صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفتگو با دکتر غلامرضا حسنی درباره عوامل مؤثر بر کم رنگ شدن گویش مشهدی و پیامد‌های آن | نابودی گویش محلی، نابودی زبان فارسی است

  • کد خبر: ۱۷۸۰۳۰
  • ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۷
گویش مشهدی اصالت است. عنصر اصیل شهرمان است. به اندازه همان بنا‌های تاریخی ارزشمند است. آدم باید به گویش خود تعصب داشته باشد و این تعصب مثبت است، چنان که اصفهانی‌ها دارند.

محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ مطلب پیش رو دنباله‌ای است بر آنچه پیش از این درباره لهجه و گویش شهرمان تقدیمتان کرده ایم. اگر خاطرتان باشد در دو مطلب گذشته، چرایی کم رنگ شدن گویش مشهدی در سطح اجتماع را با یادآوری دیدگاه‌های صاحب نظران و همچنین گپ وگفتی میدانی با مردم بررسی کردیم و حالا در سومین قدم، سراغ یک جامعه شناس رفته ایم. برایند این گفتگو آگاهی از نظراتی بود که باید اعتراف کنیم ما را به یک نتیجه نگران کننده رساند.

واقعیت این است که ما از خلال این گفتگو‌ها درباره لهجه و گویش محلی، رسیدیم به یک عنصر فرهنگی بزرگ‌تر به نام «زبان فارسی». یعنی همان زبان غزلیات حافظ و داستان‌های شاهنامه فردوسی و حکایت‌های گلستان سعدی که کارشناسان می‌گویند حسابی در خطر است. دکتر غلامرضا حسنی درمیان، جامعه شناس و استادیار گروه آموزشی علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد، در گفتگو با شهرآرا از این گفت که نابودی گویش مشهدی (و طبیعتا همه گویش‌های محلی) مثل یک دومینوی مخرب فرهنگی عمل می‌کند و دیگر عناصر فرهنگی ما از جمله زبان ملی مان را نیز از بین می‌برد.

خطری که البته دیگر با تذکر دادن و گوشزد کردن رفع نمی‌شود. درواقع کار از این حرف‌ها گذشته. اگر اقدامی نشود و دغدغه‌ای نداشته باشیم، چند وقت دیگر که خیلی هم دور نیست، خبری از زبان شیرین فارسی نخواهد بود. مخلص کلام اینکه زبان فارسی خیلی به نابودی نزدیک است، خیلی. جزئیات گفتگو با این جامعه شناس را درباره عوامل مؤثر بر کم رنگ شدن گویش مشهدی و پیامد‌های آن می‌توانید در ادامه بخوانید.

کم رنگ شدن گویش بر اثر مهاجرت بی رویه به مشهد

بقای یک گویش به انتقال بین نسلی آن وابسته است. این را غلامرضا حسنی می‌گوید و ادامه می‌دهد: «منظور این است که اعضای خانواده در جمع خود و در جامعه از آن گویش استفاده کنند. اگر گویش‌ها در روستا‌ها بقای بیشتری دارند دقیقا به همین دلیل است. مراوده‌ها در بافت روستا با گویش خاص خود هر روز دارد تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، روستا بافتی یکدست دارد و ترکیبی از افراد مهاجر با گویش‌های متفاوت نیست.

یکی از عوامل مهمی که کم ر نگ شدن گویش مشهدی به شدت تحت تأثیر آن است؛ جریان مهاجرت هاست. پس ما با یک مسئله ریشه‌ای روبه رو هستیم. در مشهد کنونی، ۷۰ درصد ساکنان، یا مهاجرت بین نسلی داشته اند یا از مهاجران سال‌های اخیر بوده اند. در شهر مهاجرپذیر دیگری، چون تهران هم اوضاع به همین شکل است و گویش اصیل تهرانی ضعیف شده، اما در شهری، چون اصفهان که عامل مهاجرت در آن پررنگ نیست چنین اتفاقی را کمتر می‌بینیم.

مشهد هویت چندگانه‌ای از افغانستانی ها، آذری ها، بلوچ‌ها و... پیدا کرده و به علت همین چندگانگی، نتوانسته گویش خود را حفظ کند.» او همچنین اضافه می‌کند: «تغییر بافت شهری را نیز نباید نادیده بگیریم، چون باعث تغییرات زیادی در ارزش‌ها و هنجار‌ها می‌شود. به ساخت وساز‌های شهری نگاه کنید. قدیم، ساکنان یک محله برای سال‌ها در همان محله زندگی می‌کردند، اما اکنون نسل‌ها به تدریج از خانه پدری جدا و به اصطلاح نومکان شده اند. درنتیجه آن انتقال بین نسلی نیز اتفاق نمی‌افتد.»

رسانه‌ها هم می‌توانند تقویت کننده باشند هم تضعیف کننده.

اما آیا مهاجرت تنها عاملی است که نقش گویش مشهدی را در مراودات روزمره ما کم کرده است؟ پاسخ قطعا منفی است. حسنی رسانه‌ها را یک فاعل دیگر می‌داند: «گویش محلی به وسیله رسانه‌های محلی تقویت نمی‌شود. درواقع رسانه ها، هم می‌توانند نقش مثبت داشته باشند و تقویت کننده ظاهر شوند، هم می‌توانند اثرات منفی بر جای بگذارند و تضعیف کننده باشند.»

در گپ وگفت‌هایی که برای همین بحث به صورت میدانی انجام دادیم، بخش درخورتوجهی از مصاحبه شوندگان جایگاه تثبیت شده ذهنی خود درباره گویش مشهدی را به برنامه‌ها و سریال‌های طنز صداوسیما و همچنین ویدئوکلیپ‌های فکاهی شبکه‌های اجتماعی مرتبط دانستند و در وهله اول خواسته و ناخواسته از آن یاد کردند.

نقش آموزش و پرورش در نابودی گویش‌ها

استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید: «البته نباید فراموش کرد که زبان واحد فارسی را نظام آموزشی ایجاد کرده است. بخشی از گویش‌ها تحت تأثیر آموزش و پرورش عمومی از بین می‌رود، چون طبیعتا نمی‌شود با گویش‌های مختلف تدریس کرد. آموزش وپرورش در اصل زبان روان فارسی را آموزش می‌دهد. معلم‌ها نیز با لهجه تدریس نمی‌کنند. فرزندان ما از کودکی با حضور در مهدکودک‌ها با همین گویش فارسی سلیس است که آشنا می‌شوند؛ بنابراین گویش محلی در مدارس تقویت نمی‌شود.

اما در مشهد، دوباره این عامل تحت تأثیر همان موضوع مهاجرت قرار می‌گیرد. بسیاری از آموزگاران از مناطق دیگر به مشهد مهاجرت کرده اند. آمار دقیقی از تأثیر جمعیت مهاجر بر گویش مورد استفاده نداریم، بااین حال می‌دانیم در آغاز که مشهد مهاجران زیادی نداشت، افراد مهاجر سعی می‌کردند با زبان شهر مقصد صحبت کنند، اما با گذر زمان و مهاجرت بیشتر، این قضیه معکوس شد.»

حداقل کار‌های نمادین انجام بدهیم!

آموزش وپرورش چگونه می‌تواند در ماندگار کردن گویش‌های محلی ایفای نقش کند؟ آیا باید و نبایدی در این باره وجود دارد؟ حسنی می‌گوید: «نه. نکته مهم این است که جایگاه و اهمیت گویش محلی را گوشزد کنیم. اگر حفظ آن در شهر‌ها سخت است، حداقل به صورت نمادین و به عنوان یک ویژگی فرهنگی، باید در مدارس به آن توجه شود. به عنوان مثال، با برگزاری برنامه‌ها یا کلاس‌هایی خاص که مشهدی‌های اصیل آن را اداره می‌کنند، می‌توان از اصالت و ویژگی‌های شهر مشهد گفت، آن هم با گویش مشهدی و نه لزوما به وسیله کسی که تحصیلات عالیه دارد. همه این‌ها راهکار است. ممکن است صددرصد پاسخ دهی نداشته باشد، اما گویش را از منظر فرهنگی حفظ می‌کند.»

نسبت مستقیم احساس تعلق به شهر و کاربرد گویش محلی

به نظر می‌رسد مشهدی‌هایی که احساس تعلق بیشتری به شهرشان در وجود خود حس می‌کنند، از گویش مشهدی در مراودات خود بیشتر استفاده می‌کنند. حسنی درمیان معتقد است وقتی احساس تعلق به شهر پررنگ می‌شود، استفاده از گویش محلی نیز بیشتر می‌شود و در نتیجه بقای آن نیز بیشتر خواهد شد.

حال سؤال اینجاست که این تعلق را چه کسی باید ایجاد کند؟ مسئولان شهری؟ خانواده؟ و آیا صحیح است که بار این ایجاد حس تعلق را فقط روی دوش یک جبهه گذاشت؟ نگاه جامعه شناسی می‌گوید امروزه ما باید نگرش سیستمی داشته باشیم: «این گونه نیست که بگوییم اگر صداوسیما یا آموزش وپرورش یا هر نهاد دیگری فلان کار را انجام بدهد مشکل رفع می‌شود. انسجامِ سیستمی است که در حفظ فرهنگ محلی و شهری تأثیر دارد.»

حفظ گویش مشهدی باید برای مدیریت شهری مسئله باشد

این استادیار علوم اجتماعی صحبت‌های خود را چنین ادامه می‌دهد: «البته اگر ما به دنبال این باشیم که گویش محلی شهر خود را حفظ کنیم، باید در مدیریت شهری این مسئله را ببینیم، درواقع به عنوان یک حق شهروندی باید آن را ببینیم. مثل خیلی چیز‌های دیگر، مثل بنا‌های تاریخی‌ای که داریم و باید برای حفظ آن‌ها تلاش کنیم، اما تخریبشان می‌کنیم.

ساز وکاری که در اطراف حرم اتفاق افتاده است، به لحاظ حفظ بنا‌ها و آثار تاریخی اطراف حرم، فاجعه محسوب می‌شود. وقتی محلات اصیل مشهد از بین می‌رود و ساختمان‌های مدرن غول پیکر جای آن‌ها را می‌گیرد، چگونه توقع داریم گویش محلی ما در این ساختمان‌های مدرن حفظ شود؟ بنابراین نگاه غیرسیستمی مقطعی، به تخریب فرهنگ و گویش مشهدی می‌انجامد.

گویش مشهدی اصالت است. عنصر اصیل شهرمان است. به اندازه همان بنا‌های تاریخی ارزشمند است. آدم باید به گویش خود تعصب داشته باشد و این تعصب مثبت است، چنان که اصفهانی‌ها دارند. آن‌ها درواقع فرهنگ و واژگان خود را حفظ می‌کنند. بسیاری از واژگان مشهدی اکنون دیگر مصطلح نیستند. ما مدرنیته را وارد کردیم، اما خودمان مدرن نشدیم. ما را مدرن کردند. فرهنگ اگر از درون خودش تغییر ایجاد کند کمتر آسیب می‌بیند و اتفاقاتی، چون از بین رفتن گویش‌ها رخ نمی‌دهد.»

امروز افتخار به ایرانی بودن تضعیف شده است

ضد ارزش شدن گویش و به سخره گرفتن آن نیز از عواملی است که حسنی در زوال گویش مشهدی دخیل می‌داند. او از یک تهاجم فرهنگی صحبت می‌کند: «پای یک تهاجم فرهنگی در میان است و این تهاجم ابعاد مختلفی دارد. مسئله این است که امروز افتخار به ایرانی بودن تضعیف شده است. در صورتی که ما ایرانی‌ها خانواده محوریم و هرگز نباید ارزش‌های مادری و خانوادگی خود را به دست فراموشی بسپاریم.

در جامعه امروز یادگیری زبان انگلیسی برای بسیاری از افراد افتخار محسوب می‌شود، اما صحبت کردن به زبان فارسی چطور؟ اصلا آیا آن محتوا‌های انگلیسی زبان برای شما بوستان و گلستان را تعریف می‌کند؟ یا می‌تواند ارزش‌های شاهنامه را به شما آموزش دهد؟ طبیعتا آن‌ها روی ارزش‌های غرب مانور می‌دهند. بنابراین، هم زمان با زبان، شما ارزش‌های دیگری را هم جذب می‌کنید که باعث تضعیف فرهنگ عمومی و محلی می‌شود. این البته اتفاقی است که برای همه کشور‌های در حال توسعه رخ می‌دهد که ما نیز جزو آن هستیم. گویش‌ها هم به همین شکل تضعیف می‌شوند.»

زوال یک گویش، زوال زبان فارسی ماست

صحبت فقط از یک گویش محدود به منطقه خاصی از کشور نیست. این کارشناس می‌گوید از بین رفتن گویش‌ها به منزله یک عنصر فرهنگی مهم، در قدم بعدی، اصل زبان فارسی ما را تهدید می‌کند که یک تهدید بزرگ و جدی است: «واقعیت این است که زبان فارسی ما است که در معرض خطری جدی قرار دارد و رو به تضعیف است. شما می‌توانید متنی از کتاب «شاهنامه» را به راحتی بخوانید؟ نباید فراموش کنیم که اصالت و فرهنگ ما را زبان ما حفظ می‌کند. اگر زبان ما از بین برود، فرهنگمان هم از بین می‌رود.

به همین منوال، گویش مشهدی هم اگر نابود شود، این اتفاق مثل یک دومینوی فرهنگی مخرب، بسیاری دیگر از عناصر فرهنگی مان را نیز نابود می‌کند. تصور کنید همه به یک شکل صحبت می‌کنند. دیگر تنوعی نمی‌ماند و وقتی این تنوع از بین برود زیبایی باقی نمی‌ماند. اصلا یکی از دلایل زیبایی ایران وجود گویش‌های مختلف در آن است.

این غنای فرهنگی ما را نشان می‌دهد. دور شدن از گویش‌ها یعنی داریم غنای فرهنگی مان را تضعیف می‌کنیم. یکی از دلایل اینکه چنین دغدغه‌ای رو به ضعیف شدن می‌رود این است که ما اصلا آن را مسئله نمی‌دانیم. سطحی نگری باعث تضعیف عناصر فرهنگی می‌شود.»

مهاجرت باید هدایت شده باشد

بخش پایانی صحبت‌های این جامعه شناس حول این موضوع می‌چرخد که مهاجرت‌ها اگر مهاجرت‌های هدایت شده‌ای باشد بد نیست. او می‌گوید: «مهاجرتی که ما با آن روبه رو هستیم غیرمدیریت شده است که به آن مهاجرت بی رویه می‌گوییم. در کشور‌های اروپایی این گونه نیست. آن‌ها مهاجران را الک می‌کنند. از زبانت می‌پرسند و از تخصصت و بودجه مالی ات.

اولین کاری هم که می‌کنند این است که تو را می‌فرستند تا زبان یاد بگیری و تا شما زبان یاد نگیری اصلا شهروند به حساب نمی‌آیی. این مهاجرت کنترل شده به شدت برای آن‌ها مفید است. حالا باید از خودمان بپرسیم آیا کسانی که به مشهد آمده اند در فرهنگ این شهر ادغام شده اند یا فرهنگ خود را بر مشهد تحمیل کرده اند؟ آیا در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... ادغامی صورت گرفته است به نحوی که فرد گویش و فرهنگ پیشین خود را کنار بگذارد و گویش شما را تمرین کند؟»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.