به گزارش شهرآرانیوز، ۲۲ تیرماه سالروز درگذشت علی صفایی حائری است. فردی که سال های متمادی در باب اندیشه دینی و با محوریت تربیت، سخنان مهمی گفت و امروزه آثار او در بین افرادی که دغدغه تربیت دینی دارند شناخته شده است.
علی صفایی حائری یا همان عین.صاد در سال ۱۳۳۰ در قم چشم به جهان گشود. او تحصیلات دروس سطح حوزه را در کمتر از ۴ سال به پایان رساند. تا اینکه در جوانی به درجه اجتهاد نایل شد.
صفایی هم زمان با تحصیلات حوزوی و در آستانه چهارده سالگی پس از آشنایی با ادبیات کودکان در سطح مجله های کودک آن روزگار و دستیابی به آثار ادبیات نوجوان در سطح وسیع، به مطالعه تاریخ ادبیات ایران، عرب، ژاپن، چین، یونان، اسپانیا، آفریقا، آمریکای لاتین و سایر کشورهای غربی روی آورد و با نمونه هایی از شاهکارهای ادبی هر دوره آشنا گشت.
در همین زمان ها بود که صفایی با حرف های فرانتس کافکا و صادق هدایت و نیز تحلیل های پوچ گرای غربی و طرح های نواگزیستانسیالیستی و مارکسیستی و الحادی در عرصه ادبیات آشنا شد. چنان که خود می گوید: «شاید سیزده ساله بودم که داستان های صادق هدایت را تمام کردم. داستان هایی که درد و رنج انسان را مشخص می ساخت و پوچی و بن بست او را نشان می داد.»
در حقیقت او به موازات علمآموزی در حوزه، ادبیات معاصر ایران و جهان و همچنین شاهکارهای ادبی کشورهای مختلف را شناخت و به مطالعه ادبیات و داستاننویسی پرداخت. او از هجدهسالگی نوشتن را آغاز کرد که بعدها، آثارش منتشر شدند.
علی صفایی حائری در سحرگاه ۲۲ تیرماه ۱۳۷۸ درحالیکه عازم زیارت امام رضا (ع) بود در سانحه تصادف از دنیا رفت. پیکر او در قم و در کنار فرزند شهیدش محمد صفایی به خاک سپرده شد.
آثار عین.صاد دروازهای برای ورود به رود خروشان حرکت و دست از پا نشناختن است. این دست از پا نشناختن، تلنگری است که آتش درون علی صفایی حائری در دل میاندازد و فانوس دل را روشن میکند. فانوسی که نورش از کلامالله است؛ کلامالله و نور مطلق.
به بهانه سالروز آسمانی شدن این مولف، استاد و دین پژوه به مرور برخی از آثار او می پردازیم.
رشد
«هدف انسان در زندگی چیست و برای چه آفریده شده است؟» این سوال بنیادین، محور کتاب رشد است. علی صفایی حائری در رشد بر مبنای دیداری تازه با سوره عصر نگاهی نو در برخورد با قرآن دارد. بخش اول کتاب، پیرامون آسیبشناسی روش مطالعه واژگان قرآنی و نحوه مواجهه با آن ها است و در بخش دوم آن از رهگذر فهم آیات سوره عصر، به این سوال اساسی پاسخ داده میشود: هدف انسان در زندگی چیست و برای چه آفریده شده است؟
در حقیقت این اثر دگربار به ابدی در محضر «الیه راجعون» اشاره میدهد. مرحوم صفایی حائری در «رشد» براساس سوره عصر و کلام خداوند سرمایه های انسان را مقابل چشم می آورد و می گوید «ما از استعدادهای عظیم انسان درمییابیم انسان بیشتر از این محدوده ۷۰ ساله است. انسان برای این زندگی محدود به این همه استعداد نیاز نداشت، همان غرایز فردی و اجتماعی برای رفاه و نظم و عدالت زندگی ۷۰ساله کافی بودند» و اینکه «هنگام محاسبه نسبت سرمایهها و سودها را میسنجند، نه سرمایهها و نه سودها را» این گونه آدمی باید جهت دادن به سرمایه ها را بیابد، چه این سرمایه نسبت به دیگری کم باشد یا زیاد. «انسانها گرچه در سرمایهها با هم تفاوت دارند اما در جهت دادن به اینها و رهبریشان همه با هم برابرند».
انسان بی نهایت سرمایه دارد پس بی نهایت ادامه خواهد داشت و این اندیشه ابد، زندگی می سازد. «در این دنیا پاها ساخته میشوند و در آن مرحله راهها پیموده میشوند». انسان خواسته و ناخواسته در حال قدم برداشتن است و در حال تجارت و این خود او است که مسیرش را مشخص می کند. یک سو، بازاری که سرمایههای ابدی را با قیمتی فانی می خرند و یک سو، خریداری به نام «الله». این دنیا محل آن تجارت است؛ محل مشخص کردن مسیر. فانی بودن می گوید زمان کم است. دل و هوس هایش بهای همین دنیا که مقابل ابد هیچ است را هم نمی دهند. در «رشد» علی صفایی حائری می گوید «باید در این وقت کم به تجارتی دست زد که بینهایت سود بیاورد و به دنبال خریداری رفت که پولش نقد باشد و بازگردان داشته باشد».
صراط
این کتاب نگاهی نو در برخورد با قرآن و دیداری تازه با سوره حمد است. هنگامی که دانسته شد هدف نهایی زندگی انسان «رشد» است، نوبت به پاسخ گویی این سؤال می رسد: «مراحل و مقدمات رسیدن به رشد چیست؟» صراط پاسخی است به این سؤال.
در این کتاب، نه گام تا رسیدن به رشد بیان شده که یک طرح سلوکی بر اساس مبانی قرآنی است. این طرح، برگرفته از آیات قرآن و منطبق بر سوره حمد به عنوان امالکتاب است. «خلوت و توجه»، «فکر و شناخت معبودها»، «عقل و سنجش آن ها»، «ملاک انتخاب»، «عشق و ایمان»، «جهاد و مبارزه»، «بلا و ضربه ها»، «عجز و اضطرار»، «اعتصام و استعانت» مراحل صراط مستقیم عبودیت است که انسان را به هدف نهاییاش میرساند.
مرحوم صفایی حائری در صراط به بلاء توجه می دهد. «هنگامی که میخواهی، نقطههای ضعف خودت را بشناسی و بر روی آن کار کنی، هنگامی که میخواهی در کشاکش مبارزه و جهاد، از وابستگیها و علاقهها، آزاد شوی، در این دو مرحله تو قدر بلاء را میشناسی. بلاء، فتنه و امتحان، این دو خاصیت را دارد: هم نقطههای ضعف تو را نشان میدهد و هم از وابستگیها و دلبستگیها آزادت میکند. تویی که فهمیدهای از تمامی هستی بزرگتری، مادامی که از دوست، از خویشان، از خودت و از ثروت و ریاست و از دنیا ضربه نبینی، این فهم در دلت گل نمیدهد و شکوفه نمیآورد و علم الیقین تو به عین الیقین نمیرسد و پیش نمیرود، حتی ریاضتهایی که خود میسازیم و ورزشهایی که خودمان شروع میکنیم این دو خاصیت را ندارند. تو نمیتوانی برای خودت جراح خوبی باشی. نمیتوانی دملهای چرکین را کاملاً فشار بدهی. بیشتر بازی میکنی. این اوست که میداند بر کجا فشار بیاورد و در کدام بزنگاه، تو را گرفتار کند. این است که باید بلاء را از بالا بفرستند.»
حرکت
آدمی از کسی نمی آموزد در زمان تشنگی باید به سمت آب برود؛ برخی مفاهیم آموختنی نیستند. حرکت انسان به سوی کمال نیز در دسته نیازهای فطری قرار می گیرد. آدمی خواسته و ناخواسته میل به رشد و زیاد شدن دارد. اما مسئله زمانی شکل می گیرد که مسیر را دقیق تشخیص دهد و به حقیقت رشد برسد. آن زمان است که در حرکت به سمت قله و در هنگامه توفان سقوط نمی کند چرا که ریشه درخت، او را نگه می دارد اما سنگینی سنگ او را سقوط میدهد. این حرکت کردن نیاز به تلنگر دارد تا آدم جای تکیه بر توهم زیاد شدن، ریشه در خاک کند و در پیچ و خم مسیر بازنماند. کتاب «حرکت» علی صفایی حائری (عین.صاد) سراغ این تبیین رفته و به تحلیل جریان فکری و تربیتی انسان پرداخته است.
این کتاب از سری سخنرانی ها و مباحث تربیتی صفایی حائری است که در سال ۱۳۵۸ در میان جمعی از دانشجویان تحت عنوان حرکت ایراد شد. در این مجموعه، خواننده با سه بحث کلی ضرورت، جهت و نیازهای حرکت انسان آشنا می شود: ضرورتِ حرکت و رشد آدمی، با توجه به سه عاملِ قدر و ارزش، ترکیب خاص و نیازهای او و با توجه به درک فاصله بین آنچه که هست و آنچه که باید باشد، توضیح می یابد. در بحث جهت حرکت، هدف چیزی بالاتر از عدالت و آزادی و رفاه و تکامل، که آرمان های کنونی انسان معاصرند، معرفی می شود؛ چرا که هدف برای چنین انسانی که حرکت برایش ضرورت دارد، رشد اوست. هدف، نه تنها تکامل انسان و استعدادهای اول، که جهت دادن به استعدادهای تکامل یافته ی اوست. در بحث نیازهای حرکت، پس از شناخت این نیازها؛ چه در رابطه با خود انسان و چه در رابطه با دیگران و چه در رابطه با محیط کار او، تحلیلی برای رفع این نیازها داده شده است.
آنچه در این کتاب سبب تلنگر است آتش درون مرحوم صفایی حائری است که در جان کلمات ریخته می شود. آنجا که از ضرورت حرکت و رشد آدمی شروع می کند و می گوید: «ضرورت حرکت، باید از ضرورت نفس کشیدنمان هم بیشتر باشد تا بتوانیم به خاطر آن، حتی خون و جانمان را بدهیم. مادامی که ضرورت حرکت در این سطح درک نشده باشد، قطعا انسان در راه میماند؛ راههایی که پرپیچ و خم و پرخطر است. راههایی که پر از درگیری و رنج است» و آنجا که اضطرار به حرکت را از بن مایه و فطرت انسان می داند و کج مسیرها را معرفی می کند؛ «ضرورت حرکت، از ترکیب ما، از فطرت ما، از ساخت ما مایه می گیرد و به همین خاطر کسانی که حرکتی ندارند، مجبورند با تنوع ها خودشان را مشغول کنند. تنوع طلبی، نشان دهنده نیازی است که ارضا نشده؛ مثل گرسنه ای که اگر به او غذا ندهند، کثافت ها را هم میخورد». اما تا زمانیکه انسان قدر خویش را نشناسد می ماند و می گندد، چرا که نشناختن ظرفیت به شروعی برای حرکت ختم نمی شود. «اگر انسان اندازه خود را شناسایی و ظرفیتش را شناخته باشد، حرکتش را شروع میکند و این حرکت برایش حتی از تنفس ضروریتر میشود؛ چون با هر نفسش میخواهد چیزی را بدست آورد».
نامه های بلوغ
نامه هاى بلوغ، شامل پنج نامه على صفایى حائرى به فرزندانش است که هنگام بلوغ آن ها نگاشته است. مخاطب در این نامه ها ظاهرا فرزندان صفایی بوده اند، اما مسائل طرح شده، راهگشای هر انسان در هنگامه انتخاب اوست. بلوغ که با تحولات و بحرانها همراه است، سرآغاز تحولات روحى بسیار بزرگ است. در این مرحله از رشد است که انسان با اختیار و آزادی، بر اساس شناخت و معرفت باید هدف خویش را مشخص کند. این انتخاب، نیازمند بینشها و گرایشهاست تا بتوان به آن واسطه، مراحل سلوک و اخلاق را به درستی طی کرد و با شناخت صحیح از رضایت و خشنودی، با طی آن مراحل به رضا و رضوان رسید. در این مسیر نباید از عمل و بحرانهای عمل غافل شد. این نامهها راهگشای چنین مسیری است.
اخلاق شایسته، رضای پروردگار، حسنات و صالحات، استقامت و سلامت روح موضوعاتی هستند که در این نامه ها به آنها پرداخته شده است. در این نامه ها وجود مضامینی از قرآن و موضوعات دینی فراهم آمده و جایگاه بلوغ در فرآیند زندگی انسان تشریح شده است. بینش ها و گرایش ها، سلوک و اخلاق، رضا و رضوان، عمل و بحران های عمل و گزیده اشعار عناوین نامه های این کتاب است.
روابط متکامل زن و مرد
این کتاب شامل دو نوشتار و یک سخنرانی است. در این کتاب ابتدا ارزش و آثار ازدواج و وظایف همسران در قبال یکدیگر، سپس شبهاتی درباره تساوی حقوق مرد و زن و مسئله حجاب، و درنهایت، چگونگی روابط همسران برای رسیدن ایشان به هدف نهایی خویش طرح شده است. روابط متکامل زن و مرد دارای ادبیاتی شیوا و جملاتی مختصر و پرمغز، و حاوی نکاتی بسیار کاربردی و آموزنده است که از دقت در آیات و روایات و تجربیات مستقیم صفایی در این موضوع حکایت دارد. تفاوت بین شغل و نقش انسان، هدف ازدواج، مبنای روابط بین همسران و وسعت و مقدار حجاب، از مسائلی است که در این اثر به آن پرداخته شده است.
مرحوم علی صفایی حائری در این اثر نکات و جملاتی دارد که راهگشای زندگی افراد در وهله های مختلف زندگی است. او در این اثر به نکات مختلفی درباره وصلت می پردازد. « آنها که به خاطر تمامی نیازها و تمامی ابعاد وجود خویش برای زناشویی، برای انس، برای شناخت کسریها و ضعفها و بهره برداری از برخوردها و استقامت در مشکلات ازدواج میکنند، با آنها که به خاطر عادت و یا به خاطر کسب اعتبار و وجاهت وصلت میکنند و به سراغ بزرگان میروند و کسانی را میخواهند که بر آنها تکیه کنند و به آنها افتخار کنند، برا بر نیستند. اینها ذلیل همین تعلقها و اسیر همین ضعفها میشوند و دنباله میشوند، که نقطه ضعفها آدمی را به دنبال خود میکشاند. میگویند شتری خوابیده بود. روباهی میگذشت، به شتر روی آورد و با دم شتر بازی آغاز کرد تا آنکه دمش را با دم شتر گره زد. شتر برخاست. دم کوتاه این دو به هم گره خورده بود. روباه معلق مانده بود و به دنبال شتر تاب میخورد. گربهای این صحنه را دید. از روباه پرسید چه بر سرت آمده؟ روباه گفت: هیچ! با بزرگان وصلت کردهایم!»