امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - روزهای سال ۴۰ سپری میشد. فروردین همان سال زعیم بزرگ شیعه، مرحوم آیت ا... بروجردی به رحمت ایزدی پیوست. فعالان دینی برآن شدند تا جانشینی برای مرجعیت پس از ایشان به مردم معرفی کنند. حاج حیدر که در آن زمان جوانی پرشور بود در مشهد مشورتهایی با برخی از اهل فضل درباره این مسئله کرده بود. شبی یکی از دوستان نزدیکش به او گفت: فلانی! شما چرا از نفوذ خود، پس از وفات آقای بروجردی، برای حاج آقا روح ا... تبلیغ نمیکنی؟ او نیز در پاسخ گفت: حاج آقا روح ا...، وارد این گونه امور نمیشوند و ادعای مرجعیت هم ندارند، رسالهای هم منتشر نکرده اند! آن دوست در پاسخ به او گفت: دقیقا به همین دلیل باید برای آقای خمینی تبلیغ کنیم، چون خود ایشان که اقدامی نمیکنند.
این تلنگر سبب شد تا حاج حیدر جوان، از استاد خود شیخ مجتبی قزوینی درباره مرجعیت امام (ره) سؤال کند. فردای آن روز در درس استاد حاضر شد. گفت و گوی دیشب را با شیخ مجتبی در میان گذاشت و گفت: نظرتان درباره مرجعیت آقای خمینی چیست؟ ایشان پس از سکوتی کوتاه و بدون توضیح، فرمودند: خیر! این ماجرا بین او و حاج شیخ گذشت.
سحرگاه فردا در منزل حاج حیدر به صدا درآمد. متحیر شد. یعنی چه کسی این موقع با او کار داشت. در منزل را باز کرد و متوجه حضور شیخ اسماعیل فردوسی پور از همراهان نزدیک استادش شیخ مجتبی قزوینی شد. با حالتی مضطرب از او پرسید: چه شده است؟ او نیز در پاسخ گفت: دو ساعت است که حاج شیخ مکرر میگویند بگویید حیدر آقا بیاید! به سرعت به سمت منزل استاد روانه شد. هنگامی که وارد منزل شد استادش را در حال عبادت و ذکر مشاهده کرد. شیخ مجتبی رو به او کرد و گفت: الحمدلله که نمردم و شما را دیدم تا نکته مهمی را بگویم. آیا آن روز که من درباره مرجعیت آقای خمینی، پاسخ منفی دادم، از قول بنده به دیگران منتقل کرده اید؟ حاج حیدر پاسخ داد: خیر. در ادامه گفت: خدا را شکر. به همه دوستان از قول بنده بگویید که امروز در همه جهان اسلام، مرجع و رهبر فقط آقای خمینی هستند.
این روایت بخشی از خاطرات مرحوم حاج حیدر رحیم پور ازغدی درباره استاد و مراد خود مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی است. حاج حیدر در تمامی سالهای عمرش پای مکتب امام ایستاد و به قول خود این پایمردی را از استاد خویش آموخته بود. او درباره عشق و علاقه شیخ مجتبی به امام (ره) میگوید: «مرحوم حاج شیخ مجتبی تا آخر عمر پای حضرت امام ایستاد و در دوران غربت و تبعید ایشان، تصویر امام را در منزل خود نصب کرده و بدون هیچ تقیه ای، به صراحت از ایشان دفاع میکرد و به همین دلیل هم مورد بی احترامی روحانیون وابسته به دربار بود. از آن بیعت به بعد، در رکاب نهضت بودیم. خودم و همسرم از سال ۴۱، منزل را پایگاه تکثیر و پخش اعلامیهها و نظرات امام کرده و قبل و پس از انقلاب در خدمتش بودیم و خدای را سپاس که یک لحظه شک نکردیم، از خرداد۴۲ تا خرداد ۶۸.»
مرحوم شیخ مجتبی توانست تأثیر بسزایی در حوزه علمیه خراسان بگذارد. رهبر معظم انقلاب که خود نیز یکی از شاگردان حلقه درسی شیخ مجتبی قزوینی بود درباره استاد خویش میگویند: «من خودم از دوران جوانی و طلبگی، به مناسبت وجود دو استاد بزرگ در حوزه علمیه مشهد، با نام قزوین و قزوینی آشنا شدم.
شخصیت برجسته مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی و شخصیت ممتاز مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی دو ستاره درخشان در حوزه علمیه مشهد که ما از دوران جوانی و نوجوانی نگاهمان به این دو چهره ارزشمند بود. نام قزوینی در ذهن طلبه مشهدی، به برکت وجود این دو شخصیت بزرگوار، یک نام درخشان و همراه با افتخار تلقی شده است. این دو نفر - به خصوص مرحوم حاج شیخ مجتبی - جزو ارادتمندان و شاگردان یک شخصیت برجسته دیگر قزوینی یعنی مرحوم «سید موسی زرآبادی» بودند. شخصیت عظیمی که در همین شهر، مرکز پرتوفشانیِ معنوی و سلوکی و عرفانی به شعاع وسیعی از طلاب و جویندگان معرفت محسوب میشدند.»
این ستاره درخشان آسمان علم و ادب پس از سالها تدریس و تربیت شاگردان در شهر مشهد در روز دوشنبه ۲۲ ذی الحجه ۱۳۸۶ قمری پس از تحمل یک بیماری طولانی، درگذشت.
پیکر او در حرم امام رضا (ع) در صحن عتیق به خاک سپرده شد و مزار ایشان اکنون در طبقه پایین صحن رضوی واقع در دارالاجابه، پذیرای خیل مشتاقان و زائران حضرت رضا (ع) است.