در حوزه ادبیات دفاع مقدس میپرسیم که پاسخ میدهد: کارهای مختلفی تا به امروز انجام شده، ولی به نظرم برای ادامه راه باید تغییراتی در روند کار ایجاد کنیم. مثلا فکرهایی تازه و نو برای معرفی کتابها داشته باشیم و اگر ده سال پیش به روش خاصی کتابها را معرفی میکردیم الان روش دیگری را انتخاب کنیم.
او یادآور میشود: البته با رونق فضای مجازی و استفاده از آن تا حدودی این تغییرات انجام شده و رشد خوبی هم به لحاظ کیفی در حوزه آثار دفاع مقدس داشته ایم.
رجب پور با اشاره به تغییر ابزارهای ارتباطی نیز تصریح میکند: اکنون عصر رنگ و تصویر و صداست و شرایط با دورانی که ابزار فقط کتاب و قلم بود فرق دارد. با این همه به نظرم کتاب همچنان جایگاه خودش را میان افراد مختلف دارد و میتواند در حوزه دفاع مقدس مؤثر عمل کند. در این بین وظیفهای هم بر روی دوش نویسندگان و اهالی ادبیات است که باید کارشان را با قدرت بیشتری پیش ببرند تا از این تغییر و تحولات عقب نمانند.
او درباره مخاطبان کتابهای دفاع مقدس نیز یادآور میشود: در سالهای قبل فکرهایی قدیمی وجود داشت مبنی بر اینکه تنها قشر خاصی کتابهای دفاع مقدس را مطالعه میکنند یا جوان ترها به سراغ این آثار نمیروند و دنبال دنیای رنگارنگ اطرافشان هستند. به نظر من نه تنها کتاب «بابارجب» بلکه همه کتابهای موفقی که در این زمینه منتشر شده اند نافی این صحبتها بوده اند.
رجب پور درباره نامزد شدن کتابش در جشنواره جلال آل احمد نیز میگوید: کاندیداتوری و جایزه گرفتن کتابها از جشنوارههای مختلف به ویژه آنهایی که برای مردم و کتاب خوانها شناخته شدهتر هستند میتواند تأثیر زیادی بر افزایش مخاطبان آن آثار داشته باشد. من افراد مختلفی را دیدم که زمان خرید کتاب میگویند فلان کتاب خوب است، چون نامزد یا برگزیده جایزه شده یعنی این اتفاق برایشان ارزشمند است.
او همچنین با تأکید بر تأثیر نقش مخاطبان در معرفی کتابها تصریح میکند: اگر ما نویسندگان، کتابمان را خوب بنویسیم تا روی مخاطبان تأثیر بگذارد، خود مخاطبان خواندن کتاب را به دیگران توصیه میکنند. البته در این بین از نقش نهادها هم در دیده شدن آثار نباید به راحتی گذشت. آنها بودجه و ارتباطات دارند و میتوانند بعضی برنامههای فرهنگی و ادبی برگزار کنند که فرد عادی قادر به برگزاری آن نیست.
رجب پور، این روزها کتابی درباره سروان «امین میرزایی» که ۸ سال در جنگ خدمت کرده را آماده انتشار دارد. او همچنین مراحل نگارش کتاب دیگری درباره سردار «مجید توکلی» که در دوران دفاع مقدس در اطلاعات عملیات جنگ فعالیت میکرده را به پایان برده و این روزها مشغول انجام مصاحبه و کارکردن بر روی زندگی نامه سردار «عباس شاملو» و پروژهای درباره شهید «ولی ا... چراغچی» است.