این روزها اینستاگرام پر است از عکسها و شعرهای زنده یاد ابتهاج؛ حتی برخی برای اینکه از قافله عقب نمانند تازه یادشان میآید که ما را از خبر درگذشتش آگاه کنند! همه «سایه» شناس شدند و دست کم با بارگذاری یک استوری به این جمع میپیوندند.
بگذریم؛ آدمهای بزرگ را با دغدغههای بزرگ آنها باید شناخت. کسی مانند امیرهوشنگ ابتهاج که کلمه را میفهمد و قدرش را میداند، زبان را میشناسد و حریم و حرمتش را قدر مینهد، بی گمان باید دلش برای زبان فارسی بسوزد و به آسیبهای پیش روی آن حساس باشد. او نه تعصب زبانی دارد و نه راه بی اعتنایی را طی میکند و به درستی میگوید: «اولاً باید مشخص کنم که من مخالف آمیخته شدن معقول زبان فارسی با دیگر زبانها نیستم، چون اصلاً زبان خالص در هیچ جای دنیا ندارید.
همین انگلیسی که امروز هست، مقداری کلمات فارسی هم در آن وجود دارد. حالا چقدر فرانسوی یا لاتین در آن است، بماند. مثلاً در زبان فارسی شما از «صبح» کلمهای فارسیتر میشناسید؟ از «غم» فارسی و ایرانیتر کلمه میشناسید؟ اینها کلماتی هستند که از زبان دیگر آمده اند. شما میتوانید بگویید پگاهتان خوش باد؟ به شما میخندند! راحت میگویید «صبح به خیر» هم صبح هم خیر عربی است.» این نگاه اعتدالی که به دور از زیاده روی و کم روی است، راه نجات زبان فارسی است. دیدگاه متعصبانه سره نویسی و در مقابل نگاه ولنگارانه و باری به هر جهتی به زبان، هر دو آفت است و آسیب زا.
با این همه، «سایه» نگران هجوم واژههای بیگانه است. هر صاحب قلمی مانند او که فارسی مینویسد، باید نگران فراموشی واژههای فارسی باشد و نگران این همه آشفتگی نوشتاری و نحوی. «سایه» که میفهمد سرمایه فرهنگی ما فردوسیها و حافظها و سعدیها هستند، از اینکه ممکن است این آثار در آینده به دلیل رویکردها و دگردیسیهای زبانی، خوانده نشود، بیم دارد و میگوید: «راستش را بخواهید من شک دارم تا صد سال دیگر زبان فارسی ما بماند. همه زبانها در حال از بین رفتن هستند و انگلیسی دارد جایشان را میگیرد. زبان عمومی اینترنت انگلیسی است و شما بخواهی یا نخواهی باید با آن زبان کار کنید. همین حالا نگاه کنید که در زبان فارسی چقدر کلمه غیرفارسی مربوط به تکنولوژی داریم. خب ۱۰۰ سال دیگر خدا میداند چه میشود. چند نفر دیگر صد سال دیگر میتوانند حافظ بخوانند؟»
او از زاویهای دیگر هم به موضوع مهم این روزهای زبان فارسی توجه نشان داد و آن سیلاب زبان گفتاری است که به سمت زبان نوشتاری سرازیر شده است؛ او در گفت و گویی با روزنامه اعتماد با اشاره به وضعیت زبان فارسی در افغانستان گفته بود: «مجموعاً زبانی که این روزها شاعران افغانستان در پیش گرفته اند زبان محاورهای امروز هست و در ایران هم عدهای از جوانان همین کار را میکنند. اگر بخشی از شعرشان به این زبان باشد، باعث توسعه دادن زبان میشود؛ اما اگر همه شعر به این زبان باشد، در معرض خطر خواهد بود، برای آنکه هنوز این زبان عامه و زبان محاورهای تثبیت نشده و شاعران و نویسندگان فارسی زبان چه در ایران و افغانستان و هر جای دیگر نباید ارتباط خود را با سرچشمههای اصیل زبان فارسی قطع کنند. زبان کلاسیک ما به مرور تثبیت شده و با کمک گرفتن از زبان نواحی مختلف به این شکل درآمده است. خوشبختانه زبان ما توانسته با گذشت بیش از هزار سال خود را زنده نگه دارد.»
نمیشود کسی نویسنده و شاعر باشد و سرمایه اش کلمه و زبان، اما به سرنوشت زبان فارسی بی اعتنا باشد و زنده یاد ابتهاج این گونه نبود و درد و دغدغه زبان داشت.
در ادامه بخوانید
اخبار مربوط به خاکسپاری هوشنگ ابتهاج نادرست است!
نگاهی به جایگاه شعر هوشنگ ابتهاج در افغانستان در گفتوگو با نجیب بارور