صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره «آخرین داستان»، آخرین پویانمایی ایرانی‌ای که درحال اکران است

نقد انیمیشن آخرین داستان/ این هنوز اول داستان است

  • کد خبر: ۱۲۵۹۵
  • ۰۱ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۰
مسائل فنی در ساخت همه انواع فیلم اهمیت دارند، اما در ساخت برخی فیلم‌ها به‌اندازه‌ای مهم‌اند که دیگر مسائل تحت‌الشعاع آن‌ها قرار می‌گیرند. عمده فیلم‌های علمی‌تخیلی و پویانمایی‌ها، در هر ژانری، جزو آن‌دسته از فیلم‌ها هستند که مسائل فنی در ساخت آن‌ها اهمیتی افزون دارند.
علی باقریان| ساخت چنین فیلم‌هایی با استفاده از ابزار‌های هوشمند پیچیده‌ای ممکن شده است که عمدتا از دهه ۶۰ میلادی به این‌سو پدید آمده‌اند؛ فیلم‌های علمی‌تخیلی و پویانمایی‌هایی که محصول دهه‌های پیش از این هستند، اصلا در سطح هم‌نوعان بعدی خود نیستند. برای درک بهتر اهمیت مسائل فنی در ساخت انواع فیلم، کافی است مجموعه‌فیلم‌های «پیش از...»، درام‌های ریچارد لینکلیتر، را با مجموعه‌فیلم‌های «جنگ‌های ستاره‌ای»، آثار حماسی جرج لوکاس، یا مجموعه‌فیلم‌های «داستان اسباب‌بازی»، پویانمایی‌های شرکت «پیکسار»، مقایسه کنید. هرچه بُعد فنی در یک فیلم مهم‌تر باشد، هزینه ساخت آن نیز افزایش می‌یابد. بیش از هرچیز به این دلیل که در ساخت چنین فیلمی تجهیزات پیشرفته‌تری لازم می‌آید که تبعا گران‌تر هم هستند. درحالی‌که تهیه «پیش از نیمه‌شب» (۲۰۱۳) تنها حدود ۳ میلیون دلار خرج داشته است، برای تهیه «سولو: داستانی از جنگ‌های ستاره‌ای» (۲۰۱۸) و «داستان اسباب‌بازی ۴» (۲۰۱۹) بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار هزینه کرده‌اند (فکر نکنید تورم باعث چنین اختلافی در هزینه ساخت این فیلم‌ها شده است). بنا بر آنچه آمد، خوبی یا بدی چنین فیلم‌هایی، دست‌کم از نگاه مخاطبان عام، بیش از هرچیز در گرو موفقیت فنی آن‌هاست، تاحدی‌که حتی اگر مثلا فیلم‌نامه‌ای ضعیف داشته باشند، نیز چندان به‌چشم نخواهد آمد (بماند که بسیاری از این فیلم‌ها از هر نظر خوب‌اند)؛ برای‌نمونه، به‌جرئت می‌توان گفت که موفقیت و فروش زیاد فیلم‌هایی نظیر فیلم‌های ابرقهرمانی دنیای سینمای «ماروِل» یا «دی‌سی» که خود زیرمجموعه گونه علمی‌تخیلی قرار می‌گیرند، بیش از هرچیز متأثر از زرق‌وبرق حاصل از برجستگی‌های فنی آن‌هاست. ناگفته پیداست که ساخت فیلم‌هایی از این دست در کشور ما تا چه مایه دشوار است، اگر ناممکن نباشد. بااین‌همه بوده‌اند و هستند ایرانیان سینماگری که در این راه قدم نهاده‌اند؛ از ساموئل خاچیکیان گرفته که در سال ۱۳۳۵ فیلم جاه‌طلبانه «شب‌نشینی در جهنم» را ساخت تا اشکان رهگذر که در سال ۱۳۹۶ کار ساخت پویانمایی پرزحمت «آخرین داستان» را به‌پایان رساند، ایرانیان بسیاری در این مسیر گام زده‌اند (حساب کسانی، چون علی پوراحمد که گاهی در خارج از ایران فیلم علمی تخیلی می‌سازند، جداست). باری، در سینمای ایران، به‌دلایل متعدد، کمترکسی فیلم علمی‌تخیلی ساخته است، اما در پویانماییْ بسیاری طبع‌آزمایی کرده‌اند. آخرین پویانمایی ایرانی که توجهات بسیاری را به خود جلب کرده است، همین «آخرین داستان» است که پیش‌تر نامش آمد. ساخته رهگذر اقتباسی آزاد از ماجرای ضحاک یا اژدهاک، پادشاه تازی‌نژاد، است که پس از کشتن جمشید، پادشاه پیشدادی، به‌جای او بر تخت نشست و صد‌ها سال درنهایت بیدادگری فرمان راند، تاآنکه سرانجام فریدونِ نژاده به‌یاری کاوه آهنگر در بندش کرد. بنابر آنچه برخی متخصصان گفته‌اند، از نظر فنی، این پویانمایی در سینمای ایران گامی روبه‌جلوست؛ شاید بتوان جوایز و نامزدی‌های متعدد آن در جشنواره‌های بین‌المللی و راه‎یافتنش به فهرست اولیه نامزد‌های جوایز آکادمی «اسکار» را مؤید این نکته دانست، بااین‌همه محصول اخیر استودیوی «هورَخش» اشکالاتی دارد که حتی مخاطب عام هم آن‌ها را درمی‌یابد؛ از آن جمله‌اند مشکلاتی در طراحی چهره‌ها و حرکات، چنان‌که در پویانمایی‌های ایرانی دیگر، در «آخرین داستان» نیز خبری از طراحی چهره «ایرانی» نیست. منظور طراحی ویژه‌ای است که مثلا چهره کاراکتر‌های انیمه‌های ژاپنی یا پویانمایی‌های آمریکایی را متناسب با مختصات این جوامع و منحصربه‌فرد می‌سازد. همچنین حرکات کاراکتر‌های «آخرین داستان» به‌هیچ‌وجه روان و طبیعی نیست و ازآنجاکه این پویانمایی پر از صحنه‌های جنگِ‌گریز و زدوخورد است، این نقیصه در آن بسیار بیشتر خودنمایی می‌کند.

اما پویانمایی‌ها، ازجمله همین «آخرین داستان»، یک بُعد غیرفنی هم دارند. همان‌طور که آمد، معمولا این بُعد در جنب ابعاد فنی چشمگیر این‌دست فیلم‌ها چندان به‌چشم نمی‌آید، اما این بدان معنا نیست که می‌توان آن را نادیده گرفت. هرچه چنین فیلمی ازنظر فنی کم‌مایه‌تر باشد، باید ازنظر غیرفنی مایه‌ورتر باشد، بلکه دیدنی ازکار دربیاید. اثر رهگذر، اگرچه در سطح سینمای ایران ازنظر فنی درخشان می‌نماید، آن‌چنان نیست که ما را از توجه به جنبه‌های غیرفنی آن، ازجمله فیلم‌نامه، غافل سازد. «آخرین داستان» برای‌آنکه خلأ‌های فنی‌اش چندان به‌چشم نیایند، می‌بایست فیلم‌نامه‌ای بدون حفره و بسیار خوب می‌داشت که متأسفانه ندارد. برعکس، فیلم‎نامه این پویانمایی چاله‌چوله‌ها و دست‌انداز‌هایی افزون در آن ایجاد کرده است. داستان رهگذر تفاوت‌های عمده‌ای با روایت فردوسی در «شاهنامه» دارد که به‌نظر به آن آسیب رسانده است: مطابق روایات اساطیری، کاوه پس از آنکه ضحاک، بعد صد‌ها سال حکمرانی، دو پسر باقی‌مانده او را دستگیر کرد تا مغز سر ایشان را خوراک مار‌های دوش خود سازد، برضد شاه زمان شورید. او، پس از آشنایی با فریدون و آگاهی یافتن از اینکه او به جمشید نسب می‌رساند، به فرمانش گردن نهاد و.... اما در «آخرین داستان» قیام کاوه بی‌مقدمه‌چینی لازم انجام می‌شود؛ اینجا، نه خبری از ۱۸ پسر کاوه است نه نشانی از «برمایه» (گاوی که فریدون از او تغذیه کرد)، نه حتی اثری از مار‌های دوش ضحاک (اینجا، مار‌ها در آخرین لحظات پدیدار می‌شوند)؛ به‌جای «ارنواز» و «شهرناز»، دختران جمشید، که ضحاک آن‌ها را به‌زنی می‌گیرد، هم «شهرزاد» آمده است. اینکه فیلم‌ساز داستان اصلی را طوری که دوست دارد تغییر بدهد، فی‌نفسه هیچ اشکالی ندارد، اما او باید طوری این کار را انجام دهد که نقصی در اثرش راه نیابد. مع‌الأسف، رهگذر که محمد چرمشیر، نمایشنامه‌نویس نامی، را نیز درکنار خود داشته است، ازعهده این کار برنیامده است.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.