به گزارش شهرآرانیوز؛ روایت بیش از یک دهه دوندگی در دادگاهها و برگزاری جلسات مختلف و در ادامه هم سه سال تلاش بیوقفه برای جلب نظر و حمایت هیئت امنای حسینیه فروشانیهای خمینی شهر اصفهان قصه مفصلی دارد؛ اینکه چه شد تا پای کار بیایند و بودجهای نزدیک به ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان را (با احتساب نوسان پیوسته و افسارگسیخته دلار) برای حفظ و مرمت خانه تاریخی کوزهکنانی وسط بگذارند، بعد هم طرح بریزند، از هر گوشه کشور مصالح بخرند و معمار و نجار و شیروانیساز کاربلد پیدا کنند تا جانی دوباره به یکی از ابنیه دارای ارزش میراثی، اما رو به احتضار مشهد ببخشند هم مثنوی هفتادمنکاغذ است.
نتیجه همه اینها، اما میشود اینکه این روزها حالِ بزرگترین خانه تاریخی مشهد خوب است. بهترین و خوشذوقترین هنرمندان دارند بیوقفه در حیاط و زیرزمین خانه کوزهکنانی -که حکم کارگاه را پیدا کرده است- کار میکنند تا او دوران مرمتش را پشت سر بگذارد. دیر نیست که این خانه تاریخی با کاربریهای تازه در بگشاید و چشم مشهد به جمال نونوارش روشن شود؛ سطرهای بعدی گزارشی است از آنچه بر خانه کوزهکنانی رفته و آنچه این روزها زیر سقف آن در حالِ انجام است.
البته مساحت این خانه در گذشته بیشتر بوده است، اما اوایل انقلاب حدود ۱۶۰۰ متر از فضای حیاط واگذار و در آن حسینیه کویتیها ساخته میشود که اکنون پهلو به پهلوی خانه قرار دارد.
مالکان فعلی: جمعی از اهالی محله فروشانیهای خمینیشهر اصفهان. این خانه پیش از مرمت دارای دو ساختمان و ۴۵ اتاق بوده است.
مالک پیشین: در ابتدا متعلق به اسماعیل خان شجاعالملک هزاره بوده است. بعدها هم توسط حاجعبدالحسین زوارتبریزی و سپس به وسیله حاجکاظم کوزهکنانی، تاجر سرشناس مشهدی، خریداری میشود.
کاربریهای خانه از گذشته تا به امروز: خانه کوزهکنانی بهروایتی در سال۱۲۴۷خورشیدی ساخته شده است. این عمارت در زمان خودش یک عمارت اشرافی تلقی میشده، تاآنجاکه در دوره پهلوی اول، رضاشاه در سفری که به مشهد داشته، حدود یک ماه در آن سکنا گزیده و شیفته زیبایی این خانه بوده است، آنچنان که سربسته آن را از مالکش مطالبه میکند ولی حاجکاظم کوزهکنانی رندانه از این کار سرباز میزند. سوای این، خانه کوزهکنانی حوالی سالهای۱۳۱۶ بهعنوان کنسوالگری روسیه و بعدها هم بهعنوان کنسولگری آمریکا مورداستفاده قرار میگرفته است. این خانه قاجاری در دورانی هم ساختمان اداره فلاحت مشهد بوده است.
تابستان بود؛ مرداد سال۱۳۹۱ خورشیدی. تازهخبرنگار بودم و ناآشنا به کوچهپسکوچههای مشهد قدیم. ظهرِ روزی که تعریفش را میکنم، در پی آدرسی، از در چوبی نیمهبازی عبور کردم و خیلی اتفاقی افتادم توی دالان آجریِ عمارتی با ستونهای قطور؛ چیزی شبیه ورودی یک قلعه و بیآنکه بدانم کجا هستم، آن پیچِ چندمتری را پیش رفتم تا به اندرونی برسم.
خانه در عین کهنگی، حیاط جوانی داشت. عطر اقاقیا دست در گردن پنجرههای آبیرنگ انداخته بود و پنجههای طلایی آفتاب، موی نرم آب را در وسط حوض کاشی، شانه میکشید. چنددقیقه بعد، عدهای که از احوالشان پیدا بود مسافر هستند از کنارم گذشتند و یکیشان در جواب سؤال من که «ببخشید اینجا کجاست؟» خیلی کوتاه با لهجه اصفهانی گفت: «حسینیه فروشانیهای خمینیشهر؛ البته قدیم کنسولگری بوده، کنسولگری روسیه و آمریکا.» بعد هم گفتند که اجازه نداشتهام بروم داخل و برگشتم.
از دیدار من با این عمارت تاریخی که بعدها فهمیدم به خانه «کوزهکنانی» معروف است، سالها گذشت. مرتبه دوم پاییز سال۱۳۹۷ بود که دیدمش؛ عکسش را توی فضای مجازی دستبهدست میچرخاندند، درحالیکه زیر آن، جملههایی شبیه به اینها نوشته شده بود: «خانه کوزهکنانی خراب شد»، «مالکان قصد دارند خانه تاریخی کوزهکنانی را خراب کنند.»، «بزرگترین خانه تاریخی مشهد در آستانه تخریب است» و....
گوشی تلفن را برداشتم و به هرکس که فکر میکردم ممکن است از مالک یا مالکان شماره تماسی داشته باشد، زنگ زدم. بالاخره یکی از دوستان شماره «حیدرعلی پیمانی» را برایم فرستاد. حیدرعلی پیمانی رئیس هیئتامنای حسینیه فروشانیهای خمینیشهر اصفهان بود؛ یعنی همین خانه کوزهکنانی. ماجرا هم از این قرار بود که این جمع اصفهانی، این خانه را در دهه ۶۰ خریده بودهاند و همه این مدت، در مناسبتهای مذهبی سال، از آن با عنوان حسینیه و زائرسرا استفاده میکردهاند.
زنگ زدم و در چنددقیقه گفتوگو متوجه شدم هیچکدام از همسایههای اصفهانیمان، قصد تخریب خانه را ندارند، اما افتادن توی دستاندازِ بروکراسیهای اداری با قوانین مبهم، ناقص و دستوپاگیرش درباره ابنیه تاریخی، در کنار همکاری نکردن سازمانی به اسم «میراث فرهنگی» آنقدر عاصیشان کرده است که تخریب و پایان دادن به عمر ۱۵۰ساله خانهای که بزرگترین خانه تاریخی مشهد محسوب میشود، بی دردسرترین راه است.
بیایید برگردیم به کمی قبلتر از سال۱۳۹۷ خورشیدی؛ تقریبا اوایل دهه۸۰ بود که سازمان میراثفرهنگی پس از سالها تخریب بافت تاریخی شهر، تازه یادش افتاد که باید برای حفظ ابنیه تاریخی برود و یک تابلوی «ثبتملی شد» بردارد و بکوبد روی دیوار همه خانههایی که بهعنوان «خانه دارای ارزش میراثی» شناسایی کرده است؛ در کنارش هم اسمشان را روی برگهای فهرست و ثبت کند. خانه کوزهکنانی یکی از همینخانهها بود که توی این دوره و در سال۱۳۸۲ ثبتملی شد، اما چند سال بعد، چون میراثفرهنگی این اتفاق را بدون اطلاع صاحبان خانهها رقم زده بود، مالکان توانستند با یک شکایت ساده، خانهها و ابنیهشان را از ثبتملی خارج کنند که صاحبان خانه کوزهکنانی هم چنین کردند.
پس از آن خانه کوزهکنانی ماند و پروندهای که سالها با شکایت میراثفرهنگی روی میز دادگاههای مختلف قرار میگرفت. مالکان خانه میخواستند در کنار حفظ بنا، نیازهای خودشان را که همان داشتن حسینیه و زائرسرا بود، برطرف کنند، اما سازمان میراثفرهنگی اجازه کوچکترین دخل و تصرفی را به مالکان نمیداد و در این بین، بنای خانه هرروز فرسودهتر میشد، آنقدر که یکی از دو ساختمان این عمارت که روبهروی هم قرار داشتند در عید سال۱۳۹۹ خورشیدی فرو ریخت.
پس از آن مالکان تصمیم گرفتند بدون چشمداشت مالی و حمایت میراثفرهنگی یا شهرداری با هزینه شخصی خودشان بخش تاریخی باقیمانده از خانه کوزهکنانی را مرمت و حفظ کنند؛ البته در طی این دوران، توافقهایی بین مالکان با شهرداری و میراثفرهنگی صورت گرفت که در پیشبرد مراحل مرمت آن بسیار مؤثر واقع شد. حالا این خانه چند سالی میشود که دوران احیا و مرمت خودش را پشت سر میگذارد تا اصالت و زیبایی چشم نوازش میراث ماندگاری برای مشهد باشد.
شاید برایتان سؤال باشد که حفظ این خانه چرا اینهمه مهم است. چند دلیل دارد؛ اول اینکه خانه کوزهکنانی با حدود ۲ هزارو ۶۰۰ مترمربع مساحت، بزرگترین خانه تاریخی مشهد است؛ البته این به آن معنا نیست که ما در مشهد خانهای بزرگتر از این نداشتهایم که برعکس. در بافت قدیم مشهد، بهویژه جایی که حالا خانه کوزهکنانی در آن قرار دارد، روزگاری بخشی از محله اعیاننشین چهارباغ بوده که به داشتن عمارتهای باشکوه در دل باغهای سرسبز معروف بوده است.
اما با تخریب غیراصولی بافت تاریخی مشهد، حالا تاریخ مشهد آنقدر دست خالی مانده که یک خانه ۲ هزارو ۶۰۰مترمربعی در آن میشود بزرگترین خانه تاریخی شهر؛ البته خانه کوزهکنانی با اینکه قدمتی قاجاری دارد در طول سالیان دراز دخلوتصرفهایی در معماری آن اتفاق افتاده و چندباری بازسازی شده است. برای همین وقتی مالکان، مراحل مرمت این خانه را آغاز کردند، در ابتدا تصمیم گرفتند با تراشیدن دیوارها و زدودن گچ، خشت و سیمان اضافه (به اصطلاح با سبک کردن سازه) به پوسته اولیه بنا برسند.
جالب است بدانید که در پایان این کار حدود بیست تن نخاله ساختمانی از روی دیوارها حذف شد. مهندس ایمان پیمانی که مسئولیت نظارت بر مراحل مرمت این خانه را برعهده دارد، میگوید: «پس از تراشیدن پیکره خانه متوجه شدیم که دیوارها در گذشته دارای نقاشی بودهاند؛ همچنین هنگام کندن کف بنا هم به سفالینههایی برخوردیم که برخی قدمتی صفوی داشتند. همین شد که تصمیم گرفتیم پس از پایانکار مرمت، موزه کوچکی از این یافتهها درست کنیم و در معرض تماشای عموم قرار دهیم.»
خانه کوزه کنانی سوای وسعتش در گذشته دارای دو ساختمان بوده که ساختمان جنوبی آن را شاهنشین و ساختمان شمالی را عوامنشین یا رعیتنشین میخواندهاند که متأسفانه ساختمان شمالی در سال۱۳۹۹ به خاطر فرسودگی شدید بنا تخریب شد. اما عمارت شاهنشین که اکنون عمده مرمتها در آن صورت میگیرد، از لحاظ معماری و بصری دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که نظیرش در دیگرخانههای تاریخی مشهد دیده نمیشود؛ این خانه یک ارسی هفتلتی بسیار زیبا دارد. متأسفانه در همه خانههای تاریخی مشهد تنها یک ارسی سهلتی وجود دارد که توی خانه توکلی در خیابان نواب صفوی است.
البته اُرسیهای کارشده در خانههای قدیمی ایرانی عموما پنج لتی هستند. بزرگترین اُرسی در ایران هم متعلق به خانه مشیرالملک اصفهان است. اُرسی خانه کوزهکنانی هفت لت دارد که با آینه کاری بسیار زیبایی آذین شده است. مالکان این اُرسی را برای اینکه آسیب نبیند، سالیان بسیاری زیر دیوارهای کاذب مخفی کرده بودند، اما سال گذشته این دیوارها را با هدف مرمت اُرسی برداشتند و چشم مشهد را به تماشای این شاهکار هنری روشن کردند.
شاید بپرسید اُرسی به چه میگویند و در قدیم چه کاربردهایی داشته است. ارسی درواقع پنجرهای مشبک است که هنگام باز شدن، به جای چرخیدن بر روی لولا به سمت بالا جمع میشود و ادغام کننده دو فضا و تنظیمکننده نور اتاقهاست. ناگفته نماند که ارسیسازی در ایران از دوره صفویه رواج پیدا کرده، اما این هنر با گذر زمان و پیشرفتهای هنری در دوره قاجار به تکامل رسیده است. اُرسیها معمولا دارای اجزای مختلفی مانند چهارچوب، لنگه (لت)، تنک، وادار، روکوب، پاتاق (پرهوم یا سهپهلو) کلاه، چفتهزیره و پاخور هستند.
اتفاق خیلیخوب دیگری که این روزها در مرمت اُرسی خانه کوزه کنانی افتاده این است که چندماه پیش، معمار بنا هنگام بررسی دیوارهای خانه، در دو دیوار رو به حیاط، متوجه قابهایی در اطراف و سقف بنا میشود. مطالعه بیشتر ثابت میکند که در گذشته به جای این دیوارهای آجری، ارسیهای دیگری رو به حیاط وجود داشته که به احتمال بسیار در دوره پهلوی اول یا دوم به سرقت رفته است.
با اینکه هزینه این کار بسیار زیاد بود، مالکان، معماران و مرمتگران تصمیم گرفتند که این اُرسیهای به سرقت رفته را دوباره احیا کنند و حالا دارند اینکار را براساس طرح همان ارسی قدیمی هفتلتی که در داخل خانه قرار دارد، انجام میدهند. به این صورت خانه کوزهکنانی به زودی سه اُرسی خواهد داشت.
بخاریهای روسی خانه کوزهکنانی یکی دیگر از جذابیتهای این خانه تاریخی و هویتی است. بخاریهای روسی از اواخر دوره قاجار باب میشدند و معمولا در خانههای بزرگ و اعیانی مورد استفاده قرار میگرفتند. آنها را در جرز دیوارها کار میگذاشتند تا با توزیع گرما در دو طرف دیوار، فضای بیشتری از خانه را گرم کنند.
جالب است بدانید در قدیم، بخاریهایی را که در فضاهای مهمانخانه یا پذیراییها و جلوی چشم میهمان بود با گچبری و کشیدن نقشونگار فراوان تزیین میکردند تا بهاینصورت بر زیبایی بصری خانه هم بیفزایند. اگرچه این بخاریها از نظر ظاهری آسیب چندانی ندیدهاند، اما راه انداختن و گرم کردن آتش زندگی در آنها، جزو برنامههای احیای این خانه است.
خانه کوزهکنانی یک زیرزمین بزرگ دارد که در زیر عمارت شاهنشین قرار گرفته و اکنون از آن به عنوان کارگاه نجاری و مرمت بنا استفاده میکنند. طی یکیدو سال گذشته، سقف فرسوده زیرزمین خانه را استحکام بخشیدهاند و برای تزیین، آن را با حدود ۱۶۰۰شمسه یا ترنج منبتکاریشده پوشاندهاند.
در پلان ورودی خانه از سمت کوچه آخوند خراسانی هم نجار هنرمند خانه حدود ۳ هزار مستطیل چوبی را تنها برای بازسازی سقف بریده و در جای خودش نصب کرده تا خانه کوزهکنانی با ظرافت هرچهتمامترِ هنری، به دوران شکوه خودش بازگردد. علاوه بر این خانه کوزهکنانی یک آبانبار بزرگ داشته که بنا به روایت قدیمیهای کوچه پنجه، نهتنها آب مصرفی اهل خانه را تأمین میکرده که مردم این محله هم برای بردن آب شرب به این خانه آمدوشد میکردهاند. این آب انبار اکنون پوشانده شده است.
احیای سقف شیروانی خانه کوزهکنانی و مرمت سرتاجها، ناودانها، آبروها و دیگر تزیینات شیروانی اتفاقی بود که حدود یکسالونیم پیش افتاد. به سرانجام رسیدن این بخش هم هنر و تلاش استاد علیاکبر صفارزاده بود. جالب است بدانید که شیروانیکوبی یکی از آن مشاغلی است که در گذشته مشهد گم شده و با وجود اینکه آثار این نوع سقف هنوز در محلههای قدیمی شهر پیداست، از استادکارهای آن خبری نیست.
استادعلیاکبر صفارزاده شاید آخرین نفری باشد که از نسل شیروانیکوبهای قدیم مشهد مانده و هنوز از شغل سنتیاش محافظت میکند. او و پسرش در بازسازی شیروانیهای حلبی خانه ملک، هتلپارس، باغموزه وکیلآباد، عمارت باغخونی، خانه توکلی، عمارت چهاربرج در توس، خانه مستوفی، زندان هارون و خانه داروغه نقش داشتهاند.