شاید یکی از غفلتهای مهم جریان حزب اللهی در فضای انقلاب اسلامی، بی توجهی به موضوع وحدت اسلامی باشد. به نظر میرسد دیگر زمان آن رسیده است که جریان حزب اللهی از منظر تمدنی به مسئله وحدت اسلامی و نقش قدرت آفرین آن نگاه کند و این فرصت مهم تاریخی را از دست ندهد.
چنین فرصتی به برکت انقلاب اسلامی در اختیار همه معتقدان به این انقلاب قرار گرفته و حیف است که چنین فرصتی از دست برود. در این گفتار کوتاه به این سؤال مهم پاسخ داده میشود که چرا جریان حزب اللهی کشور از وحدت اسلامی غفلت کرده است؟
به این سؤال مهم که «چرا حزب اللهی باید دغدغه وحدت داشته باشد؟» میتوان پاسخهای متنوعی داد؛ مثلا میتوان گفت:، چون حزب اللهی «معتقد به قرآن است» و توضیح داد که «وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ریحُکُم» و «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»؛ آیا این آیات کافی نیست برای اثبات اصل محوری و اساسی وحدت؟ آیا اینکه قرآن میگوید اگر اختلاف کنید، ضعیف میشوید و ابهت و اقتدارتان را از دست میدهید، به چشم خودمان ندیده ایم!
میتوان گفت:، چون حزب اللهی «پیرو اهل بیت (ع) است» و توضیح داد که «صَلّوا فی عَشائِرِهِم، وَ اشهَدوا جَنائِزَهُم، و عودوا مَرضاهُم» و «رَحِمَ اللّه ُعَبدا حَبَّبَنا إلَى الناسِ و لَم یُبَغِّضْنا إلَیهِم» و «کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْناً». اینها دستورات مستقیم اهل بیت (ع) درقبال نوع رفتار با اهل سنت است و بر همین مبناست که مجتهدان و مراجع شیعه حکم به تعامل با مسلمین داده اند. کیست که بتواند منکر رفتارهای محبت آمیز ائمه (ع) با اهل سنت شود و تقویت اسلام را که مهمترین دغدغه ایشان بود، به راحتی زیر پا بگذارد؟
میتوان گفت:، چون حزب اللهی «فرزند انقلاب امام (ره) است» و توضیح داد که امام (ره) همیشه تأکید میکردند در جمهوری اسلامی همه برادران سنی و شیعه در کنار هم و با هم برادر و در حقوق مساوی هستند و هر کس خلاف این را تبلیغ کند، خائن به اسلام و ایران است.
میتوان گفت:، چون حزب اللهی «تابع ولایت است» و توضیح داد که مسلمانها باید با هر عامل مخالفِ وحدت و ضدوحدت مقابله کنند. این یک تکلیف بزرگ برای همه ماست؛ هر گفته و عملی که موجب برافروختن آتش اختلاف میان مسلمانان و نیز اهانت به مقدسات هر یک از گروههای مسلمان یا تکفیر یکی از مذاهب اسلامی باشد، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام و حرام شرعی است. آیا اینکه رهبر انقلاب بیش از ۷۰ بار در این سه چهار سال بر مسئله وحدت تأکید کرده اند، برای ما کافی نیست؟
میتوان گفت:، چون حزب اللهی «تجربه تاریخی دارد» و توضیح داد که هنوز صدسال از تجربه تلخ جنگ جهانی اول نگذشته است؛ همان ایامی که علمای بزرگ شیعه، حکم وجوب دفاع از عثمانی را صادر کردند، نه به این دلیل که اشکالی در او نمیدیدند، بلکه میدانستند وقتی قدرت اسلامی از بین برود، در پایتخت بزرگترین امپراتوری سنی مذهب جهان یعنی استانبول همان رخ میدهد که در پایتخت بزرگترین امپراتوری شیعی مذهب جهان یعنی تهران رخ داد و حجاب زن مسلمان نیز ممنوع گشت.
میتوان گفت:، چون حزب اللهی «دغدغه جهانی دارد» و توضیح داد که هر کس دغدغه صدور انقلاب را داشته باشد، به خوبی متوجه است که شیعه در جهان اسلام اقلیت است و بدون داشتن نگاهی کاملا وحدت گرایانه، اساسا تقویت عزت و قدرت مسلمین در راستای تشکیل تمدن نوین اسلامی، نشدنی است! واضح است که نمیتوان صرفا به محدوده شیعیان متکی بود و دم از قدرت مقابله با ابرقدرتهای اقتصادی، سیاسی، رسانهای و فرهنگی جهان زد.
اما آنچه در این مجال به شرح مختصر آن خواهیم پرداخت، این پاسخ است که، چون حزب اللهی «فرزند زمان خودش است»؛ یعنی «اهل بصیرت» است و این کافی است برای اینکه یکی از دغدغههای مهم امروز هر حزب اللهی در هر جای جهان و به ویژه جهان اسلام، مسئله وحدت میان مسلمین باشد. اگر رهبر معظم انقلاب نمیفرمودند: «امروز یکى از خطرناکترین چیزهایى که نهضت بیدارى اسلامى را تهدید میکند، اختلاف افکنی و تبدیل این نهضتها به معارضه هاى خونین فرقه اى و مذهبى و قومى و ملى است.
این توطئه هم اکنون از سوى سرویس هاى جاسوسى غرب و صهیونیزم، با کمک دلارهاى نفتى و سیاست مداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و به ویژه در منطقه عربى، با جد و اهتمام دنبال میشود» و... باز هم ما امکان تحلیل «امروز» را داریم و دیگر کسی نمانده است که از کشتار میان مسلمین و برگرداندن ورق پیروزیها و موفقیتهای مردمان مسلمان در سرنگون کردن «دیکتاتوریهای وابسته» به سوی ایجاد درگیریهای داخلی، مطلع نباشد.
حالا چند سال است که تیتر اخبار روزانه مان، کشتار مسلمانان در کشوری که تا دیروز امن بود، شده است و اگر کسی ذرهای فرزند زمان خودش باشد، از خود سؤال میکند که چرا امروز وضعیت این چنین است؟ چرا باید در این سالهای اخیر، دهها شبکه ماهوارهای به اسم شیعه و سنی از اروپا و آمریکا مورد حمایت قرار گیرند و به نفرت پراکنی میان مسلمانان بپردازند؟ چرا حالا که مردمان بیدار شده و دیوار ترس را شکسته اند و حکام وابسته شان را کنار زده اند، برای همه مهم شده که چه کسی شیعه است و چه کسی سنی!
آیا نه این است که ما در یک «پیچ تاریخی» حساس قرار داریم و اگر دشمن بیدار ما بگذارد و میگذاشت که حرکتهای مردمی اسلام خواهانه موسوم به «بیداری اسلامی» به سرانجام برسند، برای اولین بار بعد از جنگ جهانی اول، به تدریج دست نفوذ قدرتهای غارتگر از جان و مال و ناموس مسلمانان قطع شده و راهی که مردم ایران، چهار دهه قبل شروع کردند، برای چند ملت مسلمان دیگر منطقه نیز آغاز میشد.
اگر چنین فرایندهایی آغاز میشد، اولین متضرران آن کیستند؟ بازارهای جوامع اسلامی و اموال آنان که در اختیار شرکتهای غول پیکر غربی است، ۱۰ سال دیگر در اختیار مسلمانان خواهد بود. اولین کسانی که در آینده نزدیک باید از این دیار رخت بربندند، غربیهایی هستند که با بحرانهای اقتصادی مختلفی مواجه اند و چه بسا تحمل چنین شوکهایی را تاب نیاورند و... آیا زمان آن فرا نرسیده است که جریان حزب اللهی کشور از منظر تمدنی به مسئله وحدت اسلامی و نقش قدرت آفرین آن بنگرد؟