معصومه ترکنژاد | شهرآرانیوز - تأثیر مدرنیته بر حقوق انسانی، میتواند در تمرکز بر جزئیات ظاهر شود. خشونت از آن دست واژههای چندپهلو است که از زمانهای دور همواره همراه جوامع بشری بوده است، اما مدرنیته مرزهای تعریف آن را گسترش بخشیده و با تمرکز بر جزئیات، سعی در بهبود کیفیت زندگی انسانها داشته است. اما سؤال اساسی اینجاست.
این تعاریف، تا چه اندازه در کم کردن رنج انسان موفق بودهاند؟ واژه خشونت به مثابه مکعبی چندوجهی، میتواند علت آسیبهای فردی و اجتماعی زیادی باشد، اما خود معلول پیچیدهترین، تاریکترین و شاید مغفول ماندهترین بخش احساسات آدمی است. مظلومترین و در حاشیهترین وجه این مکعب نیز، خشونت خانگی است. ناآگاهی و آموزش ندیدن درست، مسئله خشونت خانگی را، که در اکثر موارد متوجه زنان و کودکان است، به حاشیه توجه نهادها رانده است.
حتی در بسیاری از موارد، شاهد ناآگاهی افرادی که مورد خشونت واقع میشوند، از حقوق خود هستیم. آمار خشونت خانگی در سایه بیتوجهی نهادها و نبود قوانین حمایتی رشد میکند. نسیم بوستانی، مسئول اورژانس اجتماعی بهزیستی خراسان رضوی در مصاحبه با خبرگزاری فارس بیان کرد که تنها در نیمه اول سال گذشته ۳ هزار و ۵۰۰ مورد کودکآزاری در استان به این سازمان گزارش شده است. در میان انواع خشونت خانگی، بیشترین افزایش آمار نسبت به دوره مشابه سال گذشته، پس از کودکآزاری مربوط به همسرآزاری است.
یک روانشناس و مدرس دانشگاه در تعریف خشونت از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی گفت: بر اساس تعریفی که WHO ارائه میدهد، خشونت به هرگونه آسیب جسمی، روانی و جنسی گفته میشود. خشونت میتواند به صورت ضرب و شتم، توهین و تحقیر یا حتی محرومیت و محدودیت ظاهر شود.
مرضیه رستمی، با بیان اینکه بزرگترین جامعه هدف خشونت خانگی زنان هستند، اظهار کرد: بسیاری از زنان از حقوق خود در یک رابطه با خبر نیستند و آگاهیبخشی به آنان در راستای مصادیق خشونت میتواند علاوه بر پایین آوردن آمار خشونت، آسیبهای ناشی از قرار گرفتن در معرض آن را نیز کاهش دهد.
رستمی در ادامه، خشونت خانگی را در ارتباط مستقیم با سطح آگاهی و فرهنگ عمومی مردم دانست و افزود: مطابق آمار، ۴۷ درصد زنان حداقل یک بار در طول زندگی خود از طرف شریک زندگی، پدر یا دیگر بستگان مورد آزار جسمی و جنسی قرار گرفتهاند. این نوع از خشونت در افرادی که از حقوق انسانی آگاه نیستند، بیشتر اتفاق میافتد.
وی درباره ریشههای بروز خشونت گفت: خشونت خانگی دارای ریشههای روانشناختی است. آسیبهای دوران کودکی، سبک زندگی و تجربه از پدران و مادران خشن و خشمگین میتواند از ریشههای بازتولید خشونت در چرخه آن باشد. یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار، باورهای فرد به لزوم وجود ساختار قدرت و اقتدار در خانواده است. طرح وارههای هیجانی نیز نقش پررنگی در این زمینه ایفا میکنند. به این صورت که نشخوارهای ذهنی فرد، از قبیل خود کمبینی، احساس گناه، خودسرزنشگری و احساس عدم تسلط بر شرایط، میتوانند منجر به بروز خشونت در وی شوند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به تأثیر تابوها و پذیرش اجتماعی برخی رفتارها در تداوم چرخه خشونت، بیان کرد: امنیت اجتماعی و تصویب قوانین مؤثر، از جمله مواردی است که میتواند عامل بازدارنده از تولید خشونت باشد. بسیاری از ما، حتی اگر مورد خشونت خانگی واقع نشده باشیم، شاهد آن بودهایم. اما درصد کمی از ما شاهد مجازات افرادی بودهایم که دست به تولید خشونت از نوع خانگی میزنند.
رستمی، عوامل و نگرشهای فرهنگی را دیگر عامل تولید خشونت خانگی و پذیرش آن دانست و افزود: جمله «با لباس سفید به خانه بخت برو و با کفن بیرون بیا» و امثال آن، از جمله نگرشهای فرهنگی است که به پذیرش خشونت از سوی فردی که مورد خشونت واقع شده است، دامن میزند. ترس از نگاه و قضاوت مردم همواره افراد را در موقعیتی قرار داده است که خشونت را میپذیرند و از سویی دست افرادی که مرتکب خشونت میشوند را باز میگذارد.
این روانشناس و مدرس دانشگاه ضمن تأکید بر لزوم آگاهیبخشی در مدارس، دانشگاهها و کارگاههای آزاد گفت: اطلاعرسانی در زمینه خشونت خانگی بسیار ناچیز است و غالب ما سبک زندگی را از پدران و مادرانمان یاد میگیریم و ادامه میدهیم. این بسته به ارث رسیده از نیاکان، شامل تمام موارد خوب و بد، به صورت اصلاح نشده است. بسیاری از ما سعی نمیکنیم که پدر و مادر بهتر و آگاهتری باشیم و این آگاهی را به فرزندانمان منتقل کنیم. به همین دلیل این چرخه خشونت متوقف نمیشود و دائم در حال بازتولید است.
رستمی، از وجود سندرمی به نام سندرم زنان کتکخورده خبر داد و بیان کرد: مورد خشونت واقع شدن برای زمان طولانی میتواند فرد را به سندرم زن کتکخورده مبتلا کند. به این صورت که فرد احساس میکند مستحق بلایی بوده است که بر سرش آمده و یکی از دلایلی که برخی خشونتها هرگز گزارش و روایت نمیشوند، همین است. خشونت خانگی تبعات گستردهای دارد که اختلال PTSD یا «استرس پس از سانحه» از جمله این تبعات است. فردی که مورد خشونت واقع شده است، اعتماد و امیدواری را از دست میدهد و نمیتواند حرفهایش را در مکانی که در آن مورد خشونت واقع شده بیان کند.
وی با تأکید بر لزوم ایجاد گروهها و انجمنهایی که به آسیبهای بعد از خشونت بپردازند، افزود: گروه درمانی و آموزش شیوههایی که رویارویی و کنار آمدن با آسیبهای خشونت خانگی را برای افراد آسیبدیده تسهیل کند، بسیار مؤثر و ضروری است. در گذشته، بیشترین مصداق خشونت خانگی آزار جسمی و ضرب و شتم بود. اکنون بیشترین مصداق خشونت خانگی، آزار روانی است. جامعه بهایی که باید برای آگاهیبخشی زنان میپرداخت را، پرداخت نکرده است و اکنون با سیل مراجعانی که با آزار و تحقیر و محدودیت درگیر هستند، روبهرو هستیم.
رستمی، با تعریف دو بعد اجتماعی و درون خانوادگی برای تولید خشونت خانگی گفت: اعتیاد، فقر، جنسیت سالاری، پایگاه اجتماعی و اقتصادی و تجربه خشونت میتواند از عوامل مهم بازتولید خشونت در خانه باشد. افرادی که بر اساس سلسله مراتب مازلو، نیازهای اساسی خود را دریافت میکنند، کمتر دست به خشونت و رفتارهای ضدهنجار میزنند.
خودشکوفایی، عزت نفس، عشق و احساس تعلق، امنیت و فیزیولوژیکی سلسله مراتب هرمی مازلو هستند که میتواند در کاهش آسیبهای اجتماعی از جمله خشونت خانگی نقش بهسزایی داشته باشد. فشار مالی و اقتصادی از جمله مواردی است که عزتنفس انسانها را نشانه میرود و انسانی که عزتنفس نداشته باشد، در واقع چیزی برای از دست دادن ندارد؛ بنابراین تأمین شدن نیازهای اساسی و اولیه مردم و نیز بالا بردن سطح آگاهی عمومی جامعه میتواند به کم شدن خشونت خانگی بسیار کمک کند. دیگر عامل کمککننده به توقف چرخه خشونت خانگی، مشاوره قبل ازدواج و بررسی طرحوارهها و مواردی است که میتواند منجر به تولید خشونت در افراد شود.
بسیاری از افرادی که مرتکب خشونت میشوند از مشکلات درونی خود آگاه نیستند و اظهار میکنند که بسیاری از رفتارهای خشونتآمیز در اختیار خود آنها نیست. این مسئله بیانگر اهمیت مراجعه به مشاور و روانشناس برای بررسیهای شخصیتی، قبل از اقدام به ازدواج است. یکی دیگر از راهکارها، بدون شک گروهدرمانی خواهد بود. یکی از فواید گروهدرمانی برداشته شدن انگشت اتهام از فرد مورد خشونت واقع شده است. بسیاری از افراد آسیبدیده معتقدند که جایی از زندگی کم گذاشتهاند یا چیزی کم دارند. در گروه، ضمن رویارویی با افرادی که مشکلات مشابه دارند، متوجه میشوند که مشکل اصلی مربوط به فردی است که خشونت به خرج میدهد و در واقع با درمان شدن وی سایر مشکلات نیز حل خواهد شد.
معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خراسان رضوی درباره تعاریف قانونی و اجتماعی خشونت خانگی گفت: از خشونت خانگی دقیقا با همین عنوان در قانون نام برده نشده است، بلکه خشونت خانگی یک آسیب و عنوان اجتماعی است. برخی اقسام خشونت خانگی مجرمانه است که برای آنها مجازات و جرم پیشبینی شده است. برای تعریف در قانون، باید تفسیرهای متفاوتی از خشونت خانگی داشته باشیم. برخی خشونتها، جسمی هستند که در قالب آسیب جسمی و ضرب و جرح عمدی ظاهر میشوند. این اتفاق ممکن است داخل یا بیرون خانه اتفاق بیفتد و درجه بندیهای متفاوتی دارد.
نیره عابدینزاده با اشاره به اینکه برخی خشونتها روحی و روانی هستند، اظهار کرد: این نوع از خشونت تعاریف متفاوتی دارد. برخی مزاحمتها نیز خشونت هستند. برخی توهینها و تهدیدها ضمن اینکه عناوین مجرمانه جداگانهای دارند به عنوان خشونت میتوان از آنها نام برد. علاوه بر خشونتهای کلامی و روحی و روانی، خشونت اقتصادی هم وجود دارد. وقتی نفقهای هست که باید پرداخت شود، ولی پرداخت نمیشود عنوان مجرمانهای مثل ترک انفاق دارد، ولی به لحاظ اجتماعی خشونت است. دسته دیگر خشونت جنسی هست که تعرضات جنسی را شامل میشود که خود تعاریف و انواع متفاوتی دارد.
وی فراوانی نوع خشونت را با توجه به جنسیت و سن و سال متفاوت دانست و افزود: به طور کلی خشونت کلامی زیادتر است. اگر افرادی را که پیگیری نمیکنند، فوت یا مصالحه میکنند کنار بگذاریم، در مورد کودکان خشونت جسمی و در مورد بانوان جسمی و کلامی بیشتر است. متأسفانه معمولا خشونتهای روحی و روانی که به خصوص در مورد کودکان آسیبهای جدی به روح و روان کودک وارد میکنند، به دلیل اینکه دیده نمیشوند و آسیبها بلندمدت هستند، اعلام نمیشوند. بنابراین مطابق آمار بیشترین خشونتها کلامی و جسمیاست.
عابدینزاده درباره ادله لازم برای اثبات وقوع خشونت خانگی نزد قانون بیان کرد: وقتی بخواهیم عنوان مجرمانهای را در نظر بگیریم باید توجه داشته باشیم که غالبا طرفی مدعی و طرفی منکر است. اگر قرار به اقرار باشد که مشکلی نیست، ولی غالبا طرفی منکر است و طرفی مدعی. همیشه باید در نظر بگیریم که فرد متهم باید حق دفاع داشته باشد. مباحثی مثل اقرار، شهادت شهود، کسب اطلاع از مطلعان، نظر پزشکی قانونی و سایر قرائنی که وجود دارد و حتی اخذ اظهارات کودکان به عنوان قرائنی که ممکن است بررسی شود، لحاظ میشود. معمولا در منازل کسی حضور ندارد که شاهد واقعه مجرمانه باشد.
نظر پزشکی قانونی در این زمینه مهم است که بیان کند آسیب به دلیل خودزنی بوده است یا دیگرزنی. اگر دیگرزنی در بازه زمانی اتفاق بیفتد که فرد آسیبدیده در منزل بوده و مردی نیز در خانه حاضر بوده است، اظهارات بچهها به عنوان مطلع گرفته میشود و بر اساس نظرات کودکان و اظهارات پزشکی قانونی جرم میتواند اثبات شود. همچنین دلایل قبلی مبنی براختلاف و دعوا میان طرفین میتواند موضوع واقعه جدید را تقویت کند.
معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خراسان رضوی، مجازات خشونت خانگی را بر اساس مصداق متفاوت دانست و افزود: برخی ضرب و جرحها فقط دیه دارند. برخی صدمات جنبه عمومی دارند به لحاظ میزان و شدت صدمه که باعث شکستگی یا نقص عضو شود میتواند حبس هم داشته باشد. برخی ممکن است قصاص داشته باشد. صدمه عمدی که باعث فوت یا از بین رفتن اندام به صورت عمدی باشد میتواند قصاص هم داشته باشد. برخی اتهامات با رضایت شاکی هم از بین نمیرود.
به عنوان مثال صدمه با چاقو جنبه عمومی دارد و مجازات سنگینی برایش در نظر گرفته شده است. وقتی خشونت از ناحیه زوج به زوجه است باید دقت بیشتری شود. به همین دلیل تیمهای اورژانس اجتماعی در این موارد بسیار دقیق هستند. اگر مورد زیاد جدی نیست افراد آسیبدیده میتوانند از تیمهای اورژانس اجتماعی کمک بگیرند. ولی اگر موضوع جدی است و نیاز به مداخله نیروی انتظامی دارد، میتوانند از نیروی انتظامی کمک بگیرند. در مواردی هم که اورژانس اجتماعی نیاز به مداخله نیروی انتظامی ببیند اطلاعات لازم را به نیروی انتظامی میدهد.
وی درباره نوع تمهیداتی که مراجع انتظامی و واحدهای مددکاری اتخاذ میکنند، گفت: این تمهیدات نباید به گونهای باشد که فرد آسیبدیده دوباره دچار آسیب شود. اقدام اول در مواردی که زیاد حاد نیست باید دفع خطر برای آتیه باشد. مثلا اگر فرد مقابل دارای اختلال روانی است باید حتما روی درمان وی کار شود و بستری بشود نه اینکه برگردد به محیط. یا اگر آسیبهای وارد شده جدی است، باید روی درمان بزهدیده و همزمان بر درمان آزارده تمرکز شود. ممکن است آزارده تحتتأثیر سوءمصرف مواد باشد یا از مشکلات روانی رنج ببرد یا ممکن است مناقشه عادی باشد. برای مناقشه عادی باید مراحل مشاوره طی شود تا طرفین بتوانند مسئله را مدیریت کنند؛ بنابراین بر اساس شدت آسیبها و وضعیت طرف مقابل متفاوت است. اگر مسئله جزئی است تا قبل از اینکه مسئله جدی شود به مشاور مراجعه و از بروز آسیب جدی جلوگیری کنند.
عابدینزاده ادامه داد: کاهش آمار همیشه بیانگر کاهش آسیب نیست. ممکن است افراد آسیبدیده برای شکایت مراجعه نکنند، یا جرئت شکایت نداشته باشند، یا احساس کنند شکایت و پیگیری آنها فایدهای ندارد. زمانی معنی کاهش آمار، کاهش این آسیب اجتماعی است که تمهیدات ثابت اندیشیده شده باشد. مهمترین این تمهیدات شناسایی برخی آسیبهای اجتماعی درون خانواده است و شناسایی برخی اختلالها و اختلافها و حل مشکل در کانون خانواده است. قطعا قبل خشونت عواملی وجود داشته است که ناشی از برخی اختلافات یا سوءمصرف مواد یا اختلالات روانی یا مسائلی از این دست بوده است.
در کنار این موضوع، امکانات حمایتی برای آسیبدیدهها میتواند کمککننده باشد. به عنوان مثال وجود خانههای امن برای افراد آسیبدیده و وجود مددکارانی که بتوانند حمایت لازم را انجام دهند و موضوع را تا حل شدن پیگیری کنند. اگر این دو راهکار در کنار هم به کاهش آمار منجر شود، امیدبخش است. اکنون خانههای امن از سمت بهزیستی تأسیس شده است و اورژانس اجتماعی هم وجود دارد و اقدام میکند. این موارد در کنار آموزش خانواده میتواند کمککننده باشد.
معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خراسان رضوی گفت: قوانین نیاز به بازنگری دارند. خشونتی که در خانه اتفاق افتاده است با خشونت بیرون متفاوت است. قوانین باید حالت پیشگیرانه و بازدارنده داشته باشند به علاوه قوانین باید جنبه درمانمدارانه هم داشته باشند باید به سمتی برویم که اگر آسیبدیده نیاز به درمان روحی و روانی داشت و نیازمند مراجعه به مشاور و درمان روحی و روانی بود، از آزارگر خسارات مطالبه شود تا آزارگر بداند آسیب فقط بر جسم نیست و بر روح و روان هم هست و قابل محاسبه و اخذ هستند. در این صورت مجازات میتواند اثربخش باشد؛ بنابراین مجازات باید هم بازدارنده و هم درمانمدارانه باشد و هم بتوان برای اخذ خسارات مرتبط به واقعه رأی صادر کرد.