آنچه درباره داستان صعود دراماتیک نماینده استان به لیگ قهرمانان فوتبال آسیا دیده نشد.
سینا شکور - صعود به لیگ قهرمانان آسیا رؤیایی بود که هیچوقت فوتبال خراسان به آن دست نیافته بود. شاید حتی وقتی شهرخودروییها با کسب عنوان چهارم لیگ هجدهم به پلیآف آن هم راه پیدا کردند، بهدلیل کارشکنیهای AFC و شرایط تیمهای عربی که از نظر مالی و تجهیزاتی یک سروگردن از لیگ برتر ما هم بالاتر هستند، کمترکسی تصور میکرد که شهرخودرو راهی مرحله گروهی این مسابقات شود، اما بازیکنان و کادر فنی
شهرخودرو کاری سخت و مأموریتی غیرممکن را تبدیل به موفقیت کردند.
آنها در موقعیتی نابرابر، افتخاری بزرگ برای خراسان رقم زدند. شهرخودرو در این ۲ بازی سخت به اندازه یک فصل تجربه کسب کرد. مردم فقط ۲ بازی (یا بهتر بگوییم یک بازی) را دیدند، اما در پشت پرده اتفاقات زیادی افتاد تا این تیم سرانجام آسیایی شد. حوادث ریزودرشتی در بیرون مستطیل سبز افتاد تا تیم با آرامش و قدرت راهی مسابقه شود؛ چیزی که در فوتبال امروز دنیا از آن بهعنوان «تیم پشت تیم» یاد میشود. آنچه در ادامه میخوانید، شرح این ماجراست. بازی بازیکنان پشت تیم که کارشان در سختی چیزی کمتر از بازیکنان تیم نبود.
تدارک سفر به دبی در ۴۸ ساعت
سفر شهرخودرو به دبی برای انجام بازی اول با الرفاع بحرین در فاصله کمتر از ۴۸ ساعت تا انجام بازی شکل واقعی پیدا کرد. حمیداوی، مالک باشگاه، که در مالزی با پیامکی به سرآسیایی خبر از قطعیبودن برگزاری بازی داد و کادر فنی بلافاصله جلسهای برای برنامهریزی این مسابقه برگزار کرد. مشکل اصلی، خروج ۱۱ بازیکن تیم از کشور بود که به دلیل خدمت و دانشجو بودن و... نمیتوانستند همراه تیم باشند. تلفنها یک به یک زنگ میخورد؛ از فدراسیون و وزارت ورزش تا وزارت خارجه. وطنخواه و سرآسیایی شخصا در حوزه نظام وظیفه حاضر شدند تا بالاخره موفق شدند مشکل خروجی را حل کنند.
همزمان در آن سوی آبها حمیداوی بهدنبال ویزا و تهیه بلیت بود. ساعت ۸:۱۰ صبح جمعه شهرخودروییها در ۲ گروه به امارات رفتند. آنها شب قبل را در هتل فرودگاه خوابیده بودند تا از این پرواز که مقدمات آن در آخرین لحظات فراهم شده بود، جا نمانند. گروه اول ساعت۱۲ و گروه دوم ساعت۱۴ جمعه به دبی رسیدند ودر هتل مستقر شدند. دراینمیان ویزای سیدعباسی درست نمیشود و او در تهران میماند.
مشکلات تمرین در امارات
کسی در امارات از شهرخودرو استقبال نمیکند، اما ناظر ازبکستانی بازی که در جریان ریز اتفاقات تیم قرار گرفته، دست پایین گرفته و دائم عذرخواهی میکند! فدراسیون امارات نماینده ویژه خود را در هتل ما مستقر میکند تا مشکل چندانی ایجاد نشود، اما کاملا مشخص است که آنها با تیم بحرینی همراهتر هستند. ساعت۱۸:۳۰ تمرین شهرخودرو در ورزشگاه محل برگزاری مسابقه آغاز میشود، اما خبری از توپها نیست. مسئولان ایافسی اجازه استفاده از توپها را به تیم نمیدهند و میگویند حتما باید با توپهایی که آنها میدهند تمرین برگزار شود.
مسئله پخش تلویزیونی
شهرخودرو باوجود میزبانی در بازی اول از کمترین امتیازات یک میزبان برخوردار است. اماراتیها در جلسهای این موضوع را به مسئولان شهر خودرو یادآوری میکنند که هیچ دوربینی برای ضبط بازی نیست و در صورت درخواست پخش تلویزیونی باید تا ساعت۲۴ همان روز! مبلغ ۱۵۰میلیون تومان پرداخت شود. این فقط بخشی از مشکل است، چراکه دراین جلسه ناصر نماینده فدراسیون امارات و علیف، ناظر بازی، به موضوع دیگری هم اشاره میکنند؛ بلیت فروشی. آنها میگویند شما میزبان هستید و باید به تیم حریف بلیت هم بدهید. آنها میگویند اگر بلیت به آنها داده نشود، باید درعوض مبلغ ۱۰۰۰ درهم به فدراسیون امارات پرداخت شود. مشخص است که تیم بحرینی در امارات طرفداری ندارد که رغبت کند و به ورزشگاه بیاید، اما بههرحال قانون باید اجرا شود. از این لحظات کارپر استرس تیم پشت تیم آغاز میشود. آنها بهسختی فایل بلیتهای بازی را گرفته وصبح روز بازی در یکی از مراکز چاپی دبی چاپ میکنند.
بلیتها بهسرعت به نماینده فدراسیون امارات تحویل داده میشود تا دیگر هیچ بهانهای برای شروع بازی نماند. تیم سرانجام در ساعت مقرر راهی ورزشگاه میشود و در روزی که میتوانست در مشهد میزبان باشد، در ورزشگاه خالی از سد الرفاع بحرین میگذرد. همه خوشحال هستند، ولی تیم پشت، فرصت شادبودن ندارد. آنها باید خیلی سریع مقدمات حضور تیم را در قطر فراهم کنند.
مشکل رفتن از امارات
به همان اندازه که آمدن به امارات سخت است، رفتن از این کشور هم برای مشهدیها سخت میشود. حمیداوی بهشدت بهدنبال ویزای قطر و بلیت است. مشکل اینجاست که پرواز مستقیم از امارات به قطر وجود ندارد. تیم مجبور میشود بلیت کویت بگیرد تا با توقف ۹۰دقیقهای از آنجا به دوحه برود. این یعنی چرخاندن لقمه دور سر! چیزی که احتمالا برای ایافسی چندان مهم نیست! در فرودگاه دبی، کارشکنیها ادامه مییابد. تعداد زیادی از اعضای تیم ویزا دارند، بااینحال فدراسیون قطر برای بقیه نامهای جدا زده که مشکلی برای ورود نداشته باشند؛ اما این برای اماراتیها مطرح نیست. آنها ۵ نفر از اعضای تیم میهمان را نگه داشتند تا ویزای اصلیشان برسد.
تمرین در فرودگاه
تیم به کویت پرواز میکند تا از آنجا در یک پرواز دیگر به قطر برود. بعد از ساعتها سردرگمی، همه سوار هواپیما میشوند؛ اما قبل از پرواز یکی از موتورها دچار اشکال میشود و پرواز یک تأخیر جانانه میخورد. اتفاقی که استرس همه را بیشتر میکند. در سالن فرودگاه سرآسیایی یک جلسه تمرینی میگذارد تا بدنها بیشتر از این افت نکند.
بازیکنان شروع به حرکات کششی میکنند و بقیه در تبوتاب جورشدن پرواز برای ادامه سفر. طلال، ناظر بازی با السیلیه قطر، پیگیر اوضاع تیم است. طبق برنامه باید ساعت۱۳:۳۰ تیم در دوحه میبود، اما ساعت۱۵ شده بود و هنوز در کویت سرگردان! حمیداوی بهدلیل تسلطش به زبان عربی، با طلال صحبت میکند. ساعت ۱۷ بالاخره هواپیمای دیگری جایگزین میشود و تیم ساعت۱۸:۳۰ به دوحه میرسد.
برخورد خوب قطریها
برخلاف امارات، اوضاع در قطر خوب است. نماینده فدراسیون قطر و باشگاه السیلیه خودشان را به فرودگاه رساندهاند. اتوبوس ویژهای در فرودگاه آماده است و تیم قبل از رفتن به هتل مستقیم به ورزشگاه میرود. مدیرعامل باشگاه السیلیه هم در ادامه به استقبال تیم ایرانی میآید. او که شیعه است و فارسی هم بلد است، دائم عذرخواهی میکند و با حمیداوی گرم میگیرد. در صحبتهایش معلوم میشود همسرش اهل بندرعباس است و خودش شیفته امامرضا (ع). دائم به لباسهای اعضای تیم دست کشیده و به سروصورتش میکشدو میگوید شما گرد مشهد را دارید. قسم میخورد که نتیجه بازی برایش فرقی ندارد و از اینکه مجاوران امامرضا (ع) را میزبانی میکند، افتخار میکند. نماد باشگاه را به حمیداوی اهدا میکند و پیشنهاد برگزاری اردوی سهروزه در قطر را هم میدهد.
رسیدن به غول آخر در قطر
بازیکنان صبح روز مسابقه با انرژی مضاعفی در جلسه فنی حضور پیدا میکنند. تیم ساعت۱۶ راهی ورزشگاه میشود. مدیرعامل و مالک باشگاه السیلیه دوباره استقبال گرمی میکنند. بازیکنان شروع به گرمکردن میکنند و مطابق معمول با نوای نادعلی سرآسیایی راهی بازی میشوند. بازی درحالی آغاز میشود که یکی از معدود تماشاچیان مسابقه، ژاوی هرناندز سرشناس و محبوب در قطر است. یک پیرمرد شصتساله با لباس و کلاهی با طرح پرچم ایران، تنهاهوادار شهرخودرو در ورزشگاه است. بازی به خیر و خوشی تمام میشود وذکر یازهرا و یا امامرضا از لبهای کسی جدا نمیشود. حالا آسیا در انتظار مشهد است؛ برای انجام کارهای بزرگ و رقمزدن خاطرات ماندگار.