صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

زلزله وحشتناک طلاق در  زندگی جوانان

  • کد خبر: ۱۷۶۸۵۵
  • ۰۹ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۷
نسبت طلاق به ازدواج در استان‌هایی مانند البرز، مازندران، سمنان، تهران و مرکزی بحرانی‌تر از سایر نقاط کشور است.

حالم خوب نیست؛ اصلا بد است حال واحوالم. مگر می‌شود بخوانی این خبر را که «داده‌های موجود در سایت سازمان ثبت احوال نشان می‌دهد نسبت طلاق به ازدواج در سه ماهه ابتدایی امسال به شدت افزایش یافته است». بخوانی «از ابتدای سال تاکنون ۷۹هزارو۲۶۰ ازدواج و ۳۷هزارو۷۰۱ طلاق ثبت شده که نسبت طلاق به ازدواج را به عدد ۴۷.۵درصد رسانده است.

نسبت طلاق به ازدواج در استان‌هایی مانند البرز، مازندران، سمنان، تهران و مرکزی بحرانی‌تر از سایر نقاط کشور است. در دوازده استان کشور به ازای هر دو ازدواج، دست کم یک طلاق ثبت شده است». بد می‌شود احوال آدمی وقتی نمودار طلاق را‌ می‌بیند. وقتی در خراسان رضوی ما نسبت طلاق به ازدواج ۵۷ درصد است، یعنی از هر دو نفری که رفته اند به خانه بخت، یک نفر با بدبختی برگشته است.

تازه ما سکودار نیستیم، ششم جدولی هستیم که استان البرز با 72.8درصد جایگاه اول را در اختیار دارد. نمی‌دانم که بالاتر از «فاجعه» کلمه‌ای می‌شود یافت یا نه. اگر یافتیم، حتما باید برای احوال زندگی‌های مشترک به کار بریم که به نسیمی فرومی ریزد. قدیم‌ها زندگی مردم مثل دندان‌های امروز بود؛ هزار مشکل هم که به زندگی‌ها هجوم می‌آورد، برایش چاره می‌یافتند.

مثل امروز که دندان دردگرفته را پزشک پر می‌کند. مشکل حادتر باشد، کار به عصب کشی می‌رسد. ترمیم می‌شود، برایش روکش می‌سازند و با هزینه بسیار و تحمل درد فراوان، فرایند درمان را پی می‌گیرند تا دندان بماند. حالا، اما قضیه برعکس شده است؛ اولین چالش می‌شود آخرین قدم. کاری که در قدیم برای دندان اتفاق می‌افتاد؛ درد که‌ می‌گرفت، انبر به دهان راه باز‌ می‌کرد و با کشیدن دندان، درد را علاج می‌کردند.

آن روز‌ها شاید مردم دندان کمتری در دهان داشتند، اما زندگی شان برقرار بود. امروز، اما همه مراقب دندان‌های خود هستند و دهانشان به فعالیت مشغول است، اما دریغا که در خانه سفره اندازی ندارند تا نانی را که به خانه می‌برند، بر آن بگذارند و با غذایی که آماده است، مصرف کنند. حالم خوب نیست، اصلا بد است حال واحوالم وقتی خبر‌هایی چنین می‌خوانم. در ذهنم یک میدان مین نقش می‌بندد در جامعه، در زندگی‌های مشترک که هر لحظه ممکن است به انفجاری، تاروپود زندگی‌ای از هم گسیخته شود.

حال خوبی نمی‌توانند داشته باشند دختر و پسر‌های جوان که زیر یک سقف می‌روند، وقتی نمی‌دانند فردا هم با هم از خانه خارج خواهند شد و همسر و هم مسیر خواهند بود یا هرکدام به سویی خواهند رفت. بدتر از آنان حال پدر و مادرهاست که مدام نگاهشان به نگاه فرزندشان است که در چشم زن یا شوهر خود چطور نگاه می‌کند. اگر به مهر باشند، به شوق می‌آیند، اما اگر خدای نکرده به قهر و غضب باشند، آن که می‌شکند پدر و مادر است.

کاش همان طور که مراقب دندان خویش اند، جوانان نسبت به زندگی خود هم اهتمام داشتند. کاش مسئولان برای حفاظت از زندگی‌های مشترک طرح‌های نو در‌ می‌انداختند تا نوزادان رو به افزایش بگذارند، وگرنه وقتی زندگی‌ها به قیچی طلاق چندپاره می‌شود، سیاست‌های تشویقی افزایش فرزندآوری هم به نتیجه‌ای که باید، نمی‌رسد. سیاه چاله جمعیتی، بعد از سیاه چاله زندگی مشترک است؛ اولی را تدبیر کنیم، دومی هم بسامان خواهد شد. ان شاءا...

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.