صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

  • کد خبر: ۱۵۲۷۷۵
  • ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۰
از مسن‌ترین و قدیمی‌های محله بود. برایش فرقی نداشت که مناسبتی از اعیاد باشد یا عزاداری، سفره‌ای می‌انداخت و در خانه اش را باز می‌گذاشت.

از مسن‌ترین و قدیمی‌های محله بود. برایش فرقی نداشت که مناسبتی از اعیاد باشد یا عزاداری، سفره‌ای می‌انداخت و در خانه اش را باز می‌گذاشت. تا زمانی که غذا برای توزیع بود در خانه اش باز بود و از هیچ کس هم سؤال نمی‌کرد در این محله زندگی می‌کند یا نه. فقیر یا غنی هم برایش فرقی نداشت. حتی میان آشنا و غریبه هم در توزیع غذا تفاوتی نمی‌گذاشت. از آن‌هایی هم نبود که وقتی سفره می‌انداخت بزرگان و کسبه ثروتمند و معروف بالای سفره بنشینند و بقیه پایین سفره جایی داشته باشند. می‌گفت یک نذر قدیمی است یک چیزی بین من و امام رضا (ع).

هیچ کسی هم نمی‌دانست این راز مگو چیست که هر چند وقت یک بار به بهانه‌ای این سفره اطعام را بر پا می‌کند. فقط همه این را متوجه شده بودند که اگر میهمانی وارد خانه اش می‌شد و از ظاهرش مشخص بود آدم نیازمندی است بیشتر سفارش می‌کرد که از او خوب پذیرایی کنند. هیچ وقت نفهمیدیم آن نذر چه بود، اما سال هاست که سبک زندگی اش در ذهنم ماندگار شده و ناخودآگاه به هر مناسبتی که میهمانی یا کار خیری را می‌بینم مقایسه می‌کنم که آیا صاحبِ خانه، همه را به یک چشم نگاه می‌کند یا ظاهر آدم‌ها و غنی و فقیر بودنشان در شیوه پذیرایی اش تأثیر دارد.

برای آدمِ کریم که فرقی ندارد تو کجای این روزگاری چه جایگاه و پست و مقام و ثروتی داری یا فقیر و بی کس و تنهایی... درست شبیه لحظه‌هایی که زائر حرم می‌شوی و کسی از نام و شهرتت نمی‌پرسد. هیچ کس جایگاه ویژه‌ای و کنج سفارشی در حرم ندارد. هر کسی وارد می‌شود و گوشه‌ای از خوان نعمت کریمانه اش می‌نشیند و روزی اش را می‌گیرد و می‌رود. من راز آن پیرمرد خیر را هیچ وقت نفهمیدم، اما به گمانم هر رازی که بود ریشه در کرامت علی بن موسی الرضا(ع) داشت.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.