صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ویدئو| روایتی از افطار آتش‌نشانان مشهدی با طعم آژیر اعلام حریق

  • کد خبر: ۱۰۴۳۲۱
  • ۲۰ فروردين ۱۴۰۱ - ۲۳:۳۶
  • ۱
ناجیان جان از دل آتش می گویند که همیشه باید برایش آماده باشند. برای لحظه های حادثه، لحظه هایی که همه از آن فرار می کنند اما آنان باید به دل حادثه بزنند. در این گزارش تصویری روایت شهرآرا از همراهی با ضیافت از افطاری در یک ایستگاه آتش‌نشانی مشهد را می‌بینید.

الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ نه کنار عزیزشان هستند نه یک دل سیر و بدون دغدغه افطار می کنند. داخل ایستگاه آتش نشانی و با همان لباس  کار افطار می کنند. هر لقمه که برمی دارند چشم و گوششان به بیسیم و سیستم اعلام حادثه است. با اعلام ایستگاه های مختلف گاهی شوخی می کنند: «همین حالا ما را اعلام کند.» جمله ای که با پاسخ خودشان و یک دعا این طور جمع وجور می شود: «خدا نکند حادثه ای برای محدوده ما اتفاق بیفتند؛ نه محدوده ما نه هیچ کجای شهر.» شوخی شوخی جدی می شود با اعلام نام ایستگاه برای کمک به خودرو آسیب دیده به سرعت می روند. سفره افطار می ماند و غذاهای نصف ونیمه و سکوت ایستگاه.
ناجیان جان از دل آتش می گویند که همیشه باید برایش آماده باشند. برای لحظه های حادثه، لحظه هایی که همه از آن فرار می کنند اما آنان باید به دل حادثه بزنند. از سختی لباس و کپسول هجده کیلوگرمی که در حین عملیات با دهان روزه می پوشند، می گویند و از اینکه با افتخار یک آتش نشان مانده اند.

 

ساعت ۱۸ و ۱۰ دقیقه- یک ساعت و چند دقیقه به افطار مانده است. آسمان نه روشنی روز دارد، نه تیرگی شب. دوگانه‌ای میان تیره و روشن. از بلندگوی مساجد شهر نوای قرآن می‌آید. نوایی که حکایت از نزدیکی اذان مغرب دارد. عقربه‌های ساعت برای گذر از دقیقه‌های آخر روز سرعت دوچندانی دارند. درست مثل سرعت رهگذران و عابرانی که می‌خواهند سرعت قدم هایشان از سرعت عقربه‌های ساعت پیشی بگیرد. قرارمان ایستگاه آتش نشانی میدان شهدا و روایت لحظه‌های افطار آتش نشان‌هایی است که همیشه و در همه حال آماده باش هستند. چند متر مانده به ایستگاه حضور چند آتش نشان و ماشین هایشان به چشم می‌آید.

منطقه‌هایی با اهمیت بیشتر

حسین صالح نظرآبادی مدیر منطقه ۴ سازمان آتش نشانی شهرداری مشهد است. قرار و مدار اولیه ما روایت سختی‌های کار آتش نشان‌ها و کمک به مردم است؛ سختی‌هایی که به گفته او با گرمای هوا و پوشیدن لباس و تجهیزاتی که ۱۶ تا ۲۰ کیلوگرم وزن دارد عطش تشنگی رمضان و روزه داری را برای آتش نشان‌ها مضاعف می‌کند. گپ وگفتمان همان جلوی در ایستگاه آتش نشانی آغاز می‌شود. دقایقی تا افطار مانده است. مدیر منطقه ۴ سازمان آتش نشانی شهرداری مشهد همان چنددقیقه باقی مانده را غنمیت می‌داند و از سختی کار آتش نشانی می‌گوید.

توضیحاتش برای کار آتش نشان‌ها با نکاتی از تعاریف حرفه‌ای آنان همراه است. او در توضیح کارش که مدیر منطقه است تعریفی از مناطق آتش نشانی ارائه می‌کند. بر اساس تعریفی که او ارائه می‌دهد مناطق آتش نشانی با مناطق شهرداری مشهد متفاوت است. به گفته او هر چند منطقه شهرداری یک منطقه آتش نشانی دارد. منطقه عملیاتی خودش همان منطقه چهار آتش نشانی است. به گفته او این منطقه قسمت‌هایی از مناطق ۲، ۳، ۴، ۵ و منطقه ثامن را در اختیار دارد.

نکته دیگری که به آن اشاره دارد اهمیت برخی از مناطق آتش نشانی است. او منطقه ۴ آتش نشانی مشهد را یکی از این مناطق حساس و با اهمیت برمی شمارد و می‌گوید: در این محدوده بارگاه حرم مطهر رضوی قرار دارد که حفظ ایمنی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به همین مسئله برای محدوده اطراف حرم مطهر رضوی چهار ایستگاه در خیابان‌های وحدت، امام رضا (ع)، دانش و شهدا در نظر گرفته اند. وجود بخش شایان توجهی از هتل‌ها و مهمان پذیر‌ها و نیز بازار‌ها و سرا‌های قدیمی در کنار دو بیمارستان بزرگ قائم (عج) و امام رضا (ع) از دیگر دلایلی است که او برای حساسیت این محدوده و به صورت تیتروار و خلاصه بیان می‌کند.
صالح نظرآبادی حرف‌هایی هم برای مسئولان دارد؛ حرف‌هایی که دغدغه تعدادی از آتش نشان‌ها شده است. خلاصه شده حرفش برای مسئولان یکسان سازی بیمه آتش نشان هاست.

توضیحی که می‌دهد از این قرار است: حرفم برای مسئولان پیگیری و سروسامان دادن به وضعیت نیرو‌هایی است که پا به پای دیگر نیرو‌ها در آتش نشانی عملیات می‌روند، اما بیمه آنان کارمندی و از نوع خدمات درمانی است. از سوی دیگر نیز به جای ۲۰ سال باید ۲۵ سال خدمت کنند تا بازنشسته شوند. این درحالی که سایر نیرو‌های آتش نشانی از بیمه تأمین اجتماعی استفاده می‌کنند. بازنشستگی نیز برای آنان با توجه به سختی آتش نشانی ۲۰ سال لحاظ می‌شود.

به گفته مدیر منطقه ۴ آتش نشانی مشهد، سال ۸۰ آتش نشانی شهرداری مشهد سی نفر را استخدام کرده است. از این سی نفر، ۲۷ نفر همچنان در آتش نشانی مشهد حضور دارند.
او بهره مندی از خدمات بازنشستگی با سابقه بیست سال خدمت و دریافت حقوق و مزایای بالاتر را از دیگر تفاوت‌های این گروه از آتش نشان‌ها با آتش نشان‌های دیگر ذکر می‌کند و در این راستا خواستار بررسی و پیگیری سایر مسئولان شهرداری و شورای شهر است.

ورودی‌های ۹۹ را دریابید

نکته دیگری که این مدیر اشاره می‌کند ورودی‌های سال ۹۹ آتش نشانی است. او می‌گوید: دریافتی حقوق این نیرو‌ها حدودا ۶ میلیون تومان است. در این شرایط سخت اقتصادی و با این سختی کار آتش نشانی، این دریافتی با دخل و خرج‌ها هم خوانی ندارد. ورودی‌های ۹۹ جوان‌هایی هستند که جدا از دخل و خرج باید هزینه اجاره خانه هم بدهند. درخواست دومم از مسئولان این است که ورودی‌های ۹۹ آتش نشانی را دریابند.
صالح نظرآبادی حرف هایش را با صدای اذان قطع می‌کند.

افطار ساده و صمیمی

غروب آفتاب و نوای اذان با عطر چای و بوی نان تازه و داغ حال و هوایی دلنشین به ایستگاه آتش نشانی داده است. مدیر منطقه با اشاره دست مسیر را نشان می‌دهد. بچه‌ها طبقه بالای ایستگاه که استراحتگاه آن هاست افطار می‌کنند.

از گوشه و کنار ایستگاه آتش نشان‌ها راهی طبقه دوم ایستگاه می‌شوند به جز یک نفر که داخل اتاقک نگهبانی نشسته است. اتاق نگهبانی اتاقی جمع وجور است که چند سیستم با دکمه‌های فراوان دارد. یکی از آتش نشان‌ها داخل اتاق می‌ماند و گوش تیز می‌کند به صدای بیسیم و سیستم‌های داخل اتاق. در نگاه نخست حس و حال اتاق فرمان رادیویی برایت تداعی می‌شود. صدای بیسیم و صحبت‌های پی در پی فردی که ایستگاه‌های مختلف را فراخوان می‌دهد سکوت اتاق را می‌شکند.

مدیرمنطقه ۴ آتش نشانی می‌گوید: این اتاقی است که تماس‌های مردمی با ۱۲۵ را دریافت می‌کند. داخل این اتاق برای یک دقیقه هم نباید خالی باشد، چه برسد به زمان لازم برای خوردن افطار. باید ۲۴ ساعت یک نفر داخل اتاق باشد تا هر آن که پیامی مربوط به ایستگاه محدوده بود فوری با بلندگو برای بچه‌های داخل ایستگاه اعلام شود و آتش نشان‌ها بتوانند با سرعت بیشتری برای کمک و اطفای حریق اعزام شوند.

طبقه دوم ایستگاه از آتش نشان‌ها در تکاپوی چیدن سفره هستند. هیچ کدام آرام و قرار ندارند. انگار قرار نیست یک نفر آرام کنار بایستند تا دیگری بساط افطار مهیا کند. یکی چای می‌ریزد. یکی سوپ را درون کاسه می‌ریزد، دیگری هم تکه‌های نان‌ها را آرام روی سفره می‌گذارد. لابه لای چیدن سفره از عملیات‌ها و حال و احوالی که باهم پشت سرگذاشته اند می‌گویند. «حاجی تو با این کمرت.‌ای بابا بینمان یک نفر با کمر سالم داریم که همه کار‌ها را حواله او کنیم».

جعفری، یکی از آتش نشان ها، سمت آشپزخانه می‌رود. داخل یک سینی ظرف سوپی همراه با پنیر و خرما می‌گذارد و با سرعت و قدم‌های پشت سرهم به سمت پله‌ها می‌رود تا برای اتاقک فرمان و آتش نشانی که پای سیستم نشسته است افطار ببرد. از او درباره عجله اش که می‌پرسیم با خنده می‌گوید: عجله نکردم. این راه رفتن عادی ماست. از بس داخل ایستگاه برای رسیدن به خودرو یا عملیاتی دویده ایم دیگر آرام نمی‌توانیم قدم برداریم. کلا کار آتش نشانی یعنی بدو بدو. صحبت مرگ و زندگی است و یک دقیقه زودتر برسیم قطعا زندگی یک نفر را نجات داده ایم.

۱۸ کیلوگرم وسایلی که به دوش می‌کشیم

جعفری هم ده سال سابقه کار در آتش نشانی دارد. او سختی رمضان و روزه داری را با روایتی از لباس‌ها و کپسولی که برای امداد و نجات همراهشان می‌برد، بیان می‌کند: لباس‌های هرکدام از ما با کپسول و کلاهی که داریم حدود ۱۸ کیلوگرم است. تصور کنید این وزن را با زبان روزه مجبور باشید به دوش بکشید، چقدر سخت خواهد بود.

حرفش را برای بردن افطار آتش نشان اتاق فرمان جمع وجورمی کند و می‌گوید: ما این شغل را با همه سختی‌های آن پذیرفته ایم. اما یک خواهش از مردم دارم. می‌خواهم از تماس‌های غیرضروری خودداری کنند تا ما بتوانیم با حداکثر توان و در کوتاه‌ترین زمان به فرد حادثه دیده حقیقی کمک کنیم.

رها ماندن سفره افطار برای نجات

اذان تمام می‌شود و ده آتش نشان ایستگاه روزه خود را باز می‌کنند. لحظه اول افطار سکوت جمع ده نفره آتش نشان‌ها را پیام‌های بیسیم‌هایی که همراه دارند می‌شکند. کم کم گپ وگفت‌ها با نوشیدن چای و از بین رفتن خشکی گلو از روزه جان می‌گیرد. حرف هایشان هم عملیاتی است. از حادثه‌ها تا اتفاقات شیفت. یکی از آتش نشان‌ها رو به دیگری می‌گوید: «چند روز قبل نبودی. یک تصادف بدجور داشتیم. بنده خدا یک خانم عابر پیاده با مینی بوس تصادف کرده بود و سرش کامل رفته بود زیرچرخ.»

یکی از آتش نشان‌ها پایان دهنده روایت تلخی عملیاتی‌هایی است که پشت سر گذاشته اند: «این قدر صحبت کنید که یک مرتبه یک حادثه اعلام شود و افطار بمانید.» چند نفر دیگر از آتش نشان‌ها می‌گویند: «خداکند که اتفاقی رخ ندهد. شما هم به جای این حرف‌ها دم افطار دعا کنید که برای هیچ بنده خدایی اتفاقی نیفتد.» لحظاتی بعد صحبت‌ها به پچ پچ‌های دو نفره تبدیل می‌شود. میان این پچ پچ‌ها و خوردن افطار اپراتور بیسیم گاه و بیگاه با اعلام کد‌های عملیاتی و شماره ایستگاه، آتش نشانان آن ایستگاه‌ها را برای امداد و نجات فرا می‌خواند.

اعلام هر کد و شماره ایستگاه با یک نفس و «خدایاشکر» آتش نشان‌ها همراه می‌شود؛ «خدایا شکر فعلا امشب حادثه‌ای در محدوده ما نبوده است.» دعا چند دقیقه عمر دارد و با اعلام فراخوان آتش نشان‌های ایستگاه از سوی اپراتور، شروع یک عملیات جان می‌گیرد؛ «ایستگاه شماره یک، مشکل برای خودرویی در محدوده میدان توحید گزارش شده است.» با اعلام حادثه همه آتش نشان‌های به سرعت از سر سفره بلند می‌شوند. هرکدام از آنان با سرعتی عجیب سعی می‌کند خودش را سریع به محل خودرو‌ها برساند.

از میان آتش نشان‌ها دو نفر می‌مانند. آن طور که می‌گویند حوزه فعالیت آنان امداد و نجات است و در صورت اعلام محبوس شدن فرد یا حادثه‌ای که افراد درگیر آن شده باشند باید به محل اعزام شوند. سرعت رفتنشان به محل حادثه و خروج از ایستگاه به حدی است که تا رسیدنمان به پایین پله‌ها آتش نشان‌ها با ماشین از ایستگاه‌ها خارج می‌شوند. ما می‌مانیم و چند آتش نشان و سفره خالی از حضور افراد، با لیوان‌های چای رها شده و لقمه نان پنیری که کنار ظرف گذاشته شده است.

زمان برگشت آتش نشان‌ها را از مدیر منطقه ۴ آتش نشانی می‌پرسیم. می‌گوید رفتن بچه‌ها با خودشان است، اما برگشتشان با خداست. او این را هم اضافه می‌کند که عملیات‌های بسیاری داشته اند که به دلیل شدت حادثه از افطار تا سحر در محل عملیات بوده اند.

مزاحمت برای ناجیان جان

۱۰ دقیقه از رفتنشان می‌گذرد که یکی از آتش نشانان خبر از بازگشت‌ می‌دهد. وقتی می‌رسند از شرایط عملیات برای مدیر منطقه می‌گویند. شرایطی که گفتنش عجیب است؛ اعلام حادثه خودرو مثل همان تماس مزاحمی‌ها بود. به میدان توحید که رسیدیم خودرویی که حادثه برایش اتفاق افتاده باشد نبود. فقط یک نفر کاپوت ماشین را بالا داده بود. با بخاری که از ماشین بیرون می‌آمد مشخص بود که جوش آورده است. وجود مزاحمت‌های تلفنی آن هم برای گروهی که ناجی جان انسان‌ها هستند عجیب است. عجیب برای ما، تکراری برای آتش نشان ها.

مرتضی حکم آبادی، رئیس ایستگاه یک آتش نشانی (میدان شهدا)، روایتی از این مزاحمت‌ها دارد: خیلی پیش آمده که حادثه یا حریقی اعلام شده، اما وقتی مراجعه کرده ایم آن طور نبوده است. شاید باورش سخت باشد، اما یک مورد زوج داشتیم که با هم قرارومدار گذاشته بودند که هرکدام بتواند ماشین آتش نشانی را به محل حادثه‌ای دروغی بکشاند برنده این دوئل زن و شوهری است.
آن طور که رئیس ایستگاه آتش نشانی میدان شهدا اعلام می‌کند در نهایت این زوج به دلیل تماس‌های مکرر از سوی پلیس شناسایی و با آنان برخورد می‌شود.

وقتی همه فرار می‌کنند ما می‌رویم

بعد افطار گپ وگفتی با حکم آبادی، رئیس ایستگاه، داریم. حکم آبادی ۴۰ سال دارد و اکنون با سابقه هجده ساله در آستانه بازنشستگی است. برای بازنشسته شدن با خنده می‌گوید: اگر در این دو سال و در حین عملیات اتفاقی رخ ندهد. فعلا که به واسطه یک عملیات و سقوطی که در حین عملیات برای من رخ داد. چند بار عمل کرده ام، اما خدا را شکر که فعلا خوبم.

روایتش از حادثه‌ای که هنگام عملیات امدادونجات برای خودش افتاده از این قرار است: چند سال قبل بود که یکی از الکتریکی‌های خیابان آخوند خراسانی دچار حریق شد. محل حادثه در محدوده شیروانی بود. برای آنکه خودم را به محل حادثه برسانم مجبور شدم با کمری خم در فضای کم شیروانی عملیات اطفای حریق را انجام دهم. حجم وسایلی که با خودمان می‌بریم زیاد است.

گرمای محیط و فضای کوچک محل حادثه نیز به نحوی بود که تمام لباس‌های تنم از عرق خیس شده بود. از طرفی به دلیل محدودیت فضا اکسیژن کافی وجود نداشت و به همین دلیل نفس کشیدنم سخت شد. در این شرایط با افت فشار روبه رو شدم و از محل حادثه سقوط کردم. با این اتفاق مهره‌های کمرم دچار آسیب شد و مجبور به جراحی شدم. بعد از جراحی تا مدتی نتوانستم در خط عملیات باشم. اما با لطف و عنایت خدا بهتر شدم و دوباره به حوزه عملیات برگشتم.

حرفش را با چند مورد اتفاق برای آتش نشان‌ها ادامه می‌دهد: ما جانباز زیاد داریم. بیشتر بچه‌های آتش نشان ما به دلیل عملیات‌هایی که می‌روند از ناحیه کمر و زانو دچار آسیب هستند. این اتفاقات برای بچه‌های آتش نشان طبیعی است؛ چون ما به جایی می‌رویم و زمانی می‌رویم که همه مردم از آنجا فرار می‌کنند.

خواب بی معناست

ادامه صحبت حکم آبادی سختی و شیرینی کار آتش نشانی است. او این سختی‌ها و شیرینی‌ها را این طور توضیح می‌دهد: خواب برای آتش نشان بی معناست. هر لحظه ممکن است تماس گرفته شود و باید برای عملیات آماده باشیم. این طور برای شما بگویم که چشم روی هم می‌گذاریم، اما خواب نیستیم. هوش و حواسمان سمت بیسیم و اعلام حادثه است.

رئیس ایستگاه یک آتش نشانی با گفتن این جمله که فقط از تلخی نگویم. کمی از شیرینی‌ها هم بگویم، ادامه حرفش را به شیرینی‌های کار آتش نشانی اختصاص می‌دهد؛ بار‌ها پیش آمده است که در ماه رمضان، لحظه افطار و سحر در عملیات بوده ایم. در آن لحظه مردم و ساکنان اطراف حادثه چای و افطار می‌آورند. شیرینی مهم کار ما نجات جان یک انسان است. شب سال تحویل امسال بود که یکی از هتل آپارتمان‌های مشهد آتش گرفت. هتل آپارتمان پر از مسافر بود و اگربه موقع نمی‌رسیدیم ممکن بود حریق گسترده شود. در آن عملیات جان یک پیرمرد اصفهانی و نوزادی را نجات دادیم. بعد از عملیات پیرمرد با شوق عجیبی صورت همه ما را می‌بوسید و دعای خیر می‌کرد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
محمدرضا فیضی
۰۱:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۱/۲۱
سلام خداقوت
عالی بود
فقط نمیدونم چرا کار روح نداشت.
اگر یه ماموریت واقعی رو میگرفتید خیلی بهتر بود