هنر همواره برجستهترین ابزار تأثیرگذار بر مخاطبان گوناگون بوده است. مخاطبان گسترده، زبان غیرمستقیم، توجه به عنصر مهم مصرف، جذابیت و سرگرمی و ارتباط پیوسته و مهم با حکمت از جمله دلایل اصلی نقش غیرقابل انکار هنر در رخدادهای گوناگون اجتماعی و به طورکلی زیست انسان است.
میتوان این گونه ادعا کرد که هنر همواره در طول تاریخ با دگرگونیهای عصری تغییر کرده و هم آوا شده است تا بتواند در همه بخشهای سبک زندگی انسان ایفای نقش کند. خلاصه آنچه باید گفت این است که هنر امروز زبان و زنجیره انتقال معنا در هر جامعهای است. چنانچه این زنجیره معنایی به درستی و متناسب با نیازهای جامعه شکل گیرد و منجر به هارمونی مجموعه کنشهای هنری موجود در جامعه شود، میتوان امیدوار بود که شاهد پویایی روزافزون جامعه باشیم.
از دیگرسوی با توجه ظرفیت اشاره شده، کارگزاران و جامعه گردانان همیشه کوشیده اند از این ابزار در جهت هدایت گفتمانی جامعه و ترویج اصول و ارزشهای خویش بهره ببرند. اقبال بسیاری از نهادها و مراکز و حکومتها به سرمایه گذاری و برنامه ریزی در زمینههای مهمی، چون سینما به همین دلیل است. آشکار است که هر چه منابع معنایی و آرمانهای یک جامعه متکثر باشد و از سوی دیگر ظرفیتهای ساختاری و سازمانی آن نیز از گستردگی زیادی برخوردار باشد، ممکن است با دو خطر جدی در زمینه سیاست گذاری هنری روبه رو شود.
یکی اینکه در سامان دادن منابع محتوایی و مضامین موردنظر برای انتقال با زبان هنر توازن و تناسب رعایت نشود و از دیگر سوی با رقابت مجموعهها و سازمانهای گوناگون در زمینه انجام فعالیتهای هنری مواجه شود که خود منجر به ضعف عملکردی خواهد شد. هرچند هر دو نکته به شرط تحقق امر سیاست گذاری هنری و برخورداری از روشهای استاندارد در مدیریت امور هنری میتواند منبعی مهم برای تقویت فعالیتهای هنری نیز باشد.
مشهد مقدس ازجمله شهرهایی است که در این زمینه از پیچیدگیهای زیادی برخوردار است که شاید در هیچ نقطه دیگر نمونهای مشابه آن یافت نشود. وجود مضجع شریف حضرت رضا (ع) و شکل گرفتن گفتمان زیارت، مسئله خراسان بزرگ فرهنگی، سابقه درخشان ادبی و هنری، تبدیل شدن به یکی از مراکز مهم آموزشی کشور و مواردی ازاین دست مشهد مقدس را از ظرفیتی کم نظیر در فعالیتهای فرهنگی برخوردار کرده است.
یکی از پیچیدگیهای شهر مشهد مربوط به وجود ساختارها و دستگاههای رسمی متنوع در این شهر است که شاید در هیچ نقطه دیگر ایران چنین امتیازی وجود نداشته باشد. وجود آستان قدس رضوی، استانداری و نهادهای دولتی وابسته به آن، حوزه علمیه، دانشگاههای بین المللی، حوزه هنری انقلاب اسلامی و مواردی ازاین دست، ظرفیتی ویژه برای پرداختن به ترویج و توسعه هنر فراهم آورده است.
تصور کنید چنان چه این نهادها با تنظیم و بازآرایی ظرفیتهای خویش در قالب یک برنامه مدون و یکپارچه به هماهنگی با یکدیگر دست یابند شاهد چه تحولات مثبتی در تولیدات هنری استان خواهیم بود.
مهمترین آفت وجود نهادهای متعدد فرهنگی مسئله فعالیتهای جزیرهای سازمان هاست. اینکه هر مجموعهای بنا بر برداشت و امکانات خویش برای تدوین برنامه و اجرای آن در حوزه هنر عمل کند، نه تنها زمینه تقویت معنایی و اثربخشی را به همراه نخواهد داشت، بلکه ممکن است با آسیب هایی، چون تقلیل گرایی فعالیتها در هر دستگاه نیز همراه شود.
برگزاری جشنوارههای متعدد از سوی هر نهاد و تمهید رویدادهای مستقل که در بسیاری از موارد نیز تکراری هستند، یکی از آسیبهای عدم هماهنگی نهادهای مختلف در حوزه هنر است.
آشکار است اگر این هماهنگی و عمل مشترک هنری بین نهادهای گوناگون در مشهد مقدس فراهم آید شاهد تقویت اثربخشی آثار هنری تولیدشده خواهیم بود. چنانچه سازمانهای مستقل در حد توان خویش به انجام فعالیتهای هنری بپردازند، همواره شاهد انجام کارهای خرد و کوچک خواهیم بود، اما اگر ظرفیتهای این نهادها در حوزههای مختلف اندیشه ورزی، اجرا، تولید و... در کنار یکدیگر جمع شود به آثار هنری بزرگ و ماندگاری دست خواهیم یافت.
تنوع و تکثر فرهنگی موجود در مشهد زمینه تعامل پویا و سازنده سازمانها را در مشهد مقدس فراهم آورده است. اما تحقق این امر نیازمند مقدماتی است. اولین گام تغییر نگرش مدیران به همکاری مشترک است.
چنانچه همه این سازمانها بدانند که برای یک آرمان مشترک کار میکنند، دیگر با چشم رقابت به کنشهای یکدیگر نخواهند نگریست و رویکرد مسموم انحصارطلبی نیز حذف میشود. گفت وگوی پیوسته مدیران با یکدیگر، باور به آرمان مشترک و کار جمعی و توجه به تدوین سیاستهای فعالیت مشترک ازجمله مواردی است که باید به شدت مورد توجه قرار گیرد. نگاه دانشی و علمی به کار جمعی، تقسیم کار درست و نظارت و بررسی فعالیتها ازجمله مواردی است که باید همواره مورد توجه باشد.
اما یکی از مهمترین گامها در این زمینه دست یافتن به یک محور مشترک معنایی است که بتواند عامل پیوند میان همه این بخشها شود. موهبت «زیارت» را میتوان مهمترین محور مشترک فعالیتهای هنری در مشهد دانست. امر زیارت به طور مستقیم و غیرمستقیم به قالبهای هنری بسیاری از سازمانها وابسته و مرتبط است. همچنین این مفهوم با مفاهیم مرکزی و آرمانی انقلاب اسلامی در هماهنگی کامل قرار دارد و خود زمینه نمود آثار تولیدی در سطح ملی را نیز خواهد داشت.
به نظر میرسد در نخستین گام لازم است تا دستگاههای مختلف فرهنگی هنری مشهد با شناخت دقیق از ظرفیتهای خویش گرد یک میز نشسته و با محوریت زیارت به الگویی مشترک برای کنشگری هنری دست یابند. آشکار است با تدوین سیاستهای اقدام در زمینه هنر برآمده از این همکاریها شاهد توسعه هنر در مشهد خواهیم بود.