صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره نیاز ما به اندیشیدن

  • کد خبر: ۱۶۵۹۳۰
  • ۰۴ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۳
زن پیش از این کارکرد‌های فرهنگی و الهام بخشی خود را در نقش مادری و همسری انجام می‌داد، اما حالا نیاز روحی او به مرکز توجه بودن، او را به میانه میدان تجارت و صنعت انداخت و از وظایف سنتی و تاریخی اش غافل کرد.

پزشکی مدرن ناگهان همه چیز را به هم ریخت، در طول قرن‌ها انسان برای اینکه نسلش باقی بماند، باید مدام فرزند می‌آورد تا در نبرد با مشکلات و بیماری‌ها تعدادی از این فرزندان و نسلش برای او باقی بمانند؛ اما انسان مدرن یاد گرفت که چطور با بیماری‌ها مقابله کند و همین مسئله باعث شد مرگ و میر کودکان و بزرگ سالان بسیار کاهش پیدا کند و در نتیجه نیاز به توالد مداوم از بین رفت.

حالا آدم‌ها می‌توانند به تعدادی که می‌خواهند، بچه دار شوند و این بچه‌ها با ریسک کمتری زنده می‌مانند. این مسئله ساده همه چیز را به هم ریخت؛ اما مهم‌ترین تغییر در حوزه مسائل زنان اتفاق افتاد، زنان به طور طبیعی در دنیای قبل مدرن باید مدام در حال فرزند آوری یا فرزند پروری می‌بودند، اما دنیای جدید پزشکی با حفظ نوزادان نیاز به توالد مداوم را از بین برد.

دو مسئله، پیامد ساده این جریان بود؛ یکی تغییر در حوزه معنای زندگی زنان که مادری را از اینکه کارویژه اول زن مدرن باشد، خارج کرد و زن مدرن بی فلسفه و رها شد و صنایع مدرن بلافاصله سعی کردند زن را در خود ذوب کنند و از ظرفیت‌های وجودی او برای پیشبرد اهدافشان استفاده کنند. نیروی کار زن که حالا از وضعیت مادری رها شده بود، با قیمت پایین وارد صنعت شد و جذابیت زنانه نیز در حوزه فرهنگی مورد سوءاستفاده صنعت مدرن قرار گرفت.

زن پیش از این کارکرد‌های فرهنگی و الهام بخشی خود را در نقش مادری و همسری انجام می‌داد، اما حالا نیاز روحی او به مرکز توجه بودن، او را به میانه میدان تجارت و صنعت انداخت و از وظایف سنتی و تاریخی اش غافل کرد. در این میان کارکرد‌های تازه ساختار‌های طبیعی، اجتماع را به هم ریخته اند و در نتیجه انسان در خطر نابودی قرار گرفته است. از سویی نمی‌شود عین همان معنا‌های کهن را در این وضعیت جدید احضار کرد و از سوی دیگر بسیاری از آن معنا‌های اصیل کهن، لازمه وجود داشتن و ماندن و بودن یک اجتماع هستند.

وظیفه دشوار متفکران اینک این است که در این غائله شگفت که انسان توانسته‌است با تدبیر خود روند‌های طبیعی را دست کاری کند و بدین گونه در کارکرد آن‌ها اختلال ایجاد کرده است، معنا‌های اصیل را حفظ کنند و معنا‌های تازه‌ای هم ایجاد کنند که پاسخگوی نیاز زمانه باشد.

آشوب‌های اخیر جامعه ایران و هم نوایی بخش‌هایی از جامعه، به ویژه گروه‌هایی از جوانان در پیگیری مطالبات لذت طلبانه و مصرف گرایانه مدرن نشان دهنده این است که متفکران و تدبیرگران ما نتوانسته اند طرح‌هایی دراندازند که بخش‌های مختلف نخبگان و مردم را در جامعه ایران در اجرا و همراهی آن همتافت و یکدل کنند. درست است که اساس معنویت و ایمان در جامعه ما بسیار محکم و متین است، ولی نیاز روزافزون ما به تفکر خلاق و پیشرو هم انکارپذیر نیست.

ما اگر می‌خواهیم سرمایه‌ها و میراث معنوی تاریخی خود را حفظ کنیم، باید درباره وضعیت جدید بسیار بیندیشیم و گروه‌های نخبگان ما باید راهگشایی کنند. در میانه بی عملی همه صنوف متفکران و نخبگان ما، جامعه ما به ناچار، محصولات فرهنگی غرب و شرق عالم را مصرف می‌کند و یوگا و مانگا و... در حال شکل دادن به ذهنیت ما و فرزندان ما هستند. باید برای این وضعیت تازه بسیار بیندیشیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.