«شعر انقلاب اسلامی» جریانی ادبی است که در نتیجه انقلاب اسلامی ایران بهوجود آمده و جریانی در ادامه جریانهای شعری معاصر از مشروطه به بعد است. اگر بخواهیم این جریان شعر را بشناسیم، باید زمینههای ظهور و بروز، شکلگیری و رشد آن را بررسی کنیم.
یوسف بینا _ اگر این سخن مشهور ویکتور هوگو را بپذیریم که میگوید: «نتیجه قاطع و مستقیم هر انقلاب سیاسی، یک انقلاب ادبی است»، باید بگوییم که «شعر انقلاب اسلامی» نیز جریانی ادبی است که در نتیجه انقلاب اسلامی ایران بهوجود آمده و جریانی در ادامه جریانهای شعری معاصر از مشروطه به بعد است.
اگر بخواهیم این جریان شعر را بشناسیم، باید زمینههای ظهور و بروز، شکلگیری و رشد آن را بررسی کنیم؛ همچنانکه وقتی جامعهشناسان و مورخان میخواهند «انقلاب اسلامی» را بررسی کنند، ناچارند زمینههای شکلگیری اندیشه انقلاب اسلامی را از سالها و چه بسا قرنها پیش از بهمن ۱۳۵۷ مد نظر قرار دهند.
پیروزی انقلاب مشروطیت و ادبیات ویژه شاعران مشروطهخواه که با خود عباراتی همچون مدنیت، اصلاحات و آزادیخواهی، آرمانخواهی و میهندوستی، عدالت اجتماعی، استکبارستیزی و استعمارستیزی، تجددطلبی، نقد خرافات و احقاق حقوق زنان را بهارمغان آورد، ظهور و بروز شعر نو در آثار شاعران مطرح معاصر همچون نیما یوشیج و اخوانثالث و...، تداوم جریان شعر سنتی معاصر در آثار شاعرانی همچون شهریار، هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و...، ظهور و رونق شعر مبارزه بههمت شاعرانی همچون شفیعیکدکنی و سیاوش کسرایی و... در دهه آخر حکومت رژیم شاه و برخی جریانهای ادبی دیگر، اگرچه از نظر تأثیرپذیری و تأثیرگذاری سیاسی و اجتماعی متفاوت بودند، در شکلگیری شعر انقلاب اسلامی نقش داشت.
پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و وقوع حادثهای همچون جنگ تحمیلی که پس از آن رخ داد و شکلگیری حماسه دفاع مقدس ملت ایران، سرآغاز تحولات عمدهای در ابعاد مختلف جامعه ایران شد و همانطور که میدانیم، هیچ رویداد فرهنگی نیست که در ارتباط با رویداد یا رویدادهای اجتماعی نباشد.
ارتباط شعر معاصر با انقلاب اسلامی و حوادث پیش و پس از آن نیز ارتباطی تنگاتنگ و البته دوسویه است؛ یعنی همانطور که پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی بر شکلگیری جریان شعر انقلاب تأثیری مستقیم داشت، سالها پیشتر نیز شاعران معاصر بهویژه شاعران مطرح سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ از پیشگامان مبارزههای مردمی علیه رژیم شاه بودند و بسیاری از آنها وقوع انقلاب را در سرودههای خود پیشبینی کرده بودند.
به هر روی، جریان شعر انقلاب اسلامی پس از جریانهای شعری مذکور شکل گرفت و اگرچه برخی شاخصههایش را از جریانهای پیشین بهارث برد و تنی چند از شاعران این جریان نوظهور، پیش از انقلاب اسلامی نیز بهکار سرودن مشغول بودند، اما با ویژگیهایی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد، «جریان شعر انقلاب اسلامی» هویتی منحصر بهخویش یافت.
تبیین آرمانهای انقلاب اسلامی با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران و رواج فرهنگ دفاع مقدس در میان مردم با وقوع جنگ تحمیلی از عواملی بودند که توانستند در قوامیافتن جریان شعر انقلاب اسلامی نقشی اساسی داشته باشند. بدینترتیب، یکی از ویژگیهای اصلی شعر انقلاب اسلامی، بازتاب همین آرمانها و فرهنگها بود.
از سوی دیگر، این محتوا، فرم ویژه خود را میطلبید و بههمین سبب، لحن شعارگونه و گزارشی در بخشی از شعرهای سالهای اول انقلاب قالب شد. البته هرچه از سال پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفتیم و شعر انقلاب اسلامی در پی هویتی مستقل رشد کرد، شاعران این جریان به جستوجوی افقهای محتوایی دیگر و لحنی شاعرانهتر برآمدند.
بهطور کلی و با یک بررسی اجمالی میتوان گفت که شعر انقلاب اسلامی دو آبشخور ادبی اصلی دارد؛ نخست همان جریان شعری که در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ در اوج بود و دوم جریان شعر سنتی معاصر. شعر انقلاب اسلامی زبان نمادین و محتوای مبارزهمحور را از گروه نخست و نیز احیای قالبهای سنتی و بهرهگیری از برخی شاخصههای شعر سنتی فارسی را از گروه دوم بهمیراث برد.
در مجموع میتوان برخی از مهمترین شاخصههای سبکی شعر انقلاب اسلامی را این گونه برشمرد: زبان شعاری و اعتقاد به رسانهبودن شعر، سادگی و همهفهمبودن زبان، نمادپردازی، رواج روحیه حماسی و مقاومت، بیان مفاهیم معنوی و عرفانی، کاربرد تلمیحات و اشارات و اساطیر ملی و دینی و...
درباره مضامین شعر انقلاب اسلامی نیز اگرچه سخن بسیار میتوان گفت، اما بهتر است به سخن دکتر محمدرضا روزبه اشاره کنیم که در کتاب «ادبیات معاصر ایران»، عمدهترین مضامین و محتواهای شعری شاعران انقلاب را اینگونه برشمرده است: «روایت و حکایت اوضاع دوران ستمشاهی، بیان و بزرگداشت مبارزات و پایداریهای مردمی در آن دوران، ستایش رهبر [انقلاب]و دیگر شخصیتهای [مؤثر در] انقلاب، دعوت به بیداری و هشیاری در برابر دسیسههای دشمنان، ستایش شهادت و شهیدان، ستایش دلاوریها و ایثارگریهای رزمندگان جبههها، دعوت به فرهنگ جهاد و شهادت، خودشکنی (احساس حسرت و حرمان در برابر شهیدان)، وطندوستی با صبغهای دینی و انقلابی، ستایش اهل بیت (ع) و پاسداشت فرهنگ عاشورا، همدردی و همصدایی با نهضتهای آزادیخواه جهان، اعتراض به مظاهر ضدارزشی، گریز از زندگی خشک شهری و دعوت به پاکی و اصالت زندگی روستایی و...»
پرکاربردترین قالبها در میان شاعران این جریان نیز چهار قالب شعر نو، مثنوی، غزل و رباعی بود. تفاوت عمدهای که شعر انقلاب اسلامی با جریانهای دیگر شعر معاصر داشت، این بود که در این جریان شعری، قالبهای شعری سنتی و نو در کنار یکدیگر رواج داشتند و چند تن از شاعران این دوره هم در سرودن شعر نو و هم در سرودن غزل و رباعی از چهرههای شاخص بهشمار میآمدند.
علی معلمدامغانی و احمد عزیزی با مثنویهایشان، مهرداد اوستا و حمید سبزواری با کهنسرودههایشان در قالبهای قصیده و غزل، نصرا... مردانی و مشفقکاشانی با غزلهایشان و شاعرانی همچون سلمان هراتی، قیصر امینپور، حسن حسینی، علی موسویگرمارودی و... با سرودن در قالبهای مختلف از چهرههای شاخص شعر انقلاب اسلامی شدند.
در این میان، بهنظر میرسد نقش سلمان هراتی، قیصر امینپور و حسن حسینی منحصربهفرد است؛ این شاعران نهتنها از پیشگامان شعر انقلاب اسلامی بودند، بلکه با سرودن در قالبهای مختلفی مانند شعر سپید، شعر نیمایی، غزل و رباعی، نقش مهمی در شکلگیری نمودهای متفاوتی از شعر انقلاب اسلامی و احیای قالب کهنی همچون رباعی داشتند.
بهجز نامهای یاد شده، نامهای دیگری در فرایند شعر انقلاب حائز اهمیت هستند که برخی از آنها عبارتاند از: محمود شاهرخی، طاهره صفارزاده، ساعد باقری، سهیل محمودی، یوسفعلی میرشکاک، علیرضا قزوه، عبدالجبار کاکایی، فاطمه راکعی، محمدرضا عبدالملکیان و...
در حوزه نظریهپردازی، بررسی، نقد و تحلیل شعر انقلاب نیز اگرچه تاکنون مطالب پراکنده زیادی در قالب یادداشتهای مطبوعاتی، مقالهها و احیانا کتاب نوشته شده است، اما بیتردید جای پژوهشهای عمیق ادبی همچنان خالی است.
بسیاری از نقدها و نظرها، چه از سوی مدافعان این جریان و چه از سوی مخالفان آن، با غرضهای غیرادبی و بهنیت پاسخگویی بهطرف مقابل نوشته شدهاند و در این میان، کمترین حجم توجهات بهسوی مباحث نقد ادبی، نظریهپردازی شعری، بررسیهای سبکی، تحلیلهای مبتنی بر روانکاوی ادبی و جامعهشناسی ادبیات و... در عرصه شعر انقلاب اسلامی بوده و تقریبا میتوان گفت کار مهمی در این حوزههای پژوهشی انجام نشده است و با توجه به گذشت حدود چهار دهه از شکلگیری این جریان شعری، خلأ اینگونه مباحث همچنان بهچشم میآید.
در میان کتابهایی که پیرامون شعر انقلاب اسلامی نوشته شدهاند، کتاب «ده شاعر انقلاب» نوشته محمدکاظم کاظمی، یکی از معدود نوشتههایی است که بهدور از غرضهای غیرشعری، با توجه به معیارهای ادبی و در روزگاری که جریان شعر انقلاب اسلامی ثبات و دوام و قوام یافته، تدوین شده است.
کاظمی که خود از شاعران و منتقدان ادبی در دوره شعر انقلاب اسلامی بهشمار میآید، در پایان این کتاب و پس از طرح این نکته که «شعر جوانان این روزگار در قیاس با شعر شاعران پیشکسوت انقلاب اسلامی در حال پیشرفت و جهش بوده است»، بهنقش شاعران پیشکسوت در کشف و تربیت جوانترها اشاره کرده و ضمن حقگزاری و سپاسداری از این شاعران، خاطرنشان کرده است: «باشد که روزی به همنسلان من توفیقی دست دهد تا با گزارشی تاریخی از فعالیتهای ادبی این نسل، حق مطلب را در آن زمینه نیز ادا کند.»
بهنظر میرسد اکنون در آستانه دهه پنجم انقلاب اسلامی هستیم، شاید بهترین فرصت برای بررسی نیم قرن شعر انقلاب اسلامی و بررسی همهجانبه و موشکافانه آن است.