به گزارش شهرآرانیوز وقتی یک مسافر خسته و تکیده از یک مسیر دور به شهری غریب قدم میگذارد، شاید برای اولین و آخرینبار این شانس را پیدا کرده است که شهر تازه را ببیند و این میان فقط یک راهنمایی خوب، میتواند او را به مقصودش برساند. اهمیت این موضوع در گذشته که خبری از وسایل ارتباطجمعی و اینترنت نبود، بسیار بیشتر بود و تا دهه ۴۰ جای خالیاش احساس میشد. ۵۷ سال پیش در چنین روزی «سازمان جلب سیاحان»، نخستین اساسنامه راهنمایان گردشگری را به مراکز استانها ابلاغ کرد تا شروعی باشد بر پدید آمدن یک صنف در مشهد که این شهر روبهگسترش، نیاز مبرمی به حضورش داشت. این بهانه باعث شد نگاهی بیندازیم بر پیشینه راهنمای گردشگری در این شهر.
شاید اگر سفرنامهنویسی نبود، نمیتوانستیم از جزئیات گردشگری در مشهد چیزی بگوییم. افراد زیادی علاقه داشتند در مسیر سفرشان، سری به مشهد بزنند و حتی شده از سر کنجکاوی، میعادگاه زوار خراسان را ببینند. فرنگیها در این میان از میهمانان پروپاقرص مشهد بودند که با وجود منع تشرف به روضه منوره و حرم مطهر، بازهم به این شهر میآمدند و تلاش میکردند با لباس مبدل یا با واسطه دوستی با حاکمان خراسان و مشهد به آستان حضرت رضا (ع) قدم بگذارند و شرح آن را در سفرنوشتههایشان بنویسند.
اگر بخواهیم از نخستینهای این وادی سخن بگوییم، احتمالا ابنبطوطه درحدود سال ۱۳۳۳ میلادی اولین توصیفات این شهر را در چند سطر در خاطراتش آورده است؛ البته در گزارش سفرهایی که زائران مسلمان و غیرمسلمان مشهد نوشتهاند، نام هیچ راهنمایی آورده نشده است، ولی روشن است که رد نخستین راهنمایان گردشگران مشهد را باید در همان قرون ابتدایی شکلگیری این شهر جست، وقتی مسافران را از راههای پرهولوهراس و مملو از دزد و گردنهبگیر عبور میدادند و بهعنوان بلد راه به این شهر زائرپذیر میرساندند تا نقش راهنما را برای خارجیها بازی کنند. این راهنمایان گمنام شهر اگرچه کارشان سروشکل کنونی را نداشت، بیآنکه بخواهند، شیوه ابتدایی از راهنمای گردشگری را در این شهر اجرا میکردند.
از اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم خورشیدی، ردپای زوارکشها در اسناد و اوراق پیدا میشود. آن زمان، مسافرتها با گاری و کالسکه و دلیجان با کِشندههایی مانند الاغ و اسب، ممکن بود. مسافرت از تهران به مشهد که اکنون با هواپیما یک ساعت طول میکشد، آن روزگار بیست روز زمان میبرد. حاجسیاح در سال ۱۲۹۵ قمری نوشته است که اهل مشهد تا کاروانسرای طرق، پیش میرفتند تا بتوانند زائری را به خانه خود بیاورند و حتی گاه میان آنها، رقابت و نزاع پیش میآمد تا مسافران مشهد را از آن خود کنند.
با پیدایش اتومبیل، طول این سفر به چهار روز کاهش مییابد و مسافران بیشتری میتوانند بهسوی مشهد رهسپار شوند. زائران در همه فصول به مشهد میآمدند و از این دهه بود که شغلی به نام زوارکشی، رواج یافت. غلامحسین بقیعی درباره این شغل در کتابش آورده است: «این کار نه سرمایه میخواهد و نه زور بازو، نه سابقه و نه اصلونسب و اسمورسم.
تنها صفت موردنیازش، هوش سرشار، زبان چرب و نرم و عرضه و جسارت است و زوارکش ماهر باید بهآسانی بتواند شکارش را از چنگ همکارانش بیرون بکشد و با یک نظر بفهمد که باب دندان چه زوارخانهای است و چه چیزهایی آورده و چه قسم سروسوغات میخواهد با خودش ببرد».
اگرچه نویسنده مزار پیرمراد توضیحات مطبوعی درباره این شغل نداده است، بر این نکته تأکید میکند که با هجوم زوار بر تعداد زوارکشها افزوده و با افزایش تعداد آنها، نزاع بر سر زائران حضرت هم بیشتر میشد.
این نزاعها کار را به نظمیه نیز میکشاند، تاجاییکه بسیاری از آنها مؤاخذه و از حضور در جلوی پای زائران، منع میشدند، اما منفعت زیاد این کار نمیتوانست از حضورشان در شهر جلوگیری کند. زوارکشها در ابتدا به دروازههای شهر و سپس گاراژها میرفتند و با ساخت راهآهن، سروکلهشان در ایستگاه راهآهن هم پیدا شد. سال ۱۳۳۷ جلسهای در معاونت فرمانداری، برگزار و پروانه زوارکشها در مشهد، لغو شد تا مسافران را از مزاحمت آنها نجات بدهند؛ البته بازهم قانون، حریف این جماعت نشد و شکایت مسافران ادامه یافت.
اوضاع نابسامان مسافران شهر امامرضا (ع)، آستان قدس را بر آن داشت که ادارهای بهمنظور هدایت زائران راه بیندازد و مسافرخانهها، زوارخانهها و اقامتگاههای شهر را درجهبندی کند. در فروردین ۱۳۳۶ خورشیدی، آستان قدس این اداره را که «اداره راهنمایی زوار» نام داشت، برای راهنمایی زائران و مسافران و کمک به تأمین آسایش آنها، تأسیس کرد.
در روزنامه خراسان سال ۱۳۳۸ آمده است: «کمیسیونی در شهرداری با شرکت نماینده اماکن شهربانی و چند نماینده شهر، تشکیل و تصمیم گرفته شد در هر نوبت ورود قطار، بیست نفر از مدیران مسافرخانهها با لباس متحدالشکل در ایستگاه حاضر شده، به نحو آبرومندی مسافرین را راهنمایی کنند». شاید این نخستین اقدامات برای سروسامان دادن به راهنمایان زائر بود که البته با موفقیت همراه نبود و نتوانست از حضور زوارکشان در راهآهن جلوگیری کند و حضور آنها تا سالها، روان راهیان مشهد را خدشهدار میکرد.
در دهه ۴۰ مسئولان شهری به فکر انتشار کتاب راهنمای شهر مشهد افتادند. در این کتاب که قرار بود جای خالی راهنمایان گردشگری آموزشدیده را برای مشهد پر کند، تصاویری از مناظر مختلف و آثار تاریخی مشهد به چاپ رسید. طبق اطلاعات روزنامه آفتابشرق، «دکتر فیاض» ترجمه قسمتهای عربی و «صدیقیانی» ترجمه بخش انگلیسی و «ذاتعلیا» ترجمه بخش فرانسوی کتاب را برعهده گرفتند.
قسمت آمار و اطلاعات علمی، ادبی و اجتماعی را نیز «ریاضی» و «حجازی» تدوین کردند و بخش معرفی رجال آن به «بینش» و «ریاضی» سپرده شد. جمعآوری اطلاعات تاریخی و جغرافیایی را نیز «کبیری» قبول کرد تا نخستین تلاشها برای معرفی مشهد به گردشگران آن به شکل مدون باشد. ازسوی دیگر، کیوسکها و گیشههای مختلفی در راهآهن مستقر شدند و در مهر ۱۳۳۷ خورشیدی، دفتر راهنمایی زوار تأسیس شد و متصدی آن، اطلاعات هتلها و مهمانخانههای شهر و اتاقهای خالی آن را به مسافران میداد. این گیشه، جزوههایی از مشخصات و آدرسهای لازم را چاپ میکرد و بهرایگان دراختیار مسافران میگذاشت.
در یکم بهمن همان سال، نیز تعدادی دفترچه راهنمای شهر به چاپ رسید و تعدادی از آنها به مأموران اداره راهنماییورانندگی سپرده شد تا درصورت نیاز، مسافران را هدایت کنند. سال ۴۶ راهنمای جدید و جامعی در مشهد در ۲۰ هزار جلد به چاپ رسید. این راهنماها هرساله منتشر میشد تا جای خالی راهنمایان گردشگری را برای مسافران دیار حبیب پر کنند. در مرحله بعد، ۳۴ هزار نسخه راهنمای شهر در سال ۱۳۴۸ چاپ و در همه شهر توزیع شد تا مسافران با ییلاقات و آثار تاریخی شهر آشنا شوند.
حضور «سازمان جلب سیاحان» در مشهد، مرحله دیگری برای سامان یافتن گردشگری در این شهر بود. این اداره در سال ۱۳۴۲ که ایران با هجوم مسافران خارجی مواجه شده بود، در کشور تأسیس شد و برای بهبود وضعیت گردشگری در شهرهای ایران تلاش میکرد. سازمان جلب سیاحان وقتی به مشهد آمد، توانست نقش مهمی در این شهر ایفا کند. یکی از اقدامات بزرگ و خوبی که این سازمان در مشهد انجام داد، آموزش نیروهایی برای راهنمایی گردشگران بود. مشهد با ییلاقات و اماکن تاریخی، نیاز به حضور نیروهای آموزشدیدهای داشت که مسافران خارجی و داخلی این شهر را به اماکن گردشگری خراسان، هدایت کنند.
این سازمان وظیفه ساماندهی راهنمای گردشگری را برای مشهد بر دوش داشت. در ۱۹ شهریور ۱۳۴۵ سازمان، نامهای به فرمانداری استانهای مختلف نوشت و اساسنامه قانونی نظارت بر راهنمایان جهانگردی را ابلاغ کرد. در این اساسنامه، تعریف تازهای از راهنمای جهانگردی و شرایط راهنمایان ارائه شده است. پس از آن بود که دورههای راهنمای گردشگری در استانها برگزار شد و این جایگاه توانست افراد متخصص و آموزشدیده را به خود ببیند. راهنمای گردشگری از آن زمان، افقهای روشنی پیشروی خود دیده و از آن برهه تاکنون، گسترش یافته است.
در گفتگو با حسین ادیبیان که نخستینهای گردشگری را برای این شهر رقم زده است
وقتی سراغ گذشته گردشگری مشهد میرویم، به یک نام آشنا برمیخوریم؛ «حسین ادیبیان»، مرد نیکنام گردشگری این شهر، مدیر سالهای نخست هواپیمایی مشهد، صاحب نخستین آژانس گردشگری شهر و نخستین تور گردشگری مشهد که در سال ۱۳۴۸ نخستین آژانس مسافربری و گردشگری شهرمان را با مشارکت آژانس مهاجری تهران در خیابان خسروی، مقابل هتل ایران، راه میاندازد. نخستین سفرهای خارجی مشهدیها را این آژانس، راهبری و گردشگران را با اروپا، آمریکا و خاور دور آشنا میکند.
در ادامه و حوالی سال۶۰ ادیبیان آژانسی را با نام خودش در خیابان پاسداران پلاک میزند. این پیشکسوت گردشگری ایران میگوید: «سازمان جلب سیاحان مشهد، نخستینبار در استانداری تشکیل شد تا زمانی که به خیابان پاسداران ۴ نقل مکان کرد. رئیس آنجا مهندس جلائی بود که به دو زبان انگلیسی و فرانسه تسلط داشت. این سازمان در مشهد، کارمندان تحصیلکرده و زباندان و علاقهمند به گردشگری داشت».
پیشنهاد بر پایی نخستین تور مشهد را همین سازمان به ادیبیان میدهد: «من پس از پیشنهاد سازمان، بلافاصله مینیبوسی به مبلغ ۸۰ هزار تومان خریدم و بعد از مدتی آن را با عبارت «آژانس مسافرتی و جهانگردی مهاجری و شرکا» بغلنویسی کردم تا با حرکت در شهر، مردم بدانند تشکیلات جهانگردی به این شکل است. پس از آن، پیشنهاد برپایی تور نیشابور به من داده شد. در یک جلسه من و آقای جلائی و نماینده استانداری حضور داشتیم و قرار شد اتوبوس تشریفاتی شرکتواحد را دراختیار من بگذارند. خودمان با اولین گروه رفتیم و تور هفتگی نیشابور را افتتاح کردیم».
تور یکروزه شهر فیروزه با ناهار چلوکباب ۲۵۰ ریالی قیمتگذاری و با استقبال مسافران روبهرو شد. سپس نخستین تور شمال را به مقصد محمودآباد راه میاندازند و پس از آن، تور شیراز و اصفهان و دیگر مقاصد گردشگری داخلی به جمع سفرها افزوده میشود. هفده اتوبوس گردشگری هر روز از مشهد به نقاط مختلف و بهخصوص نقاط گردشگری این شهر مانند فردوسی و ییلاقات اطراف شهر میرود. ادیبیان میگوید: «ما در این دوران حدود ۱۰۰ نیرو ازجمله راننده، کمکراننده، راهنمای گردشگری و کارمند آژانس داشتیم».
پیشکسوت گردشگری شهرمان درباره سامان دادن به این پیشه میگوید: «آقای جلائی، زمانی متوجه شد راهنمای گردشگری در مشهد بههم ریخته است و نظامی ندارد و یک کلاس آموزشی تشکیل داد. با کمک من، افرادی که راهنمای گردشگری بودند، در آن کلاس حضور یافتند و برای آنها کارت راهنمای گردشگری صادر شد».
اولین راهنمایان گردشگری در مشهد را ادیبیان استخدام میکند که هرکدام از آنها اکنون صاحب یک آژانس گردشگری هستند. او با انتخاب محمدعلی خطیب، فرهنگی و دارای مدرک کارشناسی زبان، راهپای معلمان را به این رشته باز میکند. آن زمان باتوجهبه حضور گسترده گردشگران خارجی در مشهد، زباندانی یک اصل مهم برای راهنمای گردشگر شدن به حساب میآمد:
«راهنما باید خیلی روان به زبان انگلیسی صحبت میکرد تا بتواند تاریخچه مراکز تاریخی را برای گردشگران خارجی توضیح بدهد. معلمان بهترین انتخاب بودند. آنها چند حسن داشتند که برای این حرفه کارآمدشان میکرد؛ این قشر بیان خوبی داشتند و میتوانستند بلندگو دست بگیرند و در جمع حرف بزنند؛ بهخصوص معلمان زبان بهخوبی از عهده این کار برمیآمدند».
ادیبیان که در بسیاری از تورها برای نظارت حضور داشته است، درباره مسیر سفر این گردشگران در مشهد میگوید: «راهنمایان ابتدا مسافران را به حرم مطهر میبردند. بهدلیل محدودیت برای غیرمسلمانها، آنها را از پلههایی که پیش از ورود به مسجد تعبیه شده بود، به بالای بام مسجد گوهرشاد میبردند تا بتوانند بازدید و عکاسی کنند. کارگاه کاشیکاری حرم، جای دیگری بود که مسافران خارجی از دیدن آن سرمست میشدند. پس از آن، آرامگاه فردوسی میزبان جهانگردها میشد. آرامگاه خیام و عطار، مقاصد بعدی سفر بود. پس از گردشهای محلی، سفر از طریق مرز ادامه مییافت و مشتاقان به مرز افغانستان منتقل میشدند».