شاید جالب باشد بدانیم رسم الخط و شیوه نگارش در متنهای به جا مانده از قرن پنجم بسیار به فارسی نویسی نزدیک بوده است و از آن جمله موضوع جدانویسی است که تا قرن ششم هم در برخی آثار ادامه یافت، مانند تفسیر عتیق نیشابوری. در کنار این با نویسندگانی روبه رو هستیم که کوشش فراوانی داشته اند تا واژهها و ترکیبهای فارسی بسازند و بر غنای زبان و واژگان فارسی بیفزایند که یکی از آن بزرگان؛ ابوریحان بیرونی است.
ابوریحان محمدبن احمد بیرونی، از دانشمندان بزرگ ایرانی، ریاضی دان، ستاره شناس و مورخ قرن چهارم و پنجم هجری است. او را از بزرگترین حکیمان شرق میدانند. در ۳۶۲ ه. ق در خوارزم به دنیا آمد و مرگش در غزنه در روزگار سلطنت مسعود بن محمود غزنوی بود. (در همین آغاز نوشته پیشنهاد میکنم که برای شناخت این دانشمند بزرگ و بی همتا، حتماً فرصتی را بگذارید و درباره اش چند صفحهای بخوانید تا به عظمت شخصیت این افتخار ایران زمین بیشتر پی ببرید.)
از او آثار زیادی به جا مانده است که به زبان عربی، یعنی زبان علمی روزگار خود بوده است؛ مگر «التفهیم» در نجوم و هندسه و حساب که خود از آن نسخهای به پارسی به یادگار گذاشته است. از ویژگیهای این اثر فراوانی واژههای فارسی است.
به گفته دکتر جلال متینی، «بر طبق اسنادی که تا به امروز در اختیار داریم [پس از اسلام]ابوریحان بیرونی نخستین کسی است که درباره هندسه، حساب، هیئت، اسطرلاب و نیز در باب احکام نجوم که به عقیده اغلب مردم آن روزگار ثمره علوم ریاضی به شمار میآمده است، به تألیف کتابی مستقل به زبان فارسی پرداخته و با انجام این امر بر غنای فرهنگ لغاتِ علمی فارسی نیز به حد در خور ملاحظهای افزوده است.
فهرست اهمّ لغات و ترکیبات مذکور در این کتاب را استاد دانشمند آقای جلال همایی در مقدمه تحقیقیِ خود بر کتاب التفهیم آورده اند و استاد فقید شادروان دکتر محمد معین نیز در خطابه خود در جشن هزاره ابوعلی سینا زیر عنوانِ «لغات فارسیِ ابن سینا و تأثیر آن در ادبیات» به ذکرِ برخی از لغات فارسی مشترکِ ابوریحان بیرونی و ابوعلی سینا پرداخته اند.»
موضوع بسیار مهم آن است که در آن روزگار بی آنکه در خراسانِ بزرگ مراکزی همانند فرهنگستان باشد، فرزندان دانشمند ایران زمین که به زبان فارسی علاقهمند بوده اند، هر یک به تنهایی و به سهم خود و احتمالاً بدون اطلاع از کارِ دیگر دانشمندانِ ایرانی به این کار اقدام کرده اند. اختلافِ بعضی از لغات و اصطلاحات علمی فارسی نیز در قرن چهارم و پنجم هجری که در آثار این نویسندگان دیده میشود گویای این ادعاست.
نویسندگان ایرانی از جمله ابوریحان در قرن چهارم و پنجم هجری برای ساختن واژههای علمی فارسی علاوه بر واژههایی مانند تری، خشکی، گرمی، سردی، چشیدن و بوییدن، از ترکیبهایی فارسی مانند اندرون سو، تب چهارم و خون انگیز یا ترکیب کلماتِ فارسی و عربی مانند اجتماع بشمار کرده، اندام آلی، اندام خسیس هم استفاده کرده اند. به گفته زنده یاد دکتر معین: «ابن سینا با دانشنامه و بیرونی با التفهیم خود نهضتی در ایران پدید آوردند که دامنه تأثیر آن تا عصر حاضر کشیده شده است.
با تألیف این دو کتاب، فرهنگ لغات فارسی غنیتر و ارجمندتر شد؛ زیرا این دو دانشمند از لغاتی که متداول و رایج بود و نیز از آنچه که بطون کتب مضبوط بود، گلچین کرده، در دو اثر جاویدان خود به کار بردند و برای مفاهیمی نیز که لغتی در تداول یا در کتب پیشینیان نیافته بودند، لغات رایج را مجازاً به معانی جدید استعمال کردند و در صورت ضرورت، ترکیبات و اصلاحاتی از مفردات پارسی پرداختند و زبان پارسی را - تا آنجا که در آن عهد میسر بود- شایسته ادای مفاهیم علمی کردند.»