صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روزی روزگاری سجل

  • کد خبر: ۱۲۳۲۵
  • ۲۸ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۰۰
مروری بر تاریخ شکل‌گیری شناسنامه و ثبت هویت افراد در شهرمان
خلخالی، سعادتمند - قانون ثبت‌احوال که امروزه در تمام دنیا اجرا می‌شود، یکی از نشانه‌های مدنیت و تمدن جوامع است. درحقیقت قریب به ۲ قرن پیش یعنی اوایل سده نوزدهم، نخستین سرشماری‌های علمی در آمریکا و اروپا انجام شد. افزایش جمعیت و به‌تبع آن، بیشترشدن روابط افراد با یکدیگر، یکی از دلایل مهم بروز این ترقی بود. مسلما روی‌دادن وقایع چهارگانه ازدواج، طلاق، تولد و مرگ، وظایفی را برعهده افراد می‌گذارد یا تکالیفی را از آنان سلب می‌کند که اجرا و عدم اجرای آن‌ها در درجه اول، نیازمند احراز هویت افراد است. از این گذشته، بسیاری از قوانینی که دادگاه‌ها صادر می‌کنند، با‌توجه‌به سن افراد درنظرگرفته می‌شودکه تمامی این مسائل، بر اهمیت احراز هویت صحه می‌گذارد.
در ایران، بعد‌از تشکیل دولت مدرن و لزوم شناسایی اتباع ایرانی به‌منظور ایجاد ارتش منظم، اخذ مالیات و مواردی از این دست، در سال‌۱۲۹۷ هجری‌شمسی، اداره‌ای به نام «اداره سجل احوال» در وزارت کشور تأسیس و چند‌ماه بعد نیز، توزیع شناسنامه‌های تک‌برگی در تهران آغاز شد و نخستین شناسنامه در سوم دی‌ماه، مشخصات دختری به نام «فاطمه ایرانی» را در خود ثبت کرد.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد در ایران نیز، همانند بسیاری از کشور‌های در‌حال‌توسعه، ثبت وقایع چهارگانه تا سال‌ها با نواقص و نارسایی‌هایی نظیر دیرثبتی، کم‌ثبتی و ثبتِ با تأخیر همراه بوده است که امروزه با وضع قوانین جدید و مجهز‌شدن به دستگاه‌هایی که در‌راستای تسهیل ثبت وقایع چهارگانه عمل می‌کنند، این مشکلات به حداقل رسیده است.
سوم دی‌ماه، روز ملی ثبت احوال، ما را به کاوش درباره تاریخچه تأسیس اداره ثبت‌احوال در خراسان واداشت. جست‌وجو‌های ما در مقالات، اسناد و کتاب‌های مرکز پژوهش‌ها و اسناد آستان قدس‌رضوی حاکی از آن است که تقریبا پژوهشی در این زمینه انجام نگرفته است؛ مگر اندک تلاش‌های فردی برخی علاقه‌مندان که چکیده آن در سطر‌های این گزارش آمده و در ادامه نیز با کمک‌گرفتن از اطلاعات اسنادی اداره کل ثبت احوال خراسان‌رضوی کامل شده است.

ثبت نام‌ها و یاد‌ها در جهان
به گفته امیر محمدی، نویسنده کتاب «تاریخ سجل و ثبت احوال در ایران»، به‌دلیل اهمیت مذهب در جوامع مختلف، مردم از گذشته، وقایع مهم مذهبی را که تأثیر مستقیمی بر زندگی‌شان داشته است، ثبت می‌کرده‌اند. به‌عنوان‌مثال مسیحیان تاریخ‌هایی، چون غسل تعمید برای ولادت، مراسم ازدواج و آخرین اعتراف گناه را در دفاتری که مخصوص کلیسای هر منطقه بوده است، می‌نوشته‌اند. همچنین چینی‌ها حدود ۴۰۰۰ سال پیش، اقدام به انجام سرشماری کرده‌اند که در کتاب تورات به این موضوع اشاره شده است. در اروپا نیز سرشماری‌های عمومی که به فرمان سزار اگوست در سال تولد مسیح انجام گرفته، معروف است.
این روال به همین منوال ادامه دارد تا اینکه در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، با ظهور مکاتب انسان‌گرایی و محور قراردادن انسان در بطن حوادث، لزوم ایجاد سازمان و تشکیلاتی که وقایع مهم زندگی افراد را ثبت کند، احساس شد. پیشرفت صنعت، افزایش سریع جمعیت به‌دلیل کم‌شدن مرگ‌ومیر، ایجاد شهر‌های بزرگ، هجوم روستاییان به شهر‌ها و به‌وجود‌آمدن مناطق کارگری، از دیگر دلایلی بود که دانشمندان علوم اقتصاد و جغرافیا را به فکر سرشماری انداخت. از‌این‌رو نخستین سرشماری علمی در سال ۱۷۴۸‌میلادی در سوئد و پس از آن سال ۱۷۶۰ در آمریکا و سال‌۱۸۰۱ نیز در انگلیس و فرانسه انجام گرفت و به‌تدریج در اروپا و سایر ممالک، دفاتر اختصاصی نفوس و ثبت احوال شخصی راه‌اندازی شد.

ایرانِ پیش از سجل احوال.
اما پیش از ثبت نام‌ها در ورق هویت یا سجل، افراد معمولا با القاب خود از یکدیگر تمیز داده می‌شده‌اند. نویسنده کتاب «مشهد از نگاه سیاحان» درباره نام‌ها و القاب رایج در ایرانِ قدیم می‌نویسد: «ایرانیان در گذشته صاحب فامیل نبودند و از القاب سیاسی یا مذهبی برای شناسایی و تشخیص یکدیگر استفاده می‌کردند. البته یکی دیگر از دلایل استفاده از القاب، دادن ارزش و پایگاه اجتماعی، شغلی، مذهبی و سیاسی به افراد بوده است.» به عنوان مثال در ایران پیش از اسلام، بسیاری از افراد مشهور و شخصیت‌های نامدار، لقب داشته‌اند؛ القابی نظیر «عادل» (انوشیروان عادل)، «درازدست» (اردشیر درازدست)، از‌جمله آن‌هاست. در دوره ساسانیان نیز القابی نظیر «موبدان»، «موبد»، «سپهبد»، «بارسالار»، «پرده‌دار» و مانند آن‌ها رواج پیدا کرد.
القاب و عناوین، در ایرانِ بعد از اسلام را نیز می‌توان به ۲ دوره تقسیم کرد. در دوره اول که از قرن اول تا چهارم هجری ادامه دارد، القاب تنها به پادشاهان و پیامبران و گروهی از مردان برجسته داده می‌شد، اما در دوره دوم که از قرن چهارم تا چهاردهم هجری طول کشیده، هویت فردی تابع عناوین متعددی شامل پیش‌نام، نام، کنیه، نسبت جغرافیایی، عنوان اداری و رسمی، عنوان شغلی و حرفه‌ای و ویژگی‌های شخصیتی و جسمی بوده است.
سفرنامه‌های سیاحان نشان می‌دهد که اعطای القاب مذهبی در زمان صفوی هم رونق زیادی داشته، آن‌چنان‌که جنبه عمومی پیدا کرده است. به‌عنوان مثال دادن‌ِ لقب «مشهدی» یا «مشدی» به فردی که به مشهد می‌رفته، یا «حاجی» برای کسی که به حج رفته باشد، بسیار متداول بوده است. لقب «خان» از دیگر القاب ایرانی‌هاست که به‌عقیده پژوهشگران بعد از تسلط مغولان رواج پیدا کرده است.
در تاریخ معاصر ایران، به‌ویژه عصر قاجار، القاب و عناوین متعددی وجود دارد که با هدف بهره‌مندی صاحبان آن‌ها از امتیازات مادی یا مشاغل دولتی، با نظر مساعد شاه به افراد داده می‌شود. برخی از این القاب، مرکب هستند؛ مانند «معین‌نظام»، «معین‌لشکر»، «ناظم‌الاسلام»، «نظام‌العلما»، «شمس‌الشعرا». «میرزا»، «خان»، «آقا» و «خانم» هم که هریک معنای خاص خود را داشتند، از القاب غیرمرکب هستند. مثلا قرارگرفتن «میرزا» قبل از اسم به معنای باسوادبودن و اهل‌قلم بودن صاحب آن بود.

پیدایش ثبت احوال در ایران
تا پیش از سال ۱۲۹۵ ه. ش باتوجه‌به اعتقادات مذهبی مردم و سنت‌های رایج در کشور، وقایع حیاتی مثل تولد و مرگ، پشت جلد قرآن نوشته می‌شد. تاریخ فوت نیز جایش روی سنگ قبر بود. در‌این‌میان عقدنامه‌ها تنها سند‌هایی بودند که روی پوست یا کاغذ‌های زینت داده‌شده به گل‌و مرغ و تذهیب با مرکب نوشته و ثبت می‌شدند. علاوه‌براین افراد شاخص ازجمله دولتمردان، روحانیون، تجار و شاهزادگان برای تأیید و تثبیت هویت واقعی خود، از ضرب مُهر اختصاصی به‌جای شناسنامه استفاده می‌کردند و هیچ نوشته‌ای بدون مهر، سندیت و اعتبار نداشت.
در فروردین سال ۱۲۹۵ ه. ش، نخستین گام برداشته شد و تصویب‌نامه‌ای مشتمل بر ۴۱ ماده به تصویب هیئت‌وزیران رسید. مقدمات اجرای این طرح از اول مهرماه ۱۲۹۷ فراهم و اداره‌ای به نام «اداره سجل احوال» در وزارت کشور تأسیس شد. از روز شانزدهم آذر همان سال نیز مأموران بلدیه تهران، شروع به توزیع شناسنامه‌های یک‌برگی بین ساکنان شهر تهران کردند.
این‌چنین شد که مجلس در تاریخ ۱۴‌خرداد ۱۳۰۴ ه. ش قانون سجل احوال را که مشتمل بر ۳۵‌ماده بود، تصویب کرد. به موجب این قانون مقرر شد همه اتباع ایرانی، چه در داخل و چه در خارج از کشور، دارای شناسنامه باشند. این قانون دامنه فعالیت اداره سجل احوال را که حدود ۷ سال فقط در تهران قرار داشت، تا شهرستان‌ها گسترش داد.
دولتمردان پس از تصویبِ قانون سربازگیری (نظام اجباری)، برای فراخوان عمومی سربازان، از روش شناسنامه‌گیری استفاده کردند. به‌این‌صورت که در سال ۱۳۰۶، گرفتن شناسنامه برای همه خانوار‌ها اجباری شد و در خرداد ۱۳۰۷ نیز این اداره از شهرداری منفک شد و به شکل مستقل، کار خود را ادامه داد.
در مرداد ۱۳۰۷ قانون جدید ثبت احوال تصویب شد و، چون ۲ وظیفه ثبت وقایع و جمع‌آوری آمار‌های مختلف به این اداره محول شده بود، نام آن به اداره «احصائیه و سجل احوال کل مملکتی» تغییر پیدا کرد. از این تاریخ به بعد، به تناسبِ تغییر و تحولات به‌وجود‌آمده در کشور، قانون ثبت احوال نیز به دفعات، مورد تجدیدنظر، تغییر و اصلاح قرار گرفت. در سال ۱۳۳۷ قسمت آمار از ثبت احوال جدا شد و خود با نام «اداره کل آمار عمومی» شروع به فعالیت کرد که به‌موجب مصوبه بعدی در سال ۱۳۴۴ به نام «مرکز آمار ایران» شناخته شد. پس‌از گذشت این زمان در تیرماه ۱۳۵۵، قانون جدید ثبت احوال مشتمل بر ۵۵ ماده به تصویب رسید، سپس به موجب اصلاحیه دی‌ماه سال‌۱۳۶۳ مجلس شورای اسلامی، در برخی از مواد آن اصلاحاتی صورت گرفت و بعد از آن به قوت خود باقی ماند.

سجل‌گیری در مشهد
پس از اجباری‌شدن گرفتن ورقه هویت (شناسنامه)، از‌آنجا‌که این قانون با باور‌ها و حتی شیوه زندگی و اعتقادات ایرانی‌ها مغایرت داشت، مشکلاتی در ثبت دقیق تاریخِ ولادت‌ها صورت گرفت. به‌عنوان مثال، چون چرخ زندگی سنتی عموم مردم این دوره با دامداری و کشاورزی می‌چرخید و فرزند ذکور حکم بازوی خانواده را داشت، مردم برای اینکه پسرانشان دیرتر به سربازی بروند، شناسنامه آنان را کوچک‌تر از سن واقعی‌شان می‌گرفتند و در‌عوض، چون شوهر‌دادن دختر در سن پایین رسم بود، عوام برای اینکه دخترانشان را زودتر به خانه بخت بفرستند، سن اناث در شناسنامه را بزرگ‌تر درج می‌کردند. این مسائل در‌کنار اعتماد‌نداشتن به حکومت وقت و وجود شایعاتی که شناسنامه را شرعی نمی‌دانست، سبب شد مشهدی‌ها ثبت هویت و نام و نشان خود را به اکراه بپذیرند؛ زیرا گمان می‌کردند حکومت قصد دارد با ثبت هویت‌ها به نام و نشان نوامیس و احوال اندرونی خانه‌ها دست پیدا کند، اما جراید کثیرالانتشاری، چون «آفتاب شرق» پای کار می‌آیند و با درج مقاله‌های بسیار سعی می‌کنند درباره این رویداد، روشنگری کنند.
ثبت فامیل هم دردسر‌های خاص خودش را داشته است. از موسپیدکرده‌ها که بپرسید، برخی خاطرشان هست در آن دوره ۲ کارشناس که معمولا ادیب و آشنا به زبان فارسی بودند در روستا‌ها و محلات می‌چرخیدند و برای هر فرد براساس جایگاه، طبقه اجتماعی، شهرت و شغل، نام فامیلی انتخاب می‌کردند. برخی از این نام‌ها در لحظه و براساس تکیه‌کلام گوینده یا حالت آن لحظه‌اش، انتخاب می‌شده است!
با وجود افتتاح اداره سجل احوال مشهد در سال‌۱۳۰۵، اجرای این قانون تا مرداد‌۱۳۰۶ به تعویق افتاد. فعالیت رسمی این اداره در زمان استانداری «محمدعلی بنی‌آدم» به‌همت «حاج‌مرتضی میرزا» رئیس جدید سجل احوال خراسان با صدور اولین سند سجلی و شناسنامه رسمی برای شخصی به نام «غلامرضا رضایوف» در تاریخ‌۱۲/۰۵/۱۳۰۶ آغاز شد و سپس توسط «محمدولی‌خان اسدی» که هم‌زمان با سمت نیابت تولیت آستان قدس، کفالت ایالت خراسان را هم برعهده گرفته بود، ادامه پیدا کردکه تا سال‌۱۳۰۸ طول کشید.
در ذکر علت طولانی‌شدن اجرای این قانون آمده است که عده‌ای از اهالی خراسان از‌جمله طوایف و ایلات بربری و تیموری، از گرفتن ورقه هویت، سر باز می‌زدند؛ زیرا رؤسای آن‌ها گمان می‌کردند علت دادن ورقه هویت از طرف دولت، اخذ وجوهات و سربازگیری است. از‌این‌رو مردم این قانون را مخالف منافع خود می‌دیدندولی از‌آنجا‌که عامل اجرایی قوانین در خراسان، لشکر شرق بود، والیان خراسان و رؤسای ادارات سجل احوال توانستند با مساعدت لشکر شرق، مخالفان این قانون از‌جمله سران طوایف و ایلات خراسان را با خود موافق سازند. اگرچه صدور اوراق هویت رایگان بود، گاهی کدخدایان محلی در‌برابر واگذاری اوراق هویت به مردم، وجوهی را دریافت می‌کردند و سوء‌استفاده‌هایی از این قانون صورت می‌گرفت. تشکیلات ثبت احوال خراسان و مشهد از ابتدای تأسیس آن به تبعیت از تشکیلات کشوری و همچنین افزایش جمعیت و گستردگی استان و شهر دچار تغییراتی شده است که اسناد تاریخی به‌جا‌مانده از آن دوران در مرکز اسناد آستان قدس، این تغییرات را نشان می‌دهد.
منبع: کتاب «مشهد از نگاه سیاحان»، گفتگو با کاظم جهانگیری کلاته، کارشناس مرکز اسناد آستان قدس رضوی و استفاده از پژوهش منتشر نشده ایشان درباره ثبت‌احوال مشهد، جستجو در آرشیو مطبوعات و اسناد و اطلاعات ارائه شده از سوی اداره ثبت احوال استان خراسان رضوی.

روزنامه‌های قدیم درباره ثبت‌احوال به ما چه می‌گویند؟
تعصب بر سر نام فامیلی
این اعلان که در سال ۱۳۰۶ در روزنامه آفتاب شرق منتشر شده است، نشان می‌دهد که برای عده‌ای از مردم (احتمالا طبقات بالا و تحصیل‌کرده اجتماع) مهم بوده است که نام فامیلیِ انتخابی آن‌ها از سوی فرد دیگری استفاده نشود. در متن موجود، فردی به فامیلی میرزا عباسخان اعلام کرده است که نام فامیلی‌اش با عنوان «مدحت» در ۲۳ شهریور ۱۳۰۶ در دفتر سجل احوال ثبت شده است تا دیگران از انتخاب آن خودداری کنند.

در مشهدسال ۱۳۰۷ چند نفر شناسنامه داشتند؟
یکی از نخستین آمار‌ها یا شاید نخستین آماری که از اوراق هویتی مشهد منتشر شده، به تاریخ ۴ شهریور ۱۳۰۷ در روزنامه آفتاب شرق است. این آمار که از دفتر مرکزی اداره سجل احوال خراسان به دست آمده است، نشان می‌دهد تمام اوراق هویتی‌ای که از نیمه مرداد ۱۳۰۶ تا ۳۱ مرداد ۱۳۰۷ در مشهد و ولایات صادرشده است جمعا ۶۲ هزار و ۲۲۱ ورقه بوده است.

ثبت احوال مشهد برای همیشه به شاهزاده مرتضی میرزا بدهکار است
روزنامه آزادی به تاریخ ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۰۶ مطلبی با نام «سجل احوال خراسان» خطاب به وزارت خارجه منتشر کرده است که اطلاعاتی خواندنی درباره فراز و فرود شکل‌گیری اداره سجل احوال خراسان در آن آورده شده است. به موجب این مطلب، بعد از تصویب قانون تأسیس اداره سجل احوال در شهرستان‌ها، راه‌اندازی این اداره در خراسان، به تعویق می‌افتاده است تا اینکه والی خراسان، شاهزاده حاج‌مرتضی میرزا را عهده‌دار این کار می‌کند. او که هیچ اعتبار مالی‌ای برای راه‌اندازی این اداره در اختیار نداشته است، با خون جگر و سیاست‌هایی که به کار می‌گیرد، آن را سرپا می‌کند. اهالی مشهد که مطابق صبغه خود، تمدن را موافق مذهب نمی‌دانستند، از تن دادن به تمدنِ احراز هویت نیز خودداری می‌کرده‌اند. اما از آنجا که شاهزاده مرتضی میرزا از اعتبار و وجهه خوبی در بین مردم خراسان برخوردار بوده است، پای اهالی مشهد را به این اداره می‌کشاند. شوق و جدیت مردم در تعیین نام فامیل و گرفتن ورقه هویت به اندازه‌ای بوده است که هیاهوی جمعیت، همه نیرو‌های اداره را تا یکی دو ماه به کار می‌گیرد؛ آن‌هم در شرایطی که وضعیت حقوقی این نیرو‌ها هنوز مشخص نبوده است. بعد از اینکه کار در مجرای صحیح قرارمی‌گیرد و این اداره، صاحب چند شعبه می‌شود، شاهزاده مرتضی میرزا را از ریاست سجل احوال معزول و فردی تهرانی را برای این کار می‌گمارند. روزنامه آزادی با انتشار این مطلب، به تصمیم وزارتخانه داخلی، مبنی بر عزل شاهزاده مرتضی میرزا اعتراض می‌کند و در ادامه می‌گوید ما هیچ دلیلی برای این تصمیم پیدا نمی‌کنیم مگر اینکه بگوییم: خراسانی حق حیات ندارد. و، اما شاهزاده حاج‌مرتضی میرزا که بود؟ او مردی از اهالی روستای ازغندِ تربت‌حیدریه بود که با تخلص «شکسته»، به شاعری و روزنامه‌نگاری مشغول بود. پدرش حاج‌محمد میرزا از حکام خراسان و از شاهزاده‌های بانفوذ قاجار بود. او چند مرتبه، شهردار مشهد شد. افزون بر این مؤسس روزنامه خورشید در مشهد بود و در سال ۱۳۰۵ نیز، اداره ثبت احوال خراسان را تأسیس و دو سال بعد نیز اداره آمار را در خراسان راه‌اندازی کرد. به نقل از گلشن آزادی تأسیس مدارس دخترانه در مشهد نیز به همت حاج‌مرتضی میرزا صورت گرفته است.
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.