صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

فرهنگ، مصرف و سبک زندگی

  • کد خبر: ۱۳۷۸۳۰
  • ۱۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۸:۳۳
مطالعه و بررسی نظام اجتماعی همواره اقدامی بنیادین و بایسته در مسیر تدوین سیاست ها، راهبرد‌ها و برنامه‌های منجر به تحقق اهداف است.

بهبود کیفیت زندگی انسان همواره یک آرمان مهم اجتماع بوده است. کوشش همه نظام‌های گوناگون متولی اداره جامعه دست یافتن به راهکار‌هایی برای بهبود وضعیت زیست اعضای جامعه بوده و هست. هرچند این کوشش در دامنه تعریف و نگاه نظام حاکم و راهبر قرارگرفته و جهت می‌یابد، اما در اصل وجود آن شبهه‌ای وجود ندارد.

مطالعه و بررسی نظام اجتماعی همواره اقدامی بنیادین و بایسته در مسیر تدوین سیاست ها، راهبرد‌ها و برنامه‌های منجر به تحقق اهداف است. درک درست از فرایند‌های درونی جامعه، تعاملات و ارتباطات گسترده و پیچیده و انطباق ساختار اجتماعی در طول زمان در راستای حرکت در مسیر ارزش‌های مرکزی یکی از نیاز‌های اساسی نظام‌های حاکم بر فضای اجتماعی است.

بر همین بنیاد است که امروزه چرخش از مطالعات اجتماعی صرف به سوی مطالعات فرهنگی به شکلی جدی‌تر پیگیری می‌شود. در واقع بنیان رصد و بررسی جامعه در جهان معاصر بیش از آنکه اجتماعی باشد بر زمینه فرهنگ استوار شده است. درواقع پنداره فرهنگ زمینه و بستر شکل گیری و حرکت‌های اجتماعی در نظر گرفته می‌شود. به عنوان نمونه اگر مروری بر دگردیسی حتی علوم اجتماعی داشته باشیم شاهد این هستیم که این علوم مبنای مطالعات خویش را از مفهوم طبقه به مفهومی جدیدتر به نام سبک زندگی تغییر داده اند. آشکار است که وقتی یک مفهوم جزئی از جنس اجتماعی به مفهومی گسترده، وسیع و پیچیده، چون سبک زندگی بدل می‌شود، خود نشان از اهمیت یافتن فرهنگ در زیست معاصر انسان دارد.

به عبارت دیگر می‌توان سبک زندگی را نمود بارز و محسوس از فرهنگ یک جامعه تعریف کرد. درواقع فرهنگ به عنوان مجموعه‌ای گسترده و متنوع از آیین، باور، دین، دانش، هنر، تاریخ، زیست بوم و... هر جامعه‌ای که به شکلی نظام مند، پیچیده و آمیخته و درهم تنیده در کنار یکدیگر قرارگرفته اند مرجع و منبع بروز سبک زندگی خواهد بود. این فرهنگ است که در عرصه‌های گوناگون و بارز زیست انسان، چون پوشش، کنش‌های اجتماعی، نحوه ارتباطات و... چگونگی بروز را تعیین می‌کند.

آشکار است که اگر در یک نظام اجتماعی نتوان نسبت به بهره بردن هدفمند از فرهنگ در راستای ارزش‌های نخستین و بنیادین جامعه عمل کرد شاهد یک شکاف گسترده در سبک زندگی ملموس جامعه با بنیاد‌های فرهنگی خواهیم بود. بر این اساس به طور طبیعی هرچه این شکاف گسترده‌تر شود به تدریج اثر معکوس خویش را بر فرهنگ مبنا نیز می‌گذارد و موجب کنار نهادن آن می‌شود و حتی تا اندازه‌ای به تولید ضد ارزش کمک خواهد کرد. جالب آنجاست که بنیاد فرهنگ نیز بر مبنای سنت تعریف و مشخص می‌شود.

این بدان معناست که عناصر و پاره‌های متکثر فرهنگ که ریشه‌ای تاریخی و عمری طولانی دارند خود در پرتو مفهوم مرکزی به نام سنت، معنادار و هماهنگ می‌شوند. سنت همان مفهومی است که حیات کلی جامعه را معنادار و حدود آن را مشخص می‌سازد. پس می‌توان نتیجه گرفت چنانچه سنت در جامعه‌ای خواسته یا ناخواسته به امر حاشیه‌ای بدل شود به تدریج نفوذ و استیلای خویش را بر فرهنگ از دست داده و اساساً فرهنگ به معنایی که اشاره شد بی معنا و فاقد کاربرد خواهد شد. به طور خیلی آشکار این کژکارکردی احتمالی پس از مدتی موجب هویت زدایی می‌شود که خود در نظام اجتماعی تعریف شده در قالب سیاست‌های مشخص اخلالی جدی وارد خواهد کرد.

اما این نکته که چگونه سنت و به تبع آن فرهنگ سبک زندگی را خواهند ساخت وابسته به مفهومی مهم‌تر به نام مصرف فرهنگی است. امروز همه کنش‌ها و فعالیت‌های محسوس، غیرمحسوس و انتزاعی انسان را می‌توان در پرگاره مفهوم مصرف تعریف کرد و مورد مطالعه قرار داد. انسان موجودی است که برای ادامه حیات خویش نیازمند رفع نیاز‌های گوناگونی است. همه ابعاد مادی و معنوی انسان در او نیاز‌هایی ایجاد می‌کند که باید برای تعالی حیات او رفع شوند. بر این اساس مصرف، پدیده‌ای برای رفع نیاز‌های انسان تعریف می‌شود.

چنانچه مصرف در مدار و ساختار فرهنگی برآمده از سنت اصیل جامعه تعریف شود و برای رفع نیاز از همان آبشخور‌ها و چارچوب‌های وابسته به سنت بهره برد، می‌توان انتظار داشت سبک زندگی حاصل در تطابق با اهداف جامعه است. به عنوان مثال زمانی که در جامعه ایرانی اسلامی مبنای ما به عنوان سنت همان اسلام و به عبارت دقیق‌تر آیات قرآن و روایات ائمه اطهار علیهم السلام است، فرهنگ ما نیز تحت تأثیر همین آموزه‌ها قرار می‌گیرد. حال باید دید آیا رفتار‌های مصرفی جامعه ایرانی امروز از فرهنگ اسلامی ایرانی برآمده از سنت اسلامی تغذیه می‌شود یا خیر؟ چنانچه بنیاد مصرف فرهنگی ما سنت ما نباشد، سبک زندگی اجتماعی نیز در مدار آن سنت نخواهد بود و کنش‌ها نیز به نوعی به کنش‌های ضداجتماعی بدل خواهند شد.

باید گفت برجسته‌ترین ابزار در راستای تبدیل سنت به فرهنگ و کنترل مصرف فرهنگی در جهت سنت برای ساخت سبک زندگی؛ رسانه‌ها هستند. امری که تاکنون آن چنان که باید به آن توجه نکرده ایم. این بی توجهی در صورت اصلاح نشدن، موجب خواهد شد به جای آنکه سنت رفتار مصرفی ما را هدایت کند، این مصرف باشد که به معناسازی در جامعه منجر شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.