وقتی قرار است از شعر رضوی و شاعرانی که در مدح و مرثیه امام رضا (ع) شعر گفته اند، یاد کنیم، بی گمان باید اول به سراغ شاعرانی برویم که هم عصر خود امام بوده اند و اشعاری در ستایش این امام بزرگوار در حضور ایشان سروده اند. شاعرانی که پس از هجرت امام رضا (ع) به خراسان، از مناطق مختلف نزد آن حضرت شرفیاب شدند و سرودههای خود را عرضه داشتند.
ابونواس یکی از آنها بود. وی اشعاری در وصف امام رضا (ع) دارد که آنها را در حضور ایشان خواند. ابراهیم بن عباس صولی دیگر شاعر ادبیات عرب است که در این عرصه طبع آزمایی کرده است. او شاعر، نویسنده، دولتمردی ایرانی تبار، مداح اهل بیت (ع) بود و به تشیع گرایش داشت.
اما مشهورتر از همه دِعبِل خُزاعی است. وی از شاعران جان و دل ازدست داده جامِ ولاست که با توشهای گران از شعر و شور و شعور، جلای وطن کرد و سختی راه را بر خویش هموار! به خراسان و مرو رفت تا چکامه جاودانه اش ـ قصیده تائیه ـ را در پیشگاه پیشوایش بخواند. دعبل خزاعی، شاعر هم روزگار حضرت است. اصالتی کوفی دارد و دوران امام کاظم و امام رضا و امام جواد (علیهم السلام) را درک کرده است.
تعبیر شهید مطهری درباره این شاعر ولائی در جای خود جالب است که مینویسد: «دعبل، شاعر عجیبی است. به اصطلاح امروز یک شاعر انقلابی است که من خیال نمیکنم در عصرهای ما چنین شاعرهایی پیدا شده باشند. خودش میگفت پنجاه سال است که دار خودم را روی دوشم حرکت میدهم؛ یعنی پنجاه سال است حرفهایی میزند که باید برود سر دار. شعرهایی میگفت که بنی العباس را آتش میزد.»
دعبل مرثیههای بسیاری در مصیبت امام حسین (ع) سروده است؛ اما قصیده تائیه او، از مهمترین اشعار اوست. گویند که دعبل در حقیقت سرودن قصیده تائیه را در محضر امام رضا (ع) به پایان برد.
او با این بیت آغاز کرد: «مدارس آیات خلت من تلاوه/ و منزل وحی مغفر العرصات؛ جایگاههای تلاوت آیات قرآن را مییابم که دیگر خالی است و منزلهای وحی را میبینیم که هواداری ندارد.»
ناگفته نماند که به خاطر دارم زنده یاد سیدمحسن مصطفی زاده، دوست نازنین شاعرمان ـ که بیش از یک سال است او را از دست داده ایم ـ در خلوت و عزلت خود پژوهشهای عالمانهای انجام داده بود و از جمله درباره دعبل پژوهش درخوری دارد. غلامرضا رضایی سهل آبادی نیز پایان نامهای با عنوان «اهل بیت در دیوان دعبل خزاعی» نوشته است که در آن، علاوه بر اینکه به دیگر آثار و اشعار دعبل اشاراتی کرده است، بیشترین تأکیدش بر قصیده تائیه و شرح و تفسیر نکات و ارزشهای ادبی ـ سیاسی و مفاهیم و مضامین مندرج در آن است؛ و بد نیست از کتاب «دعبل و زُلفا» نوشته مظفر سالاری یاد کنیم که روایتی تاریخی و عاشقانه از آشنایی و زندگی پرفرازونشیب دعبل خزاعی، شاعر اهل بیت (ع) و همسر سازش ناپذیرش، زُلفاست.
در این کتاب، فصلهایی از زندگی دعبل در زمان امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (ع) به صورت داستانی روایت میشود. عشق میان او و زُلفا بستری جذاب برای ماجراهای تاریخی و اجتماعی فراوان عصر دعبل است. این کتاب امکان آشنایی خواننده را با دوستان و دشمنان اهل بیت (ع) در دوره موردنظر فراهم میکند؛ و سرانجام یادآوری این نکته که بیت مشهور او درباره دفن بدن مبارک حضرت رضا (ع) در سرزمین توس، در بالاسر آن امام کتیبه شده است: «قبران فی طوس خیر الناس کلهم/ و قبر شرهم هذا من العبر// ما ینفع الرجس من قرب الزکی و لا/ علی الزکی بقرب الرجس من ضرر؛ در توس دو آرامگاه در یک جاست، بدترین مردم و بهترین مردم، و این عبرت است. آیا آن پلید [(هارون)]هیچ سودی از این پاک [(امام رضا)]میبرد؟ آیا این پاک از پلیدی آن پلید زیانی میبیند؟»