صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

«آل کاکویه»؛ حکومتی دوستدار مشهد

  • کد خبر: ۱۳۰۴۵۳
  • ۰۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۰
افراد زیادی در طول تاریخ، به شهر مشهد خدمت کرده‌اند که یا فراموششان کرده‌ایم و نام آن‌ها در گوشه‌ای از تاریخ گُم شده‌است یا اسمی از آن‌ها در متون تاریخی مانده. علاءالدوله علی‌بن‌فرامرز و پسرش عضدالدین فرامرز‌بن‌علی ۹۰۰ سال پیش، خدمتی بزرگ به مردم مشهد کردند.

مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ افراد زیادی در طول تاریخ، به شهر مشهد خدمت کرده‌اند که یا فراموششان کرده‌ایم و نام آن‌ها در گوشه‌ای از تاریخ گُم شده‌است یا اسمی از آن‌ها در متون تاریخی مانده، اما حال و حوصله نداشته‌ایم آن را احیا کنیم و این خدمتگزاران را بشناسیم و بشناسانیم. یکی از رسالت‌های ستون «مشهدیات» صحبت کردن درباره همین آدم‌هاست؛ آدم‌هایی که تلاش کرده‌اند زندگی مشهدی‌ها در تراز بالاتری از منظر کیفی و امنیتی قرار بگیرد.

خاندان، یا بهتر بگویم پدر و پسری از خانواده کاکویه، از آن آدم‌هایی هستند که شایسته‌است شناخته شوند و حتی نامشان در قالب اسم یک مکان در مشهد به یادگار بماند. علاءالدوله علی‌بن‌فرامرز و پسرش عضدالدین فرامرز‌بن‌علی ۹۰۰ سال پیش، خدمتی بزرگ به مردم مشهد کردند، خدمتی که می‌خواهم در ستون امروز، درباره‌اش بنویسم و وقتتان را با خواندن آن بگیرم.

کدام کاکویه؟

لابد فکر می‌کنید نام «کاکویه»، با توجه به اینکه شما را یاد عزیزان شیرازی می‌اندازد، نشان می‌دهد که خاندان «کاکویه»، به احتمال زیاد شیرازی یا از اهالی فارس بوده‌اند، اما اگر چنین می‌اندیشید، باید بگویم که اشتباه می‌کنید. خاندان کاکویه، از آن خاندان‌های قدیمی ایرانی و از اهالی دیلمان، جایی در گیلان امروزی بوده‌اند. شاید بدانید که نوار شمالی ایران، شامل طبرستان و گیلان، عموما با پذیرش مذهب شیعه به اسلام گرویدند؛ البته «شیعه زیدی». مزار برخی از بزرگان مورد احترام زیدیه، مانند «ناصر کبیر»، مشهور به «اطروش»، امروزه در مازندران (بخشی از طبرستان قدیم) قرار دارد. مثلا مزار همین ناصرکبیر در آمل است.

بگذریم؛ به همین دلیل، بیشتر دودمان‌هایی که از این منطقه برخاستند و در ایران حکومت را به دست گرفتند، شیعی مذهب بوده‌اند. معروف‌ترینشان هم «آل‌بویه» است. خاندان کاکویه، هم‌زمان با قدرت گرفتن آل‌بویه، مورد اعتماد این خاندان قرار گرفتند و به مقام امارت و وزارت رسیدند. آن‌ها بعدها، توانستند حکومت‌های مستقلی هم تشکیل دهند و برای مدت‌ها، در مناطقی مانند یزد، همدان و ... حکومت کنند. خاندان کاکویه حامی دانشمندان بودند و اندیشمندانی مانند بوعلی‌سینا، بخشی از عُمر خود را تحت حمایت این خانواده گذراندند.

با این حال، مدت امارت مستقل خاندان کاکویه که در تاریخ به «آل‌کاکویه» شهرت دارند، زیاد نبوده است و آن‌ها بخش عمده دوران حکومت خود را به صورت تحت‌الحمایگی و وابستگی به حکومت‌های قدرتمندتر، گذرانده‌اند. با چنین رویکردی، آ‌ل‌کاکویه تا سال ۵۳۶ هجری قمری دوام آورده. کارنامه فرهنگی و اجتماعی این خاندان، کارنامه درخشانی است. آن‌ها به هر جا رسیدند، ساختند و آباد کردند و البته در این مسیر، توجه ویژه‌ای به اماکن مذهبی داشتند. از جمله می‌شود به توجه ویژه آن‌ها به مشهد اشاره کرد. خدماتی که البته بیشتر، علی بن فرامرز و پسرش، انجام دادند.

یک یادآوری مختصر

اگر یادتان باشد در قسمت قبلی مشهدیات، به ماجرای سال ۵۱۰ هجری قمری اشاره کردیم. اتفاقی که در آن، اهالی طوس به مشهد حمله کردند و طی یک نزاع گسترده، تعداد زیادی از مشهدی‌ها به قتل رسیدند و اصلا نام قبرستان شمال حرم رضوی، به این مناسبت قتلگاه شد. یادتان آمد؟ خب، خدا را شکر.

در سال‌های منتهی به ۵۱۰ هجری قمری، علی بن فرامرز یکی از اُمرای لشکر سلجوقیان بود که به همراه پسرش، برای سرکوبی شورشی در شمال خراسان بزرگ، با سنجر، سلطان سلجوقی همراه شد. آن‌ها در ماه محرم همان سال، به نزدیکی مشهد رسیدند و در منطقه طُرُق اردو زدند. علی بن فرامرز به دلیل داشتن مذهب تشیع، طبیعتا به مشهد و وضعیت آن علاقه‌مند بود و شاید، در همین ایام، یعنی ایام عزاداری سیدالشهدا (ع) به زیارت هم مشرف شد. اما درست در همین زمان، آن اتفاق وحشتناک رخ داد.

ماجرای دعوای اعتقادی‌ای که در شماره قبل، تفصیلا درباره آن حرف زدم. هجوم به مشهد که در آن زمان، هنوز به شهر تبدیل نشده بود و به تعبیر یکی از مورخان باید آن را «شهرچه» می‌نامیدند و وارد آمدن آن همه خسارت جانی و مالی به زائران و مجاوران حرم رضوی، برای فردی مانند علی بن‌فرامرز، تحمل‌پذیر نبود. در همان روزها، جمعی از اهالی مشهد برای دادخواهی نزد سنجر سلجوقی آمدند، اما او که راهی سرکوب کردن شورشیان بود، توجهی به این درخواست نکرد و شاید، به دلیل تمایل نداشتن به دخالت در نزاع‌های عقیدتی، نخواست که وارد این ماجرا شود. طبعا دیگر اُمرای او هم باید به تبعیت از سلطان سلجوقی، روشی بی‌طرفانه پیش می‌گرفتند، اما علی بن فرامرز چنین نبود و تصمیم گرفت به یاری مشهدی‌ها برخیزد.

بهانه‌ای برای خدمت‌رسانی به مشهد

معلوم بود که این یاری، نمی‌توانست در قالب حمله به توس ظهور و بروز پیدا کند. در واقع حمایت نظامی از مشهد در برابر توس که هر دو در قلمرو سلجوقیان قرار داشتند، بیشتر دردسرساز بود. به همین دلیل، علی بن فرامرز تصمیم به تقویت بنیه دفاعی شهر مشهد گرفت. شاید باورتان نشود، اما مشهد تا آن زمان، اصولا فاقد بارو برای دفاع در برابر مهاجمان بود و مردم باید در کوچه پس‌کوچه‌های آن با دشمن رودررو می‌شدند، موضوعی که تقریباً شکست مشهدی‌ها را در امر دفاع تضمین می‌کرد. به همین دلیل، علاءالدوله علی بن فرامرز و فرزندش عضدالدین فرامرز بن علی به بهانه زیارت به مشهد رفتند و به بزرگان شهر وعده کمک در این زمینه دادند.

کسی نمی‌داند آن‌ها چطور سنجر سلجوقی را برای ساخت دیوار در اطراف مشهد مجاب کردند، اما به نظر می‌رسد تاخت و تاز طوایف ترکمان «غُز» که سراسر خراسان را عرصه حمله و غارت قرار داده‌بودند، بخشی از استدلال فرامرز و پسرش برای مجاب کردن سنجر بوده‌باشد. این حملات بسیار گسترده‌بود و حتی یک بار غُزها با حمله به مشهد، خسارات جانی و مالی بسیار بر جا گذاشتند. آن‌ها در یکی از نبردهایشان با سلجوقیان، سال‌ها بعد از ماجرایی که در حال نقل آن هستیم، اصلا سلطان سنجر را اسیر کردند و چند سال نگه داشتند و برای رهایی او، غرامت سنگینی از سلجوقیان گرفتند.

ساخت نخستین باروی شهر مشهد

به این ترتیب، کار ساخت باروی اطراف شهر مشهد که به احتمال زیاد، نخستین باروی شهر ما در تاریخ هزار‌و ۲۰۰ ساله آن است، در سال ۵۱۰ هجری قمری و با نظارت فرامرز بن علی، پسر علی بن فرامرز آغاز شد و احداث آن تا سال ۵۱۵ هجری قمری، یعنی حدود پنج سال به طول انجامید. ابن‌اثیر، در کتاب «الکامل‌فی‌التاریخ»، در این باره می‌نویسد: «فتنه مشهد باعث شد که فرامرز بن على، دیوار محافظى براى مشهد بنا کند تا هرگاه که مورد حمله قرار می‌گیرد ساکنان آن در امان باشند و در پناه آن خود را حفظ کنند. این دیوار به سال ۵۱۵ هجرى قمرى ساخته شد.»

ظاهرا تا ۳۲۰ سال بعد از احداث این بارو (یعنی تا سال ۹۴۰ هجری‌قمری و احداث بارو از سوی شاه طهماسب یکم صفوی)، دیگر برای مشهد بارویی ساخته نشد و البته باروی آل‌کاکویه هم، خیلی دوام نیاورد. شاید به این دلیل که این بارو، فضای کمی را در بر می‌گرفت که جوابگوی جمعیت مجاوران در دوره‌های بعد نبود، مجاورانی که از نقاط مختلف عالم و به قصد اقامت در کنار مضجع شریف رضوی، به مشهد می‌آمدند و ناچار می‌شدند به دلیل محدودیت فضا، بیرون از باروی شهر خانه بسازند و به این ترتیب، باروی آل‌کاکویه، به‌تدریج در فضای شهری مشهد گم شد، اما نام آن‌ها به عنوان خدمتگزاران شهر مشهد، در تاریخ باقی ماند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.