صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

۳ سال بعد از توافق دوحه، شکست بزرگ آمریکا در منطقه

  • کد خبر: ۱۵۳۰۰۶
  • ۱۱ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۹
  • ۱
سه سال پیش در روز ۱۰ اسفند ملا عبدالغنی برادر و زلمای خلیلزاد در دوحه قطر توافقی تاریخی امضا کردند که موجب شد واشنگتن در ناچارترین حالت ممکن و با استیصال شکستی دیگر را متحمل شده و موجبات فروپاشی دولت مورد حمایت خود را فراهم کند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ کارشناسان از ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ برای طالبان روز «فتح بزرگ» و برای آمریکا روز «تحقیر بزرگ» نام می‌برند. در این روز توافقنامه صلحی بین ایالات متحده آمریکا و گروه طالبان در دوحه قطر، پس از دوسال مذاکره مایک پمپئو و ملاعبدالغنی برادر امضا شد. مفاد این توافق‌نامه شامل «خروج تمام نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان»، «تعهد طالبان برای جلوگیری از فعالیت القاعده در مناطق تحت کنترل‌شان» و «مذاکرات بین طالبان و جمهوری اسلامی افغانستان» بود. 

کارشناسان بر این باورند این توافق نامه موجب مشروعیت زدایی از دولت اشرف غنی شد. اشتباهات آمریکا در افغانستان، یکی پس از دیگری، مانند دومینویی عمل کرد که در نهایت موجب فروپاشی دولت سابق افغانستان شد.

«مجتبی نوروزی»، رایزن فرهنگی سابق ایران در افغانستان، درباره اشتباهات آمریکا می‌گوید: «ایالات متحده آمریکا درگیر سلسه اشتباهات خود خواسته‌ای شد، که بیست سال همین اشتباهات وحشتناک را تکرار کرد و فرصت طلایی تاریخ افغانستان برای دستیابی به صلح و ثبات دائمی را ازبین برد.»

در واقع بیست سال فرصت کافی برای ایجاد بسیاری از تغییرات بنیادین و اصلاحات عالی بود که مردم افغانستان از آن بهره‌مند شوند. در این بیست سال کودکان بسیاری جوان شدند و جوانان پیر شدند اما تنها چیزی که ثابت بود، تصمیمات اشتباهات آمریکا بود. ایالات متحده آمریکا بدون اینکه بتواند امتیاز خاصی از طالبان بگیرد و بدون اینکه بتواند هیچ مکانیزمی برای فشار به طالبان داشته باشد تا به مفاد توافق‌نامه عمل کنند، در ناچارترین حالت ممکن و با استیصال بسیار توافق‌نامه ای را امضا نمود که در ظاهر بنظر می‌آمد توانسته منافع خود را تامین کند اما در عمل موجبات فروپاشی دولت مورد حمایت خود را فراهم کرد.

نگاه به عملکرد دولت ایالات متحده در امضای توافق‌نامه بیش از هرچیز انسان را به یاد فیلم ماشین جنگی با نقش آفرینی «برد پیت» می‌اندازد. در این فیلم «ژنرال مک ماهون» که برد پیت نقش آن را بازی می‌کند، زمانی وارد افغانستان می‌ شود که هشت سال از حضور نیروهای آمریکایی و ناتو گذشته است. این ژنرال برنامه‌های زیادی برای مأموریت در افغانستان دارد و می‌‌گوید: «می‌خواهم این جنگ را ببرم.» اما یکی از مقامات بلندپایه آمریکا به او گوشزد می‌کند که: «تو این‌جا نیامدی که ببری، تو این ‌جا آمدی تا به هم ریختگی‌ها را سامان دهی.»

ایالات متحده آمریکا نیز در مذاکرات دوحه بیش از اینکه به دنبال برد و امتیازگیری از طالبان باشد، به دنبال سر و سامان دادن به وضعیت بهم ریخته‌ای بود که در نتیجه‌ عملکرد اشتباه خودش بوجود آمده بود.

به باور نوروزی «این اشتباهات نتیجه عدم شناخت از بستر فرهنگی اجتماعی افغانستان، مدل تصمیم گیری و فساد سازمان یافته کارتل ها و شرکت‌های خصوصی که از جنگ سود می‌بردند بود.»

اما ناتوانی آمریکا در امتیازگیری از طالبان نه تنها محصول اشتباهات گذشته بلکه هم‌چنین حاصل اراده‌ای مخفی درون تیم مذاکره کننده آمریکا بود. طی بیست سال نفوذ و استعمار، عدم شناخت آمریکا از جامعه افغانستان موجب عدم شناخت درست افراد و کارگزاران انتخابی می‌شد، چنانچه بارها این امر موجب بروز اختلافات، ناکارآمدی و شکست پروژه‌ها شده بود. انتخاب زلمی خلیلزاد به عنوان مذاکره کننده اصلی نیز یکی از همین اشتباهات بود. زلمی خلیلزاد که در طی سالها فعالیت سیاسی چهره متعصب و قوم‌گرای خود را نشان داده بود، این بار نیز در مذاکرات اهداف قومی خود را بر منافع و آبروی آمریکا ترجیح داد.

رایزن فرهنگی سابق ایران در افغانستان در این رابطه می‌گوید: «خلیلزاد در سه مقطع تاریخی در افغانستان نقش آفرینی کرده  است که در هرسه مقطع تلاش کرده وزنه نگاه آمریکایی‌ها را به سمت  پشتون‌ها و طالبان تغییر دهد. یکبار در دهه ۹۰ وقتی که طالب‌ها به قدرت رسیدند تلاش کرد به عنوان نماینده شرکت های نفتی طالبان را از انزوای بین المللی خارج کند. بار دوم در ابتدای هزاره سوم، در مقطعی که پشتون‌ها در ضعیف‌ترین موقعیت خود در تاریخ افغانستان بودند، انگاره‌ای که پشتون‌ها باید در قدرت باشند را حفظ کرد و نقش جدی در ایجاد ساختار ریاستی در اجلاس بن داشت که برنده این ساختار ریاستی همیشه پشتون‌ها بودند. در مقطع سوم هم زمانی که مسئول مذاکره با طالبان بود، به دلیل رقابت شخصی که با اشرف غنی داشت و هم‌چنین نوع نگاه پشتون گرایانه باعث شد مشروعیت دولت مورد حمایت آمریکا را ذبح کند تا توافق حاصل شود.»

در واقع حقوق اقوام و اقلیت‌ها اصلا مسئله ای نیست که آمریکا بخواهد نگران آن باشد و انتخاب خلیلزاد و عملکرد قوم گرایانه او تحت لوای این مسئله اشتباه باشد؛ بلکه یک جانبه‌گرایی خلیلزاد موجب شد باز هم تاریخ تکرار شود و نظام سیاسی در افغانستان شکل بگیرد که نمی‌تواند دربرگیرنده خواست آحاد ملت افغانستان باشد، به همین سبب پروژه دولت_ملت سازی در نهایت شکست خورده است.

منبع: فارس

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۹:۳۷ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۱
توافق بدون اینده نگری و بدون مشارکت اقوام