نقشه تجاوز و قتل پسر نوجوان برای دخترخاله ۴ ساله نسخه طب سنتی برای درمان سرفه‌های مزمن «مرگ» پایان رابطه مخفیانه با مرد متاهل بارش باران در جاده‌های خراسان رضوی (۱۴ آبان ۱۴۰۳) مرگ زن جوان به‌خاطر سقط غیرقانونی جنین شیوه برگزاری کنکور ۱۴۰۴ تغییر می‌کند؟ کشف ۴ هزار عدد قرص مخدر و غیرمجاز در مشهد (۱۴ آبان ۱۴۰۳) استخدام ۱۰ هزار پرستار، به زودی سرقت از ساکنان پایتخت در پوشش پرستار سند «هوشمندسازی سلامت» تدوین شد ۱۳ درصد بزرگ‌سالان غربالگری‌شده مبتلا به دیابت هستند اضافه‌کاری پرستاران به ساعتی ۱۰۰ هزار تومان می‌رسد؟ اشتغال فارغ‌التحصیلان دانشگاه جامع علمی‌کاربردی تا چهار سال آینده تضمین می‌شود خطر پیشی‌گرفتن آمار «مرگ» بر میزان «تولد» در کشور بارگذاری مدارک رتبه‌بندی معلمان از فردا (۱۵ آبان ۱۴۰۳) آغاز می‌شود کارت آزمون وکالت ۱۴۰۳ آماده شد متناسب‌سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی در انتظار اعتبار و مجوز‌های قانونی (۱۴ آبان ۱۴۰۳) روند رسیدگی به پرونده‌های قصور پزشکی در کشور چگونه است؟ جداول متناسب سازی حقوق بازنشستگان کشوری اصلاح شد (۱۴ آبان ۱۴۰۳) انهدام شبکه بزرگ سارقان پراید در مشهد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (دوشنبه، ۱۴ آبان ۱۴۰۳) | آغاز کاهش محسوس دما از چهارشنبه مهلت ثبت‌نام غیرحضوری پذیرفته‌شدگان کارشناسی پیام‌نور فردا (۱۵ آبان ۱۴۰۳) به پایان می‌رسد هلال احمر ایران، رتبه اول تعداد اعضای جوان در جهان اینترنتی‌شدن ثبت اعتراض به جرائم تا پایان سال ۱۴۰۳ تعیین تکلیف پروژه‌های نرگس منطقه ثامن مشهد تعویق پذیرش بدون کنکور در دانشگاه فرهنگیان واژگونی کوئیک در سبزوار ۳ فوتی و مصدوم بر جای گذاشت (۱۴ آبان ۱۴۰۳) سهم ارزی داروخانه‌ها و یارانه شیرخشک پرداخت شد افزایش ۵۰ درصدی حقوق و دستمزد فوق‌العاده ویژه مشاغل عمومی سازمان بهزیستی کشور علاج قطعی مبتلایان به آلرژی مزمن تزریق واکسن است آروین قهرمانی چرا اعدام شد؟ + جزئیات پرونده پیش‌بینی بارش باران در بیشتر نقاط کشور (۱۴ آبان ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

روایتی از لحظه‌های افطار پرستاران اورژانس بیمارستان قائم (عج)

  • کد خبر: ۱۰۵۰۳۳
  • ۲۷ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۰:۳۸
روایتی از لحظه‌های افطار پرستاران اورژانس بیمارستان قائم (عج)
برای افطاری فقط یک لیوان آب تا پایدار شدن شرایط بیمار. البته آن هم نوبتی و سرپایی. اینجا اولویت با جان بیمار است نه افطار!

الهام مهدیزاده | شهرآرانیوز؛ شلوغ و پرهیاهوست با تخت‌هایی که مدام بیمار می‌گیرند. یک پرستار بالای تخت بیماری علائم حیاتی را چک می‌کند، یکی در حال پرکردن فرم شرح حال بیمار است و دیگری سرمی را برای تزریق آماده می‌کند. ایستگاه پرستاری هم شلوغ است و هرکدام به کاری مشغول هستند.

«ا...  اکبر، ا...  اکبر» اذان هم به پایان می‌رسد، اما خبری از افطار نیست. پرستار‌ها هرکدام در پی رفع نیاز بیماری هستند. آن طور که خودشان می‌گویند: «تازه امشب از شب‌های خلوت اورژانس است.» بدیهی است که تعریفشان از واژه خلوت با تعریف من بسیار فاصله دارد دراین بین افطار کردنشان هم با افطاری که ما در ذهن داریم خیلی فاصله دارد. فقط یک لیوان آب تا پایدار شدن شرایط بیمار. البته آن هم نوبتی و سرپایی. اینجا اولویت با جان بیمار است نه افطار. برای همین حتی کسی به ذهنش خطور نمی‌کند از تیم خبرنگاری که میهمان امشب اورژانس است، پذیرایی کند. این است که ما نیز همچون برخی پرستاران افطارمان را می‌گذاریم برای ساعت ۱۰ شب که گزارش تمام می‌شود.

لحظه‌های پر همهمه افطار

چیزی به اذان نمانده است. کرکره یکی از پنجره‌های بخش اورژانس تا نیمه بالاست. تاریکی غروب خودی نشان می‌دهد. بااین حال خبری از حال و هوای آماده شدن برای افطار نیست. مریض پشت مریض وارد اورژانس می‌شود و رفت وآمد‌های پرستار‌ها بدون توجه به زمان ادامه دارد. پرستاران کیف کوچکی به دوش دارند که به گفته خانم ا... وردی که مسئولیت شیفت امشب را دارد «از زمان کرونا بین پرستار‌ها برای همراه داشتن لوازم» مرسوم شده است.

چند دقیقه که می‌گذرد نوای اذان از بلندگو‌های محوطه بیمارستان به گوش می‌رسد. صدای بلندگو به دلیل شرایط بیماران کم جان، اما قابل شنیدن است. بااین حال هیچ اتفاق تازه‌ای در تغییر شرایط و وضعیت اورژانس نمی‌افتد. چند پرستار بالای سر بیماران اند. چند نفر در حال چک کردن دارو‌ها هستند. دو سه نفری هم گوشه‌ای نزدیک به میز خدمات پرستاری نشسته اند و برگه‌های وضعیت بیماران را بررسی می‌کنند.

خانم ا... وردی قرار است راهنمای ما باشد برای تهیه گزارش، بااین حال لحظه‌ای آرام و قرار ندارد. با دفتر بزرگی که بی شباهت به دفتر محضرداران نیست، آخرین وضعیت بیماران و نحوه چینش پرستاران اورژانس را بررسی و مشخص می‌کند.
عطش روزه با تمام شدن اذان بیشتر می‌شود. آب هست و می‌توان تشنگی را کم کرد، اما وقت و شرایط لازم نیست که نیست.

افطار پرستاران، اولویت آخر

آن طور که پرستار‌های اورژانس می‌گویند برای افطار هنوز وقت هست. دو بیمار جدید در همان لحظه‌هایی که اذان مغرب تلاوت می‌شد، به اورژانس آورده می‌شوند. یکی مردی ۵۵ تا ۶۰ ساله است. با چشمانی بسته و هوشیاری اندک به سمت یکی از تخت‌های خالی اورژانس هدایت می‌شود. چند دقیقه بعد هم زنی میان سال توسط کارکنان اورژانس ۱۱۵ به اورژانس وارد می‌شود. ناله‌های بلندش در شلوغی اورژانس می‌پیچد.

با قراردادن خانم روی تخت اورژانس پرده‌های دور و اطراف تخت کشیده می‌شود و پزشک و پرستار خودشان را به بیمار می‌رسانند. با ادامه دار شدن ناله‌های زن چند نفر از همراهان بیماران کنجکاو می‌شوند و ازروی صندلی کنار تخت بیمار خود کمی بلند می‌شوند تا شاید از وضعیت این زن مطلع شوند. حال خوب بین بیماران اورژانس کمیاب است. به قول حمید، یکی از پرستاران اورژانس قائم (عج)، اورژانس یعنی «حال بد و اضطراری. یعنی بیمار با شرایط حاد. بدیهی است در این شرایط خوردن جزو آخرین چیز‌هایی است که به ذهن هرکسی می‌رسد.»

افطار اورژانسی

افطار کردن به نوبت

انتهای یکی از راهرو‌های اورژانس اتاق استراحت پرستار‌های خانم است و در انتهای راهروی دیگر اتاق استراحت آقایان پرستار قرار دارد. اتاق استراحت پرستاران همان اتاقی است که مثلا قرار است بساط افطار در آن چیده شود. حدود ۲۵ دقیقه از زمان اذان مشهد گذشته، اما این اتاق‌ها نه رنگ و بوی افطار دارند و نه سفره‌ای برای افطار چیده شده است. داخل اتاق استراحت آقایان دو نفر از پرستاران به نماز ایستاده اند. احسان ابراهیمی یکی از این پرستاران است که به گفته خودش دو سالی است در اورژانس بیمارستان قائم (عج) فعالیت دارد. به ساعتش نگاه می‌کند و می‌گوید: ساعت ۷ و ۴۶ دقیقه است و هنوز شرایط برای افطار کردن ما فراهم نشده است.‌

می‌گوید: خیالم کمی از مریض‌ها و شرایط آن‌ها جمع شد و سپردمشان به همکارم تا بیایم و فقط نمازم را بخوانم. افطار واحد پرستاری را هم نیاورده اند هنوز وگرنه آن را می‌گذاشتم داخل کمدم تا شاید بتوانم دو یا سه ساعت دیگر برای خوردنش برگردم.

این پرستار بخش اورژانس قائم (عج) در ادامه بیان می‌کند: اگر تعداد مریض‌ها مثل امشب کم باشد، معمولا بچه‌ها به صورت نوبتی مریض هایشان را به پرستار دیگر تحویل می‌دهند تا بتوانند افطار کنند. نوبتی افطار کردن به خاطر این است که اورژانس نباید به هیچ وجه از وجود پرستار خالی باشد.

روزه‌های بدون سحری

نماز ابراهیمی تمام شده است و برمی گردد تا بیماران را از همکارش تحویل بگیرد و او بتواند برای اقامه نماز برود. می‌گوید: اورژانس و شرایط بیمارانی که به اینجا ارجاع می‌شوند متفاوت است. همه بیماران اورژانس بیماران بدحالی هستند که باید با فوریت به آن‌ها رسیدگی شود تا شرایطشان را به پایدار نزدیک کنیم؛ بنابراین بیمارانی که از اورژانس به بخش فرستاده می‌شوند بیمارانی هستند که شرایط پایدار دارند. او ادامه حرفش تشریح شرایط اورژانسی اورژانس است: «شرایط بیمارستان‌ها در مقایسه با موج‌های کرونا و شب و روز‌هایی که پشت سر گذاشتیم بسیار خلوت است. هر پرستار باید در هر شیفت سه بیمار داشته باشد، اما هر پرستار ما در همین اورژانس و حتی در روز‌هایی که کرونا دیگر اوج نداشته، ۸ تا ۱۰ بیمار را در یک شیفت داشته است.»

خاطرات این پرستار از افطار و سحرهایش در ماه رمضان به همان روز‌های نخست حضورش در اورژانس برمی گردد؛ روز‌هایی که تازه وارد اورژانس شده بود و بار‌ها به دلیل رسیدگی به بیماران افطار و سحر نخورده بود. می‌گوید: افطار را می‌شود کاری کرد و حداقل چند ساعت بعد خورد، اما وقتی مریضی بدحال درست لحظه سحر وارد اورژانس می‌شود نمی‌توان سحری خورد و بعد از آن به شرایط بیمار رسیدگی کرد. اولین ماه رمضانی که وارد بخش اورژانس شدم بار‌ها پیش آمد که نتوانستم سحری بخورم و فاصله غذا خوردنم شد از افطار تا افطار.

افطار اورژانسی

سفره‌هایی که با آمدن بیمار رها می‌شوند

حمید محسنی یکی دیگر از پرستار‌های اورژانس قائم (عج) است. همکارانش برای صحبت کردن او را پیشنهاد می‌دهند و می‌گویند او در سخنوری مهارت خوبی دارد. با این توصیفات محسنی می‌شود توصیف کننده حال و احوال پرستاران در لحظه افطار و سحر. برای فراهم شدن شرایط مناسب‌تر گفتگو پیشنهاد می‌دهد به اتاق سی پی آر برویم که خلوت‌تر از اورژانس است. حرف هایش را با سختی کار پرستاران شروع می‌کند؛ سختی‌ای که به گفته او با آمدن کرونا قدری از آن دیده شد؛ «تا قبل کرونا نگاه مردم به پرستار‌ها و سختی‌ای که به واسطه کار تحمل می‌کنند، آن چنان نبود. اما با آمدن کرونا مردم بیشتر از قبل متوجه شرایط کار پرستاران و سختی‌های شغلی آنان شدند.»

این پرستار اورژانس در ادامه بیان می‌کند: سختی برای پرستارانی که در بخش اورژانس هستند همیشه وجود دارد، اما این شرایط در ماه رمضان دشوارتر از قبل می‌شود. بیماران با شرایط نامساعد به اورژانس می‌آیند و باید سریع به آن‌ها رسیدگی کرد. گاهی لحظه افطار هنوز یک لقمه در دهان نگذاشته ایم که بیمار بدحالی وارد اورژانس می‌شود و بچه‌ها افطار خودشان را رها می‌کنند. برای سحر نیز ماجرا همین است.

محسنی در ادامه بیان می‌کند: هرکدام از پرستاران قطعا خاطرات بسیاری از افطاری و سحری‌هایی دارند که به دلیل آمدن بیمار بدحال به اورژانس رها شده اند. بااین حال اگر افطار یا سحری نخوردیم، سعی کردیم با این موضوع کنار بیاییم تا بیماران را به یک شرایط پایدار جسمی برسانیم.

مشکل نه، بنویسید معضل

خانم عباسی یکی دیگر از پرستاران اورژانس بیمارستان قائم (عج) است. او همان ابتدای صحبتش سراغ مشکلات پرستاران و تعداد زیاد بیماران اورژانس می‌رود: بیمارستان قائم (عج) جزو معدود بیمارستان‌های مرجع مشهد است و بیماران زیادی به این بیمارستان ارجاع داده می‌شوند. به همین دلیل محال است اورژانس این بیمارستان خلوت باشد.

او اضافه می‌کند: در همین اورژانس بیمارستان قائم (عج) و به دلیل شلوغی شیفت گاهی مجبور بوده ایم که در یک شیفت به ۱۰ تا ۱۲ بیمار بدحال رسیدگی کنیم؛ بیمارانی که شرایطشان خاص است و باید به صورت مستمر از نظر جسمی چک شوند. این تعداد مریض را با این شرایطی که گفتم در نظر بگیرید و در کنارش پرستاری را در نظر بگیرید که در کنار رسیدگی به این تعداد بیمار وقتی هم برای خوردن افطار و سحر ندارد. او می‌گوید: بار‌ها اتفاق افتاده است که نتوانم افطاری یا سحری بخورم. به عقیده من شرایط کاری یک پرستار در ماه رمضان دیگر مشکل نیست، معضل است؛ بنابراین خواهشم این است که اگر قرار است مسئولان کاری برای پرستاران انجام دهند اول ازهمه برای جذب نیرو فکری کنند.

افطار اورژانسی

سفره‌ای که دیر پهن می‌شود

مردی با چند سبد وارد راهرو می‌شود. داخل یکی سبزی خوردن و پنیر است همراه با ظروف سوپ. به سمت اتاق استراحت پرستاران خانم می‌رود. همراهش می‌روم. داخل اتاق فقط دو پرستار حضور دارند که هر دو از صحبت کردن گریزان اند، به دلیل کوتاهی فرصت خوردن افطار و بازگشت به محل کار. می‌گویند: ما باید سریع افطار کنیم تا همکاران دیگرمان هم که هنوز افطار نکرده اند بتوانند افطار کنند.

مجالی برای خوردن نیست

توزیع افطاری تمام شده است. دو نفر از کادر درمان که جوان‌تر از سایر کارکنان هستند داخل اتاقی جدا از اتاق استراحت افطار می‌کنند. دستیار هستند. برای گفتگو از غذا خوردن دست می‌کشند و با خنده می‌گویند: این طوری که یک دفعه با دوربین می‌آیید حس می‌کنیم در حال خوردن شام عروسی هستیم.

ترجیح آن‌ها هم صحبت نکردن است، به دلیل فرصت کوتاهی که برای افطار امشب گیرشان آمده است و اینکه «هنوز چند نفر از همکاران هستند که افطار نکرده اند.»

افطار با یک لیوان آب

آقای محمدی یکی از پرستاران اورژانس مرکزی بیمارستان قائم (عج) است که هنوز فرصت گرفتن افطاری و خوردن آن را پیدا نکرده است. با هماهنگی‌ای که با همکارش انجام می‌دهم برای چند لحظه کوتاه حاضر به گفتگو با ما می‌شود. این پرستار اورژانس بیمارستان قائم (عج) نیز همانند دیگر پرستاران به تعداد زیاد بیماران و نبود وقت برای افطار اشاره می‌کند و می‌گوید: از ابتدای ماه رمضان در شیفت‌هایی که خودم بوده ام چند باری نتوانسته ام افطار کنم.

او می‌گوید: شرایط طوری است که نمی‌شود. مردم درد دارند و پرستار به خودش اجازه نمی‌دهد فرصتی را که می‌تواند برای کاستن درد آن‌ها بگذارد برای خوردن هدر بدهد.

محمدی ادامه می‌دهد: در بعضی شب‌ها من فقط یک لیوان آب خورده ام و افطاری ام را گذاشته ام برای ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب که کمی از تعداد مریض‌های ورودی به اورژانس کاسته می‌شود.

دوگانگی حقوق برای کار یکسان

لحظه رفتن از اورژانس یکی از پرستار‌ها با شتاب خودش را به ما می‌رساند که تا نزدیکی در خروجی اورژانس رفته ایم. می‌گوید: ببخشید! گلایه‌ای دارم. اگر بگویم، توی گزارشتان می‌نویسید؟

گلایه اش از دوگانگی پرداخت و قراردادهاست. می‌گوید: از پرستاران شرکتی بنویسید. سال‌ها کار کرده ایم، اما قرارداد ما را رسمی نمی‌کنند. برای کار یکسانی که همه پرستار‌ها - از شرکتی تا رسمی - انجام می‌دهند حقوق متفاوتی دریافت می‌کنیم.

او هم زمان با گفتن این جملات به بیماران بخش هم نیم نگاهی دارد. سرعت بیشتری به بیانش می‌دهد و جملاتش را جمع وجور می‌کند: «چند وقتی است که با قانون ایثارگری می‌خواهند فرزندان ایثارگر شاغل را رسمی کنند. اینکه پدران آنان در جنگ ایثارگری کرده اند قبول، اما فکری برای پرستاران باسابقه هم بکنید. کاش مسئولان خودشان را جای ما بگذارند. اینکه با ده پانزده سال سابقه هنوز شرکتی باشید و از مزایای رسمی بودن محروم باشید یک طرف ماجراست. طرف دیگر این است که پرستاری به محض ورود باتوجه به قانون ایثارگری رسمی شود. این به نظر من نادیده گرفتن خدمات و زحمات خیلی هاست.»

افطار، چند ساعت بعد افطار

از در اورژانس خارج می‌شویم. صدای آمبولانس از حوالی خیابان احمدآباد به گوش می‌آید. صدایی که نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود. خنکای شب که با خروج از در اورژانس به چشم و صورت می‌خورد، از تشنگی آدم نمی‌کاهد. ما هم هنوز مثل برخی از پرستار‌های اورژانس بیمارستان قائم (عج) افطار نکرده ایم. ساعت از نه و نیم گذشته است که به خانه می‌رسم و مجال می‌یابم لیوانی آبی بخورم و چند ساعت بعد از افطار خانواده بنشینم پای سفره افطار.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->