به گزارش شهرآرانیوز شلوغ است و روشن. شهر را میگوییم. هوا که تاریک میشود تازه یادمان میافتد از خانه بزنیم بیرون. کجا رفتنش را در خیابان تصمیم میگیریم. چرخی در خیابانها میزنیم و آخر شب که گرسنگی میآید سراغمان، یکی دوساعتی هم در رستوران یا کافه میگذرد. همه چیز درحال فرم «دیگرشدن» است.
تابستان بهانه است، وگرنه قدیم ترها کدام تابستان را این همه شبها بیرون از خانه میگذراندیم؟ شاید قرار دسته جمعی داریم که نیازی نیست شبها در خانه بمانیم و چشممان به ساعت، تا وقت خوابیدن برسد. برای خیلیها مدت هاست گذراندن شب در خیابان، رستوران و کافی شاپ تا نزدیکیهای روشنی آفتاب عادی شده است.
چهره این شبهای شهر همین است؛ رستورانهایی که بعد از ساعت ۲۴ هنوز غذا سرو میکنند و زنان و مردانی که آن وقت شب برای پیاده روی خود یا هواخوری حیوان خانگی شان بیرون از خانه اند. ترافیک شبهای بولوار وکیل آباد تا ییلاقات طرقبه و شاندیز همان حدیث مفصل از این مجمل است. کارشناسان برای این سبک زندگی تعبیری دارند، به نام زیست شبانه. غم انگیز اینکه این نوع زیستنِ شاید ناگزیر، در حال به خطرانداختن سلامتی آدم ها، حیات جانداران و محیط زیست شهری است. زوایای گسترش زیست شبانه را از دیدگاههای مختلف بررسی کردیم. هرکدام نکتهای دارند و هشداری.
کلان شهرهای کشور به ویژه آنها که مثل مشهد در همه ایام سال زائرپذیر یا گردشگرپذیر بودند، به شکل غیررسمی ساعت مشخصی از شب در برخی قسمتهای مرکزی شهر دایر بودند، اما سخن رسمی از این موضوع و نام گذاری به عنوان زیست شبانه به سال ۹۷ و جلسات پنجمین دوره شورای اسلامی شهر تهران برمی گردد. اعضای شورای وقت معتقد بودند که تصویب لایحه و قانونی شدن این زیست میتواند به رونق اقتصادی و افزایش شادی و نشاط شهروندان کمک کند. این لایحه با وجود موافقان و مخالفان و ایجاد اصلاحات، بالأخره در سال ۹۹ با عنوان «تهران بیدار» تصویب شد، اما در دوره ششم شورا به دلیل انتقادهای فراوان و نبود زیرساختهای تأمین امنیت شهر و موارد دیگر، به شکل رسمی به اجرا درنیامد، درحالی که شهروندان به طور خودجوش شهر را بیدار و زنده نگه میداشتند.
مشهد نیز به عنوان یک شهر بزرگ و پرجمعیت کشور، به سرعت وارد بازی این سبک زندگی شد. زائران شاید حق داشتند که به خاطر زمان اندک، تمام ساعات شب و روز را در شهر بگردند، اما مشهدیها بدون تصویب لایحه و قانون، به تدریج از خانهها بیرون آمدند و تا دیروقت رهگذر خیابانها شدند.
از آن سو بازار هم با آنان همراهی کرد و این گونه شد که بخش زیادی از اصناف تا مشتری داشته باشند، کرکره مغازه را پایین نمیکشند. شاید تابستان و گرمای سوزنده روز و خنکای شب را بهانه کنیم برای بیرون آمدن از خانه، اما این قصه سر دراز دارد و به امروز و دیروز برنمی گردد. شکل تفریحات و نگاه خانوادهها به آن تغییر کرده است.
پرداختن به موضوع حضور فزاینده شهروندان در شهر آن هم در شب، زوایای مختلفی دارد، اما پیش از هر چیز شاید لازم باشد آن را از جنبه جامعه شناختی بررسی کنیم. برای پاسخ به این سؤال که جامعه ایرانی چه وقت به سوی زیست شبانه حرکت کرد و اصلا دلیل انتخاب این شیوه از وقت گذرانی چیست؟ مجید فولادیان، دکترای جامعه شناسی و عضو هیئت علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، قبل از هر توضیحی یادآوری میکند که «نمی توانیم از لفظ خوب و بد برای تحولات اجتماعی استفاده کنیم و فقط میتوانیم تحولات را بررسی کرده و با تبیین آن برای آینده پیش بینی کنیم.»
او معتقد است: «اگر به تاریخچه ایران قدیم برگردید، جامعهای را میبینید که قسمت زیادی؛ یعنی حدود ۷۰ درصد عشایری یا روستایی است و بخش باقی مانده را شهریها تشکیل میدهند، آن هم شهرنشین سنتی که از لحظه غروب آفتاب کار و زندگی را تعطیل میکردند و میخوابیدند تا طلوع روز بعد.» به گفته او ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه، سبک زندگیها را تحت تأثیر قرار داده و آن را شکل میداد. اما هرچه به دوران جدیدتر و امروزیتر نزدیک میشویم، فضا مدرنتر و امکانات بیشتر میشود، دسترسی به برق آسان و جامعه از فرم روستایی به شهری تبدیل میشود.
این جامعه شناس تغییر در جامعه را نه به سالهای اخیر بلکه به چند دهه پیش مربوط میداند؛ «پس از پیروزی انقلاب توازن جامعه شهری و روستایی تغییر کرد. حالا ۳۰ درصد روستایی مانده اند و ۷۰ درصد شهری اند. درعین حال بیشترین تغییرات تکنولوژی که در سی سال گذشته رخ داد هم به این سبک زندگی دامن زد. از امکانات فراوان اقتصادی و اجتماعی بگیرید تا رفتارهایی که به شکل غیرمستقیم و آهسته زندگی شبانه را ترویج میکرد. اصلا اولین عامل ترویج این نوع زیست، تلویزیون یا همان صداوسیما بود. همان زمان که بهترین و پرمخاطبترین برنامه هایش را در ساعات پایانی شب پخش میکرد. پس از آن ماهواره و دیگر موارد هم اضافه شدند. همه اینها نشان میدهد که یک اتفاق جدی افتاده است، اما یک شبه نبوده. مردم ما به تدریج از زیست روزانه به سمت زندگی شبانه تغییر جهت دادند.»
تعریف او از زیست شبانه ساده است، یعنی همین که آدمها از ساعتی به بعد که قبلا مرسوم به ساعت خواب و استراحت بوده و شب تعریف میشده است، شروع میکنند به بیرون رفتن از خانه، دورهمی و تفریح.
فولادیان درباره همه گیری این نوع شیوه زندگی میگوید: حالا دیگر تلویزیون آن مرجعیت گذشته را ندارد، اما مردم سبک زندگی خود را تعیین کرده و تغییر داده اند. حالا روزها بیشتر میخوابند تا کم خوابی شبها را جبران کنند و برای شب هایشان برنامه اوقات فراغت میچینند.
او شیوه وقت گذرانی را هم دسته بندی میکند؛ «شاید تصور کنیم این شب بیداری فقط رستوران گردی است، اما این رستوران رفتن هم ماجراهای خودش را دارد. یک دورهای خیلی پررونق بود، اما حالا ضعیف شده، یعنی کیفیتش پایین آمده است. بخش زیادی از مردم توان اقتصادی خوردن غذای رستوران را ندارند و فقط برای خوردن چای از خانه خارج میشوند. برای همین میبینید که رستورانهایی که تخت اجاره میدهند یا کافههای چای و قلیان پررونق ترند.»
این جامعه شناس نمونه دیگرش را هم به عنوان شاهد میآورد: «برای اطمینان بیشتر اگر سری به پیجهای اینستاگرامی فودبلاگرهای مشهدی بزنید، میبینید که در چندماه گذشته رفته اند سراغ غذاهای ارزان؛ با ۷۰ هزار تومان سه لیوان آب میوه بنوشید یا یک سینی غذای چهارنفره ۲۵۰ هزارتومان. آنها نبض بازار را در دست دارند و این رفتارها نشان دهنده این است که مردم به جای غذای لاکچری به دنبال غذای اقتصادی هستند.»
او یکی از علتهای این زیست شبانه را کم کاری در حوزه اوقات فراغت میداند: «ما هیچ گونه برنامه ریزی جدی در اوقات فراغتی که مردم انتخاب کرده باشند، نداریم. تنها تصور از اوقات فراغت پارکها هستند، درحالی که مردم طبقات مختلف، نیازهای متعددی دارند. اکنون تنها انتخاب مردم نشستن روی تختهای رستوران است، چون جایگزینی ندارند. به تدریج زیست شبانه از درون مردم ایجاد شد و ما هم هیچ ایدهای برای آن نداشتیم. این قاعده البته مخصوص به ایران نیست و همه جای دنیا ایجاد شده است، اما از شهری به شهر دیگر متفاوت است. مثلا در اروپا هم این شیوه زندگی، قاعده شهرهای بزرگ را شکل داده است.»
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد از رواج ناگزیر سبک زیست شبانهای میگوید که از سویی اهرمی برای کاهش فشارهای روانی خانواده است: «سبکی در حال شکل گرفتن است. این تحول در جامعه دارد اتفاق میافتد، چون ما هیچ سبک زندگی دیگری را که جذاب باشد، ارائه نداده ایم و مردم هرآنچه دوست دارند، دنبال میکنند. آدمهایی که نصف روز را کار میکنند دوست دارند نیمه دیگر را از خانه خارج شوند، این کار بیشتر شبیه نوعی تخلیه هیجانی است آن هم به دلیل افزایش فشارهای روانی که این روزها از هرسو به خانواده وارد میشود.»
«زیست شبانه یکی از پدیدههای اجتماعی دنیای مدرن است. دنیای مدرنی که خانواده نقش بسیار کم رنگی در آن پیدا کرده و ماندن در خانه و در کنار اعضای خانواده بودن، به پدیده ضدارزش تبدیل شده است. این بر خلاف سبک زندگی اسلامی است که روز را برای کار و فعالیت اقتصادی و شب را زمان آرامش و سکون قرار داده است.» این توضیح اولیه دکتر وحید ارشدی، استادیار گروه اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد، به سؤالات ماست.
از نگاه او تلاش جامعه و نهادهای رسمی باید این باشد که بستر رونق کسب وکار در فعالیتهای روزانه فراهم شود و تاحدی که ممکن است برای توسعه فعالیتهای شبانه، به غیراز مشاغلی که به اجبار جامعه برای تأمین نیازهای اجتماعی همچون امنیت، سلامت و... به آن نیاز است تلاشی نشود.
وی این نکته را در ادامه یادآور میشود که به نظر میرسد زیست شبانه باید در خانهها و در رونق فضای خانواده و با هم افزایی درونی این کوچکترین نهاد اجتماعی، توسعه یابد و نه در فضای کسب وکار. شاید زیست شبانه برای جامعه در کوتاه مدت پیامدهای مثبتی به همراه داشته باشد که آن هم قابل بحث است، اما پیامدهای منفی اجتماعی و اقتصادی همچون افزایش مصرف انرژی را هم به دنبال دارد.
ارشدی با اشاره به اینکه اکنون این پدیده در جامعه وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد، میافزاید: درعین حال نهادهای رسمی نباید به توسعه و ترویج این پدیده اقدام کنند و آن را عامل توسعه اقتصادی بدانند. نهادهای رسمی باید تا حد ممکن تلاش کنند عواملی که هم گرایی درونی خانوادهها را رونق میدهد، توسعه پیدا کند. باید دقیق بررسی کنیم که با وضعیت موجود زیست شبانه، افرادی که در این مسیر حرکت میکنند به چه میزان به خانوادههای خود وابسته بوده و چقدر خانواده هایشان با حضور آنان در فضای زیست شبانه همراه بوده و موافق هستند.
این کارشناس اقتصادی با تأکید بیان میکند: این طور به نظر میرسد که پدیدههایی همچون زیست شبانه به توسعه فردگرایی منجر میشود و نه خانواده گرایی که البته نیازمند تحقیق عالمان علوم اجتماعی و هزینه و فایده اجتماعی و اقتصادی آن است. در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، باید به تعادل و توازن تخصیص زمان به خود، به خانواده، به جامعه و دیگر بخشها توجه و تلاش شود که نهادهای رسمی بستری فراهم کنند که خانواده، هم آسایش خود را به دست آورد و هم آرامش.
شاید به این مسئله توجه نکرده باشید که زندگی کردن ما در شب و شهرگردی هایمان چه آسیبی به محیط زیست شهر وارد میکند. سالها پیش تنها چراغهای روشن خیابان ها، تیرهای چراغ برقی بودند که کورسوی محدود و اندکی از کوچه را روشن میکردند و البته خیابانهای اصلی و مسیرهای عبور خودرو را. حالا روشنی خیابانها گاهی آن قدر زیاد است که با روز تفاوت چندانی ندارد و چشمها را آزار میدهد.
نورپردازی مغازهها که هرکدام سبکی دارند و بخش زیادی از فضا را روشن میکنند، خودروهایی که در شهر در حال تردد هستند و سروصدا و نور تولید میکنند و آدمها هم به این فضاها اضافه شده اند. اولین آسیبی که این شبهای طولانی وارد میکند متوجه پوشش گیاهی شهر است.
گیاهان نورپسند در طول روز نیازمند نور زیاد و گیاهان سایه پسند به دلیل جذب میزان بالای کلروپلاست، نیازمند نور کمتری هستند، اما قانون بردباری میگوید: رساندن نور بیش از اندازه به گیاه در شب، رشد آن را دچار اختلال کرده و فصل ازدست دادن برگ و جوانه زنی اش را به مخاطره میاندازد. گیاهان چهارفصل به طور طبیعی باید در ابتدای پاییز رفته رفته تغییری در رنگ برگهای خود داده و برگ ریزان داشته باشند، اما نور مصنوعی، مراحل زندگی آنها را در شهرهای بزرگ تغییر داده و حیات گیاه را به مخاطره میکشاند. به طوری که منجر به مرگ گیاه میشود. با وجود این نورها، درختان دیرتر خزان میکنند و در هنگام بارش برف، وجود برگهای پهن بر شاخه درختان، سطحی را برای ماندگاری برف روی درخت به وجود میآورد و انباشته شدن برف موجب شکستن درخت میشود.
«با گسترش سکونتگاههای انسانی شامل شهری و روستایی و همچنین تغییر کاربری اراضی به مراکز صنعتی متمرکز و غیرمتمرکز، توسعه راههای مواصلاتی و به طورکلی افزایش عوارض انسان ساخت، میزان استفاده از نور مصنوعی روبه افزایش گذاشته که به آن آلودگی نوری هم میگویند.»
محمد عرفانی، معاون پایش و نظارت اداره کل حفاظت محیط زیست استان، در ادامه این جمله اضافه میکند: نور مصنوعی اگر چه از ضروریات زندگی امروزی به حساب میآید، اما بر روی زیست شناسی و اکولوژی گونهها تأثیر منفی میگذارد. این نورها فرصت و فراغ خواب و فعالیت بهینه و به موقع را از درختان، گیاهان و همچنین حیوانات میگیرند. تحقیقات نشان داده اند که در پرندگان روزفعال، نور مصنوعی سبب میشود زودتر شروع به آوازخواندن و تغذیه کنند و در واقع روزهای طولانی تری را تجربه کرده و پرندگان شب فعال نیز خواب کوتاه تری خواهند داشت.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر نورهای مصنوعی باعث اختلال در تمرکز و جهت یابی آنها شده و هنگامی که پرندهای به سمت نور مصنوعی پرواز میکند، دید خود را برای مسیر اصلی ازدست میدهد و با فرود اشتباهی، چه بسا برخورد با ساختمانهای بلند و تلف شدن در انتظارش خواهد بود. عرفانی این نکته را هم یادآوری میکند: همچنین زاد و ولد حیوانات دچار اختلال شده است و در بسیاری مواقع به دلیل نور مصنوعی، زمان آشکار بودن آنها برای صیاد بیشتر و در نتیجه احتمال صیدشان نیز افزایش مییابد. این موارد موجب برهم خوردن سیکل طبیعت و رفتار طبیعی جانورانی خواهد شد که در محیط شهری زندگی میکنند.
اینکه هر شب را تا دیروقت بیدار بمانیم و برنامه بچینیم و دلمان خوش باشد به اینکه سرگرمیم، در کوتاه مدت لذت بخش است، ولی دیر یا زود اثراتش را بر سلامتی روح و جسممان نشان میدهد البته اگر نشانههایی را که از پزشک متخصص طب سنتی پرسیدیم در خود پیدا نمیکنید.
اگر هنوز معتقدید بیدارماندن تا نزدیک صبح یک عادت معمولی است و به هوشیار بودن خود در شب افتخار میکنید، خواندن هشدارهای دکتر غلامرضا غیور رزمگاه شاید ختم کلام باشد یا تیرخلاص: «اصولا هر موجود زنده یک ساعت بیولوژیک در بدن خود دارد که اعمال مختلف شیمیایی، بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی بدن انسان براساس این ساعت درونی کار میکند که مدیریت در ساعت خواب و بیداری باعث بهبود عملکرد در همه زمینهها میشود. ساعت بدن خودش منطبق بر ساعات شبانه روز از طلوع و غروب آفتاب گرفته و تغییر فصل هاست. عملکرد آن باعث تنظیم ترشح هورمونهای بدن میشود و این هورمونها بر سیستمهای بدن همچون اعصاب، رشد و نمو، گوارش و یادگیری اثرات مطلوب و نامطلوب خواهند گذاشت.»
وی بهترین ساعت خوابیدن را از نگاه طب سنتی فاصله حدود دو یا سه ساعت بعد از غروب آفتاب تا قبل از طلوع آفتاب اعلام میکند و میافزاید: در واقع سه گانه صبح، ظهر و مغرب میتواند فاصله گذاری خوبی برای غذاخوردن، خوابیدن و فعالیتهای مختلف بدن باشد. معمولا حدود ساعت ۹ و ۱۰ شب تا ۴ یا ۵ صبح بسته به هر فصل، بهترین ساعت استراحت است. بعضی از مردم میگویند اگر ساعت ۱۰ شب بخوابیم تا صبح هفت ساعت میشود و ما این هفت ساعت را از ۴ یا ۵ صبح تا ۱۲ ظهر تأمین میکنیم. درحالی که کیفیت خواب و تنظیم بیوشیمیایی بدن و هورمونها دقیقا بستگی به ساعت طلایی خواب دارد که همان ساعت شبانه است.
این متخصص طب سنتی ادامه میدهد: تجربه و تحقیقات مختلف اثبات میکند کسانی که خواب مناسبی در ساعات شب دارند، کمتر به بیماریهایی مانند دیابت، فشارخون یا مشکلات روانی مبتلا شده یا بدنشان به درمان بهتر پاسخ میدهد. این نکته را میتوانید به آسانی از آمار فراوان مبتلایان به بیماریها در سنین جوانی متوجه شوید. از سوی دیگر شاید فرد درمجموع ۲۴ ساعت هفت ساعت خواب را در طول روز جبران کند، اما دچار خستگی، کاهش تمرکز و حافظه و مشکلات دیگر میشود که در پی بدکارکردن هورمونهای بدن رخ میدهد.
همه میدانند که بازگشتن شبانه به خانه با شکم گرسنه امکان پذیر نیست، پس هرساعتی از شب باشد باز هم باید چیزی خورد که به گفته دکتر غیور، اشتباه دیگر زیست شبانه است: «دیرخوابی و شب بیدارماندن تا سحر و صبح باعث ایجاد گرسنگیهای مکرر شده و فرد را وادار به مصرف موادغذایی میکند و، چون در آن ساعت تحرک افراد کم است منجر به افزایش وزن و مشکلات ناشی از آن هم خواهد شد.»
از منظر طب سنتی استراحت کافی میزان رطوبت مغز را افزایش میدهد و به آرامش سلولهای مغزی کمک میکند. دستگاه گوارش مراحل نهایی هضم و جذب مواد غذایی را انجام میدهد و سلامتی تضمین میشود. به گفته وی در مقابل، بی خوابی و دیرخوابی میتواند باعث افزایش میزان تولید مواد سمی در بدن شود و روی ارگانهای دیگر بدن اثر بگذارد. اولین ارگانهای آسیب پذیر هم مغز و سیستم بینایی هستند که باعث میشود افراد در طول روز تمرکز خوبی روی دیدن، صحبت کردن و انجام اعمال دقیق نداشته باشند. این عوارض برای کودکانی که شب بیداری دارند بدتر و عمیقتر است.
دکتر غیور حتی اعتقاد دارد افرادی که شغل آنها شیفت شب است، یعنی ناچار به بیدارماندن در شب هستند هم در معرض خطرند؛ «افرادی همچون نگهبانان بعد از سالها ممکن است به این تعادل برسند که به خواب روز و بیداری شب عادت کرده اند و کمتر آنها را آزار میدهد، درحالی که درباره آنان هم این تغییر ساعت میتواند منجر به افسردگی، فرسودگی و ازکارافتادگی زودرس شود.»