جایگاه و اهمیت هنر در توسعه پایدار شهری و البته بهبود کیفیت زندگی امری کاملا روشن و آشکار است. فضاهای شهری که بستر بنیادین شکل دهنده زیست انسان معاصر هستند در وضعیت و احوال شهروندان تأثیر بسزایی دارند. بررسی محیط و طراحی آن به اضافه متغیرهای گوناگون وابسته به آن به بالا بردن نگرش اجتماعی مخاطبان درباره هستی و زندگی جاری شان کمک ویژهای میکند. به طورکلی شهر به دلیل گستردگی، وجود مؤلفههای انبوه و گوناگون، ابعاد هویتی متکثر و گاه دارای دوگانگی و وجود مجموعهای متنوع از فرایندهای ارتباطی در ذات مدرن خویش موجی از آشوب ذهنی و استرسهای محیطی را به همراه میآورد.
تغییر جهت شهرهای آشفته امروز از فضای سنتی گذشته، انسان معاصر را با تعارضاتی روبه رو میکند که در درازمدت آسیبهای فراوانی را هم به فرد و هم به کلیت نظام اجتماعی وارد میسازد. به عبارت دیگر میتوان گفت شهرهای ما هر چه انسانیتر باشند و با ویژگیهای انسان فطری هماهنگ شوند و از تفکر ماشینی دوری کنند، ایدئالتر خواهند بود.
در عمل میبینیم که ویژگیهای مدرنیته در فضای شهری تحکم بیشتری دارد و به تدریج شاهد پدیدار شدن آسیبهایی برآمده از وضعیت شهری مدرن خواهیم بود. راهکار بنیادین بازتعریف شهر و تقویت زمینههای نظری شهرسازی بر پایه رویکرد دینی پاسخ این پرسش خواهد بود، ولی آنچه امروز به آن نیاز داریم پر کردن خلأ کنونی فضای شهری است.
یکی از برجستهترین و اثربخشترین راهکارها برای کاهش سویههای منفی در شهرهای امروزی بهره بردن از هنر در این فضاست. به راستی هنر میتواند هم در اصلاح فضاهای کالبدی کمکی کارآمد و جدی باشد و هم در تغییر روحیه و کنشهای اجتماعی و ارتباطی شهروندان ایفای نقش کند. درواقع هنر اکوسیستم شهروندان را اصلاح و با ویژگیهای او متناسب سازی میکند. به همین دلیل است که در کنار نقش آفرینی مرسوم هنر و هنرمندان به طور تخصصی مسئله هنرهای شهری طرح و پیگیری شده است.
این مسئله نیازمند ساختارسازی و هدایت مستقیم برای اثربخشی بیشتر است؛ بدین معنا که مدیریت شهری موظف است ضمن مشخص کردن نقش هنرهای گوناگون در توسعه شهر، ساختارهای لازم برای تحقق آن را نیز مشخص سازد. به طور طبیعی فعالیت و کنش فردی هنرمندان نمیتواند اثرگذاری فراگیر و در مقیاس شهری داشته باشد.
مسائل گسترده مالی، محدودیتهای کالبدی، وجود سیاستهای کلان شهری، پیچیدگی انجام امور هنری در وسعت زیاد، محدودیتهای قانونی و مواردی ازاین دست موجب میشود تا پیاده سازی هنر در تراز شهری نیازمند همکاری و ارتباط پیوسته با ساختارهای مدیریتی شهری باشد.
این ساختار متمرکز هنری در مدیریت شهری است که سیاستهای هماهنگ کننده پیاده سازی طرحهای هنری را در عرصههای گوناگون شهری تنظیم و روند اجرایی شدن آن را پیگیری میکند. مشهد مقدس در این زمینه مهمترین شهر ایران است که با درک درست مسئله در طول سالهای گذشته برای بهرهمند شدن از ظرفیت هنر برای بازآرایی زیست بوم شهری موفق عمل کرده است. به طور طبیعی ساختار دینی شهر مشهد با برخورداری از دال مرکزی و معنایی زیارت به عنوان منبع الهام بخش همه کنشهای شهری، نمود شکلی ویژه از هنر شهری را در مشهد رقم زده است که میتواند برای بسیاری از شهرهای دیگر الگو باشد.
در کنار فضای جاری مدیریت هنر شهری، بازههای زمانی ویژهای نیز وجود دارد که این ظرفیت درخشان هنری را بسیار متبلورتر میسازد. مناسبتهایی ویژه، چون دهه کرامت، دهه محرم و صفر، نوروز، ماه رمضان و مواردی ازاین دست، خود نیازمند برنامه ریزی نمود هنری ویژه در شهر هستند. ساخت و بهره برداری از المانهای شهری در ایام نوروز از جمله تجربههای ویژه مدیریت شهری در دورههای گوناگون در مشهد مقدس است.
سیاست گذاری و برنامه ریزی برای اجرای طرحهای هنری به ویژه در روزهای نوروز، از مدتها قبل انجام شده است و کوشش میشود یک هندسه مفهومی میان همه فعالیتهای متمرکز هنر شهری طراحی و با رعایت عدالت توزیعی پیاده سازی شود. این آثار هنری دو رویکرد مهم تقویت حس تعلق را برای مجاوران بارگاه نورانی حضرت رضا (ع) در جای جای شهر و البته زمینه زیارت مطلوب برای زائران را فراهم میآورد.
نوروز پیش رو به دلیل تقارن با ماه مبارک رمضان که در فرهنگ اسلامی جایگاهی والا دارد اهمیتی ویژه مییابد. ماه رمضان جشنی بزرگ در کشورهای اسلامی است و یک مفهوم و آیین مشترک در اذهان و زیست روزمره مسلمانان در جای جای جهان اسلام است. با توجه به مسئله جهانی بودن شهر مشهد و میزبانی سالیانه تعداد فراوانی از زائران خارجی، باید به ظرفیت بهره مندی از هنر شهری در این روزها با رویکرد ارتباطات میان فرهنگی توجه کرد.
ماه رمضان، ماه حضور و کنشهای ارتباطی فراوان افراد است. از دیرباز این ماه آکنده از رویدادهای اجتماعی گوناگون بوده است؛ ازاین روی در کنار فضاسازی شهری که اتفاقا باید الهام گرفته از مفاهیم متنوع و گوناگون این ماه مبارک باشد، بایسته است رویدادهای هنری در کنار فضاسازیهای هنری مورد توجه قرار گیرند. پرداختن به قرآن به عنوان کلیدواژه نهادی این ماه در هر دو لایه فرم و محتوا در سیاست گذاریهای هنری نوروزی یک اصل بنیادین است.
باید امیدوار بود مدیریت شهری در گام نخست به این تقارن و ظرفیت ویژه آن توجه و پیش از هر اقدام عملیاتی، زمینههای نظری و اندیشهای آن را بررسی و سپس اقدام کند.