صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

بزرگ‌ترین خانه تاریخی مشهد در مسیر مرمت | شوق زندگی در میان آوار‌های «کوزه‌کنانی»

  • کد خبر: ۱۵۳۴۳۴
  • ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۲:۴۹
  • ۳
پس از ویرانی‌های فراوان، خانه «کوزه‌کنانی» بزرگ‌ترین خانه تاریخی مشهد به سوی مرمت گام برمی‌دارد.

خانه تاریخی، ترکیبی است از دیوار‌های امن آسایش و گذر زمان که در مشهد به یک غصه تبدیل شده است. هرجا اسم خانه تاریخی می‌آید، بی‌درنگ غصه‌ها آوار می‌شود روی دل مشهدی‌هایی که شهر برایشان بار هویتی دارد و می‌دانند چیز زیادی از آن برایشان باقی نمانده است.

در سی سال گذشته افزایش قیمت زمین، سودای سود و سرمایه، رؤیای برج‌سازی و هتل‌سازی به جان ساختمان‌های قدیمی شهر افتاد و اکنون از آن بافت یکدست کهن، به‌ندرت نقطه‌هایی را می‌توان روی نقشه کوچه‌ها نشان داد که هنوز مغلوب زمان نشده‌اند و اصرار دارند که به حیات نزارشان ادامه دهند. البته کار به همین سادگی نیست که بنایی بخواهد زندگی کند و آدمیان بگذارند. هنوز طمع بر اصالت می‌چربد و نقطه‌های کهن شهر یکی‌یکی فرومی‌ریزند و جایشان را سازه‌های بتنی می‌گیرد. در میانه این بلوا، آن‌ها که دل به تاریخ این شهر بسته‌اند، حق دارند وقتی خبر حفظ یکی از این نقطه‌های اصیل شهر زمزمه می‌شود، شوق در جانشان لبالب
شود.

خانه کوزه‌کنانی یکی از همین کانون‌های تاریخی شهر است که چشم به حفظش دوخته‌ایم تا برایمان بماند و تاریخ این شهر را روایت کند؛ خانه‌ای که در این سال‌ها بار‌ها تیتر رسانه‌های این شهر شده است تا نگرانی و التهاب تاریخ‌دوستان این شهر را به گوش کسانی برساند که دستی در کار دارند و شهر امام‌رضا (ع) بیش از این از تاریخ این خانه‌ها که بخشی از هویت این دیار هستند، خالی نشود. این‌بار هم مقصد ما همین چهاردیوار پرخاطره است تا به این سؤال پاسخ بدهیم: این روز‌ها از خانه کوزه‌کنانی چه خبر؟

امید به امتداد زندگی کهن یک خانه

دوست داریم تاریخ تکه پاره این شهر را پیاده گز کنیم و خودمان را به یکی از نقطه‌های هویتی آن برسانیم که هنوز زیر تل آوار‌های هویت زدای شهر فرونرفته است. همین می‌شود که از میان لودر‌ها و جرثقیل‌های قد علم کرده میان کوچه‌های تنگ و باریک اطراف حرم که در تلاش هستند هرچه زودتر یک غول بتنی تازه را علم کنند، قدم می‌گیریم پی گذرکردن از میان خرابه‌های کوچه مخابرات، کوچه روشن و چهارباغ که مسیر منتهی به بزرگ‌ترین خانه تاریخی باقی مانده در مشهد است.

مثل آدمی که در رودخانه خروشان خاک و نخانه از سنگی به سنگی دیگر می‌پرد، از کوچه‌ای به کوچه دیگری می‌رویم؛ کوچه‌هایی که روزگاری به هم راه داشته اند و حالا بی ربط از یکدیگر روزگار می‌گذرانند و معلوم نیست پیکر خالی از عبورشان تا کی جان دارد. زیرا در این نقطه (چندمتری حرم مطهر رضوی) حجم ساختمان سازی‌ها بیش از حد تصور است.

چشممان به دیوار‌های خشتی و فرتوت کوزه کنانی که می‌افتد، خیالمان راحت می‌شود از اینکه هنوز هم می‌شود در هوای غبارگرفته آسمان تاریخ این دیار، تنفسگاه‌هایی برای نفس دوباره یافت. دستمان که سمت زنگ می‌رود، دقایقی بعد، از حیاط پشتی خانه حیدرعلی پیمانی به استقبالمان می‌آید؛ مرد اصفهانی ساکن فروشان خمینی شهر که حدود چهارسالی می‌شود بین مشهد تا اصفهان در تردد است تا فرجام ناتمام کوزه کنانی را به سرانجامی خوش برساند.

مدیرعامل مؤسسه خیریه و زائرسرای امام رضا (ع) در این چند سال بیشتر در مشهد حضور داشته است تا در شهر خودش. قرعه فال خانه کوزه کنانی و این مؤسسه با یکدیگر تلاقی کرده است تا سرنوشت آن‌ها به هم گره بخورد. حالا ما در حیاط خانه کوزه کنانی ایستاده ایم. امید مقابلمان است؛ بخش شاه نشین خانه رو به مرمت است و نگرانی پشت سرمان؛ ساختمان به اصطلاح رعیت نشین آن که دو سال پیش تخریب شد و حالا منتظریم ببینیم از زیر تل آوار آن چه سازه‌ای بیرون می‌آید.

پنجره‌های اصلی خانه پیش از مرمت در دوره پهلوی اول

از زیرزمین شروع کردیم

پیمانی عجله دارد هرچه زودتر ما را به داخل ساختمان ببرد و از کار‌هایی که برای سرپانگه داشتن این بنا انجام داده است، صحبت کند. به گفته خودش سه طبقه را باید ببینیم. منظورش زیرزمین، طبقه همکف و سقف زیر شیروانی بنای شاه نشین است. حضور میان این خشت‌های کهن ما را به وجد می‌آورد. از پله‌های بلند موزاییکی که معلوم است جزو مرمت‌های غیراصولی بنا در گذشته است (و قرار است با سنگ‌های شبیه با شکل قدیم آن جایگزین شود) پایین می‌رویم.

نخستین چیزی که نگاهمان را قلاب می‌کند، تیر‌های نونوارشده چوبی سقف است و نگهدارنده‌های فلزی در حاشیه آن که تیر‌ها را به دیوار‌ها متصل کرده است. پیمانی توضیح می‌دهد: «این تیر‌های چوبی همان قبلی هاست که تمیز و قسمت‌های پوسیده آن سوا و با پل‌های فلزی که در اصفهان ساخته شده، دوباره به کار رفته است.»

پل‌های فلزی هرکدام متناسب با تیر‌های چوبی اندازه گیری و نصب شده اند. دیوار‌های کهنه و ریخته بنا مرمت شده اند و آجرچینی‌های غیراصولی که فضا‌های زیرزمین را از هم جدا کرده، به شکل اصلی خود بازگشته است. تیر‌های بخشی از سقف زیرزمین به علت آتشی که آنجا گر گرفته، سیاه شده و پیمانی می‌گوید قرار است این بخش به علت نازیبایی اش پوشیده شود. مدیرعامل مؤسسه خیریه و زائرسرای امام رضا (ع) همه تلاشش را می‌کند تا به ما اثبات کند حواسشان به همه ریزه کاری‌های کار در یک بنای تاریخی هست و همه فکرشان این است که هیچ چیز در این سازه قدیمی تغییر نکند. حالا نوبت به بخش دوم بنا و اصلی‌ترین قسمت آن می‌رسد.

چراغ کوزه کنانی روشن است!

ورود به طبقه همکف همراه می‌شود با حضور در اتاق کنج سمت چپ که پنجره‌هایی رو به حیاط دارد. پیمانی انگار بخواهد از رازی سربه مهر پرده بردارد، ما را به اسرارخانه بنا می‌برد؛ جایی که شکل تازه‌ای از بنای تاریخی کوزه کنانی را روبه روی ما مجسم می‌کند. لایه‌های گچ رویی در این اتاق برداشته شده و قاب‌های قوسی نمایان است. بخش شاه نشین خانه با پنجره‌های قوسی و طاق‌های فراوان بوده که زیر چند لایه گچ پنهان است.

پیمانی توضیح می‌دهد: «تصویری که در ذهن جمعی مشهدی‌ها از خانه کوزه کنانی ثبت شده است، با بنای کهن آن تفاوت دارد. درواقع مشهدی‌ها این خانه را پس از اینکه ساختمان به اداره فلاحت واگذار و تغییراتی متناسب با یک اداره در آن شکل داده شد، به خاطر دارند. باید گفت در تاریخچه‌ای که از این خانه برای ما به یادگار مانده است، معلوم نیست دقیقا چه زمانی کوزه کنانی به اداره فلاحت تبدیل شد. براساس آنچه بیشتر در تاریخچه این سازه کهن نقل شده، این خانه به کاظم کوزه کنانی تاجر معروف و در برهه‌ای به سفارت آمریکا تعلق داشته است.»

ﻧﻤایی از زیر سقف شیروانی خانه در حال بازسازی

سفال‌هایی از دل تاریخ!

روی میز کاری که در این اتاق قرار گرفته است، تکه‌های سفال کهن دیده می‌شود که از میان خاک و در کاوش‌های خانه بیرون کشیده شده است. انگار وجود این سفال‌ها نشان از این دارد که تل خاکی که خانه روی آن بنا شده، پیش از این نیز سازه دیگری بوده است. پیمانی توضیح می‌دهد: «ما این بخش‌هایی را که زیر لایه‌های رویی بیرون کشیده ایم، در قاب‌های شیشه‌ای حفظ می‌کنیم تا تاریخچه کوزه کنانی را روایت کند، اما، چون تصویر ذهنی مردم مشهد همین بنایی است که الان به جا مانده است، آن را تغییر نمی‌دهیم.» چوب‌های کف خانه مرمت می‌شود. پس از برداشتن چندتن بار اضافی که لاشه اش در طول سال‌ها روی جسم نحیف خانه سنگینی می‌کرد، حالا انگار سازه جان تازه‌ای گرفته است.

اتاق میانی شاه نشین هم طاق‌های قوسی دارد که روبه روی هرکدام از آن‌ها یک در ارسی با شیشه‌های رنگی رو به پنجره‌هایی که رو به حیاط طلوع می‌کنند، باز می‌شود. خیلی خوب می‌توان تصور کرد که روزگاری حاج کاظم در این اتاق که ارسی‌ها و پنجره هایش رو به حوض خانه گشوده می‌شده، به مخده تکیه می‌کرده و نگاهش در فواره غرق می‌شده و او را به خیال بلند بی خیالی پیونده می‌داده است. ارسی پنج در میان دو اتاق که اکنون لابه لای لایه‌های فیبری مخفی شده، منتظر است که کار مرمت به پایان برسد و رخ عیان کند. بازمانده خانه روزگار خوشی را پیش رو دارد.

کوزه کنانی اصفهانی ساخته نمی‌شود

بخش دیگری که پیمانی اصرار دارد حتما آن را ببینیم، سقف شیروانی خانه است. راه دشواری تا رسیدن به شیروانی وجود دارد. یک نردبان کهنه متزلزل بلند رو به سقف راه باز کرده. دیدن دنیای تازه کشف شده به قیمت غلبه بر ترس و عبور از این راه پله ناایمن است، اما چشم بازکردن به سقفی که حالا چندین تن سبک شده است و شیروانی یک سازه صدوپنجاه ساله، به تحمل این سختی می‌ارزد.

قرار است ورقه‌های فلزی تازه سقف از اصفهان برسد و جای این شیروانی زنگارگرفته را بگیرد. پیمانی بار‌ها در طول صحبتش به اینکه فلان چیز را سفارش داده یا از اصفهان قرار است برسد، اشاره می‌کند تا ما با نگرانی تازه‌ای روبه رو شویم. آیا پس از مرمت با یک کوزه کنانی اصفهانی شده روبه روییم؟ پیمانی البته تلاش می‌کند که خیال ما را از این بابت راحت کند. او می‌گوید: «چنین اتفاقی نمی‌افتد. ما می‌دانیم که معماری اصفهان در مشهد یک تکه نچسب می‌شود و بنابراین طبق ضوابط میراث خانه کوزه کنانی را شبیه خودش می‌سازیم.»

ﻧﻤایی از دیوارهای خانه که زیر گچ و آجر مدفون شده بود

باز هم روال کند و پیچیده کاغذبازی!

ما دلمان می‌خواهد از روزگار خوب خانه کوزه کنانی روایت کنیم و بارقه‌هایی از امید را هم لابه لای آنچه دیدیم و نگاشتیم، روایت کردیم. اما گذر دو سال از زمانی که آخرین بار روی تل خاک بخش ویران شده خانه ایستادیم تاکنون و کندی مرمت، کمی نگرانمان می‌کند. پروژه پیشرفت کمی داشته و اتفاقات به کندی برای این خانه پیش رفته است. پیمانی هم از این ماجرا راضی نیست. او گلایه‌های ما را می‌شنود و اذعان می‌کند که ذات مرمت و دقت در آن با سرعت در تضاد است، ولی انگار کاری بیش از این از دستش ساخته نیست.

پرونده گرفتن مجوز ساخت این بنا پس از گذر از آئین نامه‌ها و ضوابط میراث فرهنگی حالا دیگر پیش و خم‌های اداری خاص خودش را طی می‌کندو پیمانی و فقط اشاره می‌کند که در طول این مدت بار‌ها افراد دیگری از شهر‌ها و استان‌های دیگر به او مراجعه کرده اند و از او مشورت خواسته اند تا وارد وادی مرمت بنای تاریخی در مشهد بشوند یا نه! پاسخ کسی که بخشی از این سختی را چشیده یا با آن آشنا باشد، روشن است! او می‌گوید که آن‌ها پای قولشان به مردم مشهد ایستاده اند، اما مسیری را که شروع کرده اند، به کس دیگری توصیه نمی‌کند.

پروژه‌ای که آن‌ها شروع کرده اند و می‌توانست خیلی زودتر به انجام برسد، اکنون با گذر زمان و افتادن در موج گرانی‌ها به دشواری و با هزینه‌های هنگفت پیش می‌رود. آجر‌های مربعی شکل قدیمی که از لابه لای خرابه‌ها بیرون کشیده شده، در باغچه انباشته شده است و درختانی که بوی بهار را شنیده اند، خودشان را از میان آن‌ها به سمت آسمان کشیده اند. شوق زندگی حتی از ویرانه‌های خانه بیرون می‌آید و ما همچنان منتظریم تا دری به تخته بخورد و با همراهی مسئولان این شهر با حفظ و مرمت یک بنای تاریخی، همه چیز درست شود!

تیرهای چوبی سقف زیرزمین که محکم و مقاوم سازی شده است

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۶
داریوش
۲۱:۳۳ - ۱۴۰۳/۰۹/۱۷
چرا آنقدر اصفهانی اصفهانی می نویسید.
بگید خمینی شهری
امین
۱۸:۴۴ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۹
آقای پیمانی اصفهانی نیستند. خمینی شهری اند
ناشناس
۱۵:۱۷ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۹
باید بنویسید