مشهد را دست کم نگیریم. مشهد یک شهر نیست؛ یک تاریخ و یک فرهنگ است. فرهنگی که اگر به گوشهگوشه تاریخ و جغرافیای آن بنگریم، خواهیم دید که آثار این فرهنگ و هنر و ادبیات در کشور پیداست و جلوههای درخشان آن زیب و زینت دفتر فرهنگ ایران است. نشانههای روشن هنر و ادبیات این سرزمین در فهرست بلندبالایی دیده میشود که هرکدام در شمار مفاخر و مشاهیر نامبرداری قرار دارند و افتخاری برای ایران.
مشهد با این پیشینه و این تاریخ و این شمار هنرمندان و ادیبان، میطلبد بیش از آنچه میبینیم و هست، در نگاه صاحبان قدرت و مکنت و مدیریت و سیاست بهچشم آید.
بهچشمآمدنی که برخاسته از فهم و درایت فرهنگی باشد و ابزار سیاستورزی قرار نگیرد. آنچه در ادبیات مدیران بهعنوان «پیوست فرهنگی» شنیده میشود، درواقع تحقق همین نگاه است که در هر تصمیمی باید «فرهنگ» مبنا و اساس قرارگیرد و شأن فرهنگی هر کاری در پیوند با آن باشد.
البته پرواضح است که این «پیوست فرهنگی» باید نشاندهنده ماهیت و هویت فرهنگی مشهد هم باشد؛ مشهدی که از یکسو بارگاه مولایمان حضرت رضا (ع) در آن موجبات برکت و کرامت را برای این بوم و بر فراهم کرده است و از سویی پشتوانهای گرانسنگ، چون هنر و ادبیات دارد که باید در نگاه کلان فرهنگی دیده شود.
اینجا خاستگاه زبان فارسی است و آرامگاه زندهکننده آن؛ او کاری کرد تا این کاخ بلند زبان فارسی بیگزند ز هر باد و بارانی برای روزگاران پیش رو به یادگار بماند و نشان هویت ایرانیان باشد. اینجا اقلیم شعر است و پاتوق بسیار شاعرانی که هر کدام میاندار محافل شعری در کشور شدند.
از قدیمیترین محافل شعری در این شهر همچون جلسات شعر فرخ و فردوسی و قهرمان میتوان یاد کرد تا جلسههای شعری حوزه هنری که هم نامدارانی در آنها شرکت میکردند و هم نامدارانی به جامعه شعری کشور پیشکش کردند. این سرمایه مهم، روزگاری از هدفهای گردشگری مشهد بهشمار میآمد و کسانی که به قصد زیارت به مشهد میآمدند، سری هم به این محافل شعر میزدند و دمی با بزرگان شعر مشهد میگذراندند.
موسیقی، هنرهای تجسمی، تئاتر و سینمای مشهد نیز نمایندگان شایستهای در سپهر فرهنگی کشور دارد و هویت مشهدی آنها افتخاری برای این شهر است. در ترجمه دستمان پر است و مترجمان درخوری داریم؛ به همراه نویسندگان سرشناس و توانا. مشهد دانشگاهی دارد که ازجمله دانشگاههای پرسابقه کشور است؛ حوزه علمیهاش در جهان اسلام شناخته شده است.
این شهر به هنرمندان و شاعران و نویسندگانش در عرصه ادبیات و هنر انقلاب و دفاع مقدس میبالد؛ و همه این داشتهها و سرمایهها میطلبد که نگاهمان به فرهنگ و هنر و ادبیات مشهد شعاری و تزئینی نباشد و هم برنامهریزی دقیق و منسجمی داشته باشیم و هم همه هویت فرهنگی و تاریخی را در این برنامهریزیها لحاظ کنیم.
نه مقطعی باشد و نه زینتالمجالسی. هنر و ادب به معنای واقعی کلام قدر بیند و بر صدر نشیند. این شهر باید کانون چند رویداد بزرگ فرهنگی و هنری و ادبی باشد؛ باید صاحب چند نشان درخور ازجمله نشان فردوسی باشد. یادمان باشد از فرهنگ در مشهد سخن میگوییم و این کار سادهای نیست.