به گزارش شهرآرانیوز؛ برایش فرقی نداشت که تابهحال در تمریناتش چاله آب را تجربه نکرده است. مهم نبود که خیلی روزها بهجای دویدن در پیستهای استاندارد جهانی، کوههای اطراف مشهد زیر پایش بودند و باید حین تمریناتش از دست سگهای ولگرد و افراد مزاحم هم فرار میکرد. حتی اینکه پوشش حریفانش میتواند آنها را چند گام جلوتر از او ببرد هم نتوانست مانع شود. با هر مانعی خارج از پیست جنگید، مشکلات مالی را با وام و قرض حل کرد تا بالاخره توانست راهی میدان جهانی شود.
جایی که آرزوی بسیاری از دوندگان است و بهترینها پشت خط استارت آن میایستند. بعد از شنیدن صدای تپانچه و بعد از پشتسرگذاشتن دو هزارمتری که سراسر مانع بود، بهعنوان تنها دختر مسلمان آن جمع با پوشش اسلامی بهعنوان نفر دوم از خط پایان عبور کرد. اولین مدال نقره بانوان دونده ایران در تاریخ ورزش این کشور را فاطمه محمدی در مسابقات جهانی دوومیدانی مسترز در فنلاند کسب کرد. این تنها مدال او نبود و یک مدال برنز ارزشمند نیز در ماده ۱۰۰ متر بامانع بهدست او برای کاروان تیمملی ایران کسب شد.
دقایق کمی از مسابقه گذشته بود و هنوز دونده مشهدی روی سکوی اهدای مدال نرفته بود که وزیر ورزشوجوانان ایران پشت خط تلفن بود و این مدال ارزشمند را به این بانوی تاریخساز و ورزشکار تبریک گفت و رسانههای کشوری به این اتفاق بزرگ پرداختند. اما در بازگشت این قهرمان ملی، در مشهد خبری از استقبال و تبریک نبود. حتی با او برخوردهای نامهربانانه و قهری هم شد و درنهایت با یک حوالهای که مشخص نبود چه زمانی به یکمیلیون تومان تبدیل میشود، از او قدردانی شد! حوالهای که فردای آن روز این ورزشکار همراه با لوح تقدیر به ادارهکل ورزشوجوانان پس داد!
حالا فاطمه محمدی، ورزشکار و مربی باتجربه و ملیپوش مشهدی که متخصص دوهای بامانع است، میگوید مجبور است خارج از پیست از یک مانع دیگر هم عبور کند. او تصمیم گرفته است از شهرش مهاجرت کند و همین روزهاست که مشهد را به مقصد پایتخت ترک کند.
این ملیپوش و مربی مشهدی که سابقهای نوزدهساله در این رشته دارد و شاگردانش رکوردشکن هستند، درباره اتفاقات اخیر تصریح میکند: بعد از افتخارآفرینی در مسابقات جهانی فنلاند، فکر میکردم شرایط جور دیگری رقم بخورد، اما حقیقتا قلبم از برخوردها شکست. در روزی که به مشهد بازگشتم، وقتی در فرودگاه فقط دوستان و خانوادهام را دیدم، بسیار تعجب کردم و از آنها پرسیدم بقیه کجا هستند! آن روز واقعا جلو خانوادهام سرافکنده شدم. فقط نایبرئیس هیئت استان که با او رابطه رفاقتی داشتم و خودم اطلاع داده بودم، در فرودگاه حضور داشت. بعد از آن در مصاحبه رادیویی دلخوریام را گفتم، اما بلافاصله مسئولان استان واکنش نشان دادند که همه ورزشکاران زمان بازگشت خودشان را به ما اطلاع میدهند تا ما به فرودگاه بیاییم.
محمدی تصریح میکند: این درحالی بود که من پیش از رفتن، بهصورت حضوری به ادارهکل اطلاع دادم که درحال اعزام هستم و هنگام بازگشت نیز طی پیامی زمان رسیدن به فرودگاه مشهد را اعلام کرده بودم. پس از آن صفحه مجازی هیئت دوومیدانی استان پستی از بازگشت من در اینستاگرام منتشر کرد که من کامنت نوشتم لطفا این پست را پاک کنید، چون کسی از هیئت به استقبال من نیامد. جالب است تا آن زمان رئیس هیئت استان برای تبریک مدال تماس نگرفته بود، اما بهدلیل کامنت من تماس گرفت و از من گله کرد! در ادارهکل نیز وقتی حضوری من را دیدند، با عصبانیت از اینکه در مصاحبهها به این موضوع پرداخته بودم، گله کردند و آنها نیز حتی تبریک نگفتند.
او ادامه میدهد: بعد از یکماه نیز تماس گرفته شد که فردا در برنامه ادارهکل شرکت کنید. درنهایت در مراسمی که خبرنگاران حضور داشتند، فقط از سه ورزشکار مدالآور قدردانی شد که شامل یک لوح تقدیر و یک نامه بود. در راه برگشت از مراسم، نامه را باز کردم و متوجه شدم فقط یکمیلیون تومان آنهم بعد از تأمین اعتبار که زمان مشخصی ندارد، به من تعلق گرفته است. این درحالی بود که برای حضور در این مسابقات جهانی نزدیک به ۱۰۰ میلیون تومان هزینه شخصی کرده بودم! فردای آن روز لوح و نامه را به ادارهکل بازگرداندم. اگر لوح تقدیر خالی یا یکشاخه گل بود، اینقدر ناراحت نمیشدم و به من بیاحترامی نمیشد!
مربی دوومیدانی بانوان خراسانرضوی خاطرنشان میکند: نمیدانم چرا در ورزش خراسانرضوی و مشهد چنین برخوردها و بیمهریهایی میشود. در اینجا فقط زیر پای ما خالی میشود و از عزت و احترام خبری نیست. هدیه پیشکش، حتی دریغ از یک خداقوت! به همین دلیل تصمیم گرفتهام از مشهد بروم و هفته دیگر تهران خواهم بود. برای شاگردانم در رفتوآمد هستم، اما درنهایت جایی میمانم که برای کارم ارزش قائل باشند.
محمدی ادامه میدهد: درست است خراسانرضوی استعدادخیز است، اما باید برای حمایت از این ظرفیتها کاری انجام داد. ما یک پیست در مشهد نداریم که با خیال راحت در آن تمرین کنیم. بهترین ساعت تمرین برای ما سه تا چهارونیم است که این ساعت پیست باغبانباشی در اختیار مردان است. پیست صابری نیز برای بانوان ساخته شد و مدتی در آنجا تمرین کردیم، اما بعد از مدتی گفتند بهدلیل تعمیرات تعطیل است.
حالا که تعمیرات تمام شده است، میگویند، چون هیئت سرپرست دارد، به سرپرست تحویل نمیدهیم. برای تمرین راهی کوههای هاشمیه و طرقبه میشویم، اما دراینمیان بارها سگها به ما حمله کردهاند، پسران مزاحم ما میشوند و مسیرها دور است، اما با همه اینها وقتی در میادین بزرگ مدالآوری میکنیم، حتی یک تبریک هم نمیگویند.