صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ایلِ ما جگری با جگر شیر برابر دارد

  • کد خبر: ۱۹۱۱۱۷
  • ۰۶ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۱
انگار در اولین روز جنگ یک دفعه مردانی قد کشیدند که تا غروبِ دیروز، در کوچه‌ها بازی می‌کردند. یک شبه راه صدساله را رفتن.

معرفت است که زمهریر را مثل یخ آب می‌کند. بی معرفت‌ها در چله تموز هم به خود می‌لرزند. به ویژه اگر آخرین روز تابستان، اولین روز یک جنگی باشد که یک طرفش همه دنیا ایستاده باشند و طرف دیگر تو باشی و خدا. اهل معرفت و صبر که باشی، وعده خدا می‌رسد و توان هر نفر را ده چندان می‌کند. ما این تجربه قرآنی را زیست کرده ایم. یادمان هست که با اولین شلیکِ دشمن، با دیده شدن اولین سربازِ متجاوز یک اتفاق بزرگ افتاد.

آن روزها، معجزه شده بود. انگار در اولین روز جنگ یک دفعه مردانی قد کشیدند که تا غروبِ دیروز، در کوچه‌ها بازی می‌کردند. یک شبه راه صدساله را رفتن. انگار می‌خواست ترجمه تجسم شده و به روز خود را جلو چشم ما بگذارد. کوچه‌ها خالی شد تا جبهه‌ها پر شود. چنین بود که این نتیجه رقم خورد؛ یک هیچ به نفع غیرت، به نفع ایران. معرفت به غیرت غنی سازی شد نه هیجان.

تمام قد در برابرشان ایستادیم و راهشان را سد کردیم. شد دو بر صفر به نفع ایران. معرفت در جانشان چنان شجاعتی بر پا کرده بود که شرحش می‌شود این بیت شعر که در وصفِ مدافعان حرم سروده شده است، اما شرح آن مردان هم بود.

ایل ما، ایل عجم هاست که یک کودک ما / جگری با جگر شیر برابر دارد

نتیجه شد سه بر صفر به نفع ایران. آمده بودند بمانند. این را بر دیوار‌های خرمشهر هم نوشته بودند، اما مثل زباله جارویشان کردیم تا پیروزی مطلق ثبت شود به نام ایران. در این میان برخی‌ها که جگر شیر داشتند ستاره شدند که حتی روز هم می‌درخشیدند مثل فهمیده.

حسین فهمیده، شهید حسین فهمیده که به گفته شهید آوینی، پیکرش زیر تانک تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست، اما راز خون آشکار شد. راز خون را جز شهدا در نمی‌یابند. برای شهید شدن هم باید شهید زیست. باید غیرت را زندگی کرد چنان که فهمیده زندگی کرد. او در یک لحظه زاده نشد و به شهادت نرسید.

کتاب ارجمندی بود که صفحه به صفحه خود را به فصلِ شهادت رساند. او پیش از این حماسه نیز، مردانگی خود را در رفتن به جبهه غرب هم نشان داده بود. بازش گرداندند، اما سر از جنوب درآورد. او با اثبات خود به عنوان یک رزمنده، جواز ماندن گرفت. ماند و خوب هم ماند.

دشمن رفت، اما فهمیده ماند و تکثیر شد. ماند و الگویی را به جهان معرفی کرد که در ایران فراوان متولد می‌شود. فراوانی مردانی چنین است که چشم نامردان را کور می‌کند و دست و پایشان را می‌بندد. اگر نه این بود، روزگار ما را به خون و خاک می‌نوشتند. اینکه مجبورند در برابر ایران به احترام بایستند به برکت نسلِ معجزه آفرینی است که فهمیده سر آغازشان بود. سلسله‌ای که تا قیامت تکرار می‌شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.