مرتضی محمدپور | شهرآرانیوز؛ حوزههای علمیه مشهد همواره نقش ارزندهای در پیگیری آرمانهای دینی و انقلابی داشته است. حضور علما و بزرگانی همچون آیتا... شیرازی، شهیدهاشمینژاد، آیتا... عباس طبسی و رهبر معظم انقلاب در حوزه علمیه مشهد، مثال بارزی بر این تأثیرگذاری پویا و ماندگار است که در مراحل گوناگون ازجمله در هنگامه مبارزات سیاسی مردم مشهد علیه رژیم طاغوتی پهلوی بهخوبی نمایان است؛
یعنی همان ایامی که مردم مشهد همگام با یکایک ملت ایران با پشتیبانی حوزه و علمای آن، شهر امام رضا (ع) را به نخستین شهر در کشور تبدیل کردند که حتی پیش از پیروزی سراسری انقلاب، عمال حکومت جور از آن اخراج و عنان مدیریتشهری در اختیار عناصر انقلابی قرار گرفته بود.
شاید یکی از اذعانهای تلخ تاریخی باشد که به نقش مشهد در پیشبرد اهداف انقلاب و پیروزی نهضت اسلامخواهانه ملت ایران تاکنون بهخوبی پرداخته نشده است.
کتابهای تاریخی و مقالات پژوهشی متعددی در این راستا به چاپ رسیده و خاطرات شفاهی مفصلی نیز تنظیم و ماندگار شده، اما همچنان سرفصلهای گستردهای از روزهای پرالتهاب مجاوران امام رضا (ع) در مقابله با ساواک در مشهد از دید محققان حقیقتطلب پنهان است.
بر این اساس، پای سخنان استاد حسن رحیمپورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، نشستهایم تا درباره نقش مشهد در پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر بدانیم.
این متفکر و اندیشمند اسلامی ضمن برشماری چند نمونه از زیرساختهای اسلامی انقلاب، به نقش مشهدالرضا (ع) در رشد مبانی نظری مردم اشاره میکند و میگوید: حوزههای علمیه بهطور کلی دوبار سرکوب شدند؛ یکی بعد از قضایای مشروطه و دیگری بعد از وقایع فیضیه قم.
اما حوزه مشهد بهطور خاص بعد از ماجرای گوهرشاد هم با سرکوب شدید رضاخانی روبهرو شد و فعالیت علما و چهرههای سرشناس حوزه بهقدری محدود شد که حلقه اصلی نظریهپردازان حکومت اسلامی فقط منحصر در طلاب و اطرافیان یک یا چند عالم خاص بودند. همانطور که در حوزه قم هم درحقیقت همان حلقه شاگردان حضرت امام (ره) و آیتا... بروجردی بودند که انقلاب اسلامی را راهبری ایدئولوژیک میکردند.
وی میافزاید: به یاد دارم که فشار ساواک در مشهد بر گعدههای حوزویان حتی شخصیتهای شناختهشدهای از روحانیون زیاد بود. بعدها معلوم شد که از ساواک پول میگرفتند تا اجازه ندهند در مجامع مذهبی و هیئتها درباره امام (ره) و انقلاب اسلامی سخنی به میان بیاید.
این یک نمونه از وضعیت نفوذ ساواک بود که حتی به داخل حجرههای حوزه هم میرسید و نشان میداد که مزدوران شاه همواره درصدد بودند تا با ایجاد اختلاف و چنددستگی میان علما از طریق سخنچینی یا دیگر توطئهها، مانع از شکلگیری جبهه واحد و همصدا در حوزههای علمیه کشور شوند و تدبیر الهی امام (ره) بود که توطئههای این شیاطین را بیاثر میکرد.
حسن رحیمپورازغدی ضمن نقل خاطرهای از ماجرای تغییر رویه ناگهانی عالم بهنام مشهدی و حمایت او از امام خمینی (ره)، تصریح میکند: از مرحوم پدرم که از قول مرحوم آقاشیخ مجتبی قزوینی نقل میکرد که ایشان باوجود اختلاف نظری که با امام (ره) داشت، یک روز پس از نماز صبح در حالت مکاشفه روحانی قرار گرفت و پس از آن بلافاصله مرحوم پدر ما را صدا زد، موضوع را بیان کرد و از مراتب ارادتش به آقاسیدروح ا... سخن گفت.
فردای آن روز هم مرحوم آقاشیخ مجتبی همراه جمعی از بازاریان و علمای مشهد به تهران و زیارت حضرت امام (ره) رفتند، با ایشان بیعت کردند و بهقدری بر عقیده حمایت از امام (ره) و انقلاب اسلامی پافشاری کردند که حوزه علمیه خراسان تحتتأثیر آنان، خود را از گرایشهای ضدانقلابی پاک کرد و هدایت مردم را در مبارزه ضدطاغوتی برعهده گرفت.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در پاسخ به پرسش خبرنگار شهرآرا درباره وضعیت جریانهای کمونیستی مانند حزب توده یا مارکسیستها در مشهد پیش از انقلاب اسلامی، بیان میکند: در دوران مبارزات سیاسی ما در مشهد، مارکسیستها کسانی بودند که درظاهر با شعارهای پرآبوتاب دم از مبارزه سیاسی میزدند، اما در عمل، فعالیت انقلابی را فقط در حد پچپچهای درگوشی و زمزمههای مخفیانه علیه رژیم محدود کرده بودند.
مشکل کار مارکسیستها یا اعضای حزب توده مربوط به نگرش ماتریالیستی آنان بود و به این دلیل که همهچیز در محدوده فکری آنها فقط جنبه مادی داشت و برای باورهای دینی و فرامادی وجهه و اعتباری قائل نبودند، حتی وقتی هم دستگیر میشدند، بهسادگی از مواضع و اعتقادات خود عقبنشینی میکردند.
در مقابل این جریانها جبهه فدائیان اسلام بود که سران رژیم طاغوت را ترور میکردند و بعد از آن نهتنها فرار نمیکردند، بلکه میایستادند و هم در زمان دستگیری و هم زیر شکنجه تکبیرگویان مقاومت میکردند و حتی در لحظه تیرباران هم با لبخند و شعارهای انقلابی به استقبال شهادت میرفتند. این فقط یک مصداق از تفاوت مبارزه سیاسی با رویکرد اسلامی و بدون آن است.
رحیمپورازغدی در ادامه میافزاید: در یک نمونه دیگر، همان مجاهدین خلقی که زمانی در مشهد به امام خمینی (ره) اتهام میزدند که ایشان به حد کافی ضدآمریکایی نیستند و درمقابل امپریالیسم به حد کافی سرسختی ندارند، این روزها یونیفرم ارتش آمریکا را به تن میکنند و در قالب مزدور نظامی در هر جا که آمریکاییها نیاز به قتل و ترور دارند، نقشآفرینی میکنند.
این همان بزنگاهی است که به دلیل نبود پشتوانه اعتقاد دینی، جهاد رنگ و بوی نفاق به خود میگیرد و مجاهد تبدیل به منافق میشود.
وی با بیان اینکه هرچند دوران مبارزات سیاسی علیه استبداد داخلی بهسر آمده است، اما دوران مبارزات ایدئولوژیک با استکبار خارجی همچنان ادامه دارد، تصریح میکند: یک بخش از موضوع جهاد تبیین که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره دارند، ناظر بر استمرار جریان جهاد فرهنگی است.
زیرا در اردوگاه دشمن، این عناد و عداوت استمرار پیدا کرده و نهتنها کمرنگ نشده، بلکه بر شدت آن نیز افزوده شده است.
امروزه بسیاری از شبکههای خبری و رسانههای معاندی که بهطور سازمانیافته با جریانهای دینی و انقلاب اسلامی ما مخالفت دارند، در پشت پرده با هم مرتبط هستند و در سایه حاکمیت شبکه جهانی فراماسونری فعالیت میکنند. این رسانهها درواقع همان ساواک و موسادی هستند که در دوران انقلاب اسلامی، در عرصه جنگ اطلاعاتی به مبارزه با دینداران و آزادیخواهان میپرداختند و اکنون زمینه فعالیتشان را به جنگ فرهنگی و رسانهای گسترش دادهاند.