کلمهها قدرت عجیبی دارند آن قدر که میتوانند جوری کنار یکدیگر بنشینند که مرهم زخم کسی شوند یا برعکس زخم تازهای بر زخمهای دل کسی بگذارند. میتوانند در دلی محبتی را بنا کنند و برعکس بنای یک عمر محبت را به لحظهای ویران کنند. میتوانند کسی را عاشق کنند یا میتوانند تنفری عمیق را بسازند.
میتوانند برای لحظههای تنهایی یک انسان پناه امنی شوند و بر عکس با معنایی که میسازند ناامنی را بیافرینند؛ و این قدرت، زمانی بیشتر میشود که کلمهها به رشته کلام در میآیند و با حس آدمی همراه میشوند و تأثیرگذاری شان دوچندان میشود؛ و کلامی که به زبان میآید هر کدام از این اتفاقها را میتواند رقم بزند. تو نمیتوانی با کلامت دیگری را آزرده کنی و انتظار محبت داشته باشی. نمیتوانی با کلامت دلی را بشکنی و انتظار عزیز بودن را داشته باشی.
نمیتوانی با کلامت بنای یک اعتماد را فرو بریزی و انتظار رفاقتی همیشگی را داشته باشی. آنچه انسان بر زبان میآورد میتواند تصویری از شخصیتش را در ذهن دیگران ترسیم کند و انسان اگرچه فطرتش به دنبال زیبایی هاست گاهی خواسته یا ناخواسته از قدرت کلمهها و کلامی که بر زبان میآورد غافل میشود و کسی که طالب تصویری زیبا در ذهن دیگران است باید کلام و سخنش را زیبا کند. «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا، وبا مردم (به زبان) خوش سخن بگویید.»
(فرازی از آیه ۸۳ سوره بقره)