حمیده ذاکری | شهرآرانیوز یکی از صفات مشترک امامان و اولیای الهی سخاوت و بخشش است؛ سخاوتی که در هرکدام از چهاردهمعصوم جلوهای پیدا کرده است؛ آنچنان که امامرضا (ع) را به رئوف بودن و مهربانی میشناسیم و امامحسن مجتبی (ع) را به نیکی و احسان و امامموسیکاظم (ع) را به بخشندگی بسیار و....
اهلبیت (ع) بیش از هرچیز به مهربانی با اغیار و دشمنان و برخورد رئوفانه و سراسر جود و سخاوت با مردم حتی غیرمسلمانان، بردگان و افراد فرودستی که در زمانه خود خیلی محل توجه نبودهاند، شهرت دارند؛ صفتی که بهگفته پیامبر اکرم (ص)، موجب نزدیکی به خداوند میشود و راهی از راههای رسیدن به بهشت است. در ادامه برای آشنایی بیشتر با این صفت و تأثیرات فردی و اجتماعیاش، به منبر وعاظ مشهور مراجعه کردهایم.
ائمه اطهار (ع) نمونههای برجستهای برای آموزش سخاوت و بخشندگی هستند. در این میان، روایتهای متعددی درباره امامموسیکاظم (ع) بهعنوان الگوی مثالزدنی جود و بخشش به ما رسیده است. شیخمفید درباره آن حضرت میگوید: «ابوالحسن موسی (ع)، فقیهترین و سخیترین و باشخصیتترین فرد زمان خود بود. امامکاظم (ع) چنان بزرگوار و سخاوتمند بودند که همیشه زرها را در کیسههای دویست، سیصد و چهارصد دیناری میگذاشتند و میان اهل مدینه تقسیم میکردند و این عملشان دربین مردم، چندان مشهور بود که بهصورت مثل نقل میشد.» (الارشاد، ص ۲۷۷).
حجتالاسلاموالمسلمین رفیعی در یک سخنرانی با بیان روایتی، سخاوت مثالزدنی این امام بزرگوار را شرح داده است: «شخصی به نام «ابنمغیث» به محضر موسیبنجعفر (ع) آمد و خدمت ایشان عرض کرد که من بدبخت شدم، خاکسترنشین شدم، بیچاره شدم و زندگیام با خاک یکسان شد. امام از او پرسیدند: چه شده است که خودت را باختهای؟ پاسخ داد: آقا! مزرعه صیفیجات داشتم و ملخ به مزرعهام حمله کرد و هیچچیز از محصولم باقی نمانده است.
حضرت فرمودند: چقدر ضرر کردهای؟ پاسخ داد: ۱۲۰ دینار. حضرت به غلام خود فرمودند: ۱۵۰ دینار به او بده! سی دینار سود، به اضافه اصل مخارج و دو شتر نیز به وی تحویل بده! عجیب بود سخاوت ایشان، لذا عالم سنی، «خطیببغدادی»، درمورد ایشان میگوید: کیسههای پول و ثروتی که به فقرا میداد، ضربالمثل بود؛ همانطور که مثلا حاتم طائی ضربالمثل است، اینگونه از سخاوت امام هم صحبت میشد. اینگونه این امام بزرگوار، مشکلات مردم را حل میکردند و بارهای روی دوششان را برمیداشتند».
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر رفیعی
امام حسن مجتبی (ع) معصوم دیگری هستند که ما ایشان را الگوی سخاوت و نیکوکاری میشناسیم. در روایتی مشهور، شرح بخشش این امام بزرگوار به حیوانات را نیز شنیدهایم: «امام حسن مجتبی (ع) غذا میخوردند و سگی نظاره میکرد. حضرت یک لقمه خود میخوردند و یک لقمه هم برای سگ میانداختند. وقتی یاران حضرت اعتراض کردند که غذا کم است و شما را سیر نمیکند، فرمودند: از خدای متعال حیا میکنم که غذا بخورم و ذیروحی مرا ببیند و او را شریک نکنم».
حجتالاسلاموالمسلمین رفیعی در سخنرانی خود، سخاوت بینظیر این امام بزرگوار را چنین شرح داده است: «امام حسن مجتبی (ع) سوار مرکب بودند. شخصی آمد، دست کشید بر سر مرکب و گفت: آقا! عجب مرکب خوبی دارید! امام فرمودند: مگر تو مرکب نداری؟ گفت: نه؛ آقا پیاده شدند و افسار مرکب را به دست شخص دادند. من به یک نفر میگفتم ما اگر دوچرخهای داشته باشیم، اینگونه از آن پیاده نمیشویم. این نهایت جود و سخاوت است.
حضرت سهبار اموال خود را در راه خدا و مردم بخشیدند و انفاقهای عجیبی از ایشان روایت شده است. در یک روایت آمده است: از بصره جنس میآوردند تا در مدینه بفروشند. آقا میرفتند بخرند و چانه هم میزدند. بسیار چانه میزدند. آقا که خوب قیمت جنس را کاهش میدادند، آنوقت جنس بیشتری میخریدند و همه را انفاق میکردند و میفرمودند: من برای خودم چانه نمیزنم؛ چون این حق فقرا بود و میخواستم آن را به آنها بدهم. اینقدر چانه میزدم که سهم آنان از این مال بیشتر شود».
حجتالاسلاموالمسلمین فرحزاد
بخل، صفتی است که دربرابر سخاوت قرار دارد و همانطور که سخاوت یکی از نشانههای دوستان خداست، بخل صفتی است که در دوستان خدا دیده نمیشود. استاد فرخزاد در سخنرانی خویش با اشاره به این نکته میگوید: «عرض کردیم دوستان اهلبیت (ع) دو صفت در آنها جمع نمیشود؛ یکی بداخلاقی و یکی هم بخل است. هر روز پیامبر (ص) از بخل به خدا پناه میبرد. بخیل از خدا و پیامبر و ائمه و بهشت و مردم، دور است.
اصلا جهنم، خانه بخیلهاست. بهشت، خانه سخاوتمندان است. کافر اگر دست سخاوتمند داشته باشد، ممکن است عاقبتبهخیر شود و به بهشت برود. اگر هم هدایت نشود، جهنم او را نمیسوزاند. پیامبر اسلام (ص) فرمودند: حاتم طائی، چون کافر بود، به بهشت نمیرود، ولی آتش جهنم هم او را نمیسوزاند. حضرت امیرمؤمنان (ع) میفرمایند: کافرِ سخاوتمند، از مسلمان بخیل به بهشت نزدیکتر است.
ما مسلمانهای اینگونه خیلی داریم. نماز و روزه هرچه بگویی انجام میدهد، اما اسم پول را که میآوری، خمسی، زکاتی، صدقهای، رو ترش میکند. بابا! بیمایه فطیر است. نمیشود؛ اینکه بگویی من ائمه را دوست دارم، اما هیچکاری در راهشان نمیکنم؛ نه پول خرج میکنم، نه مجلس میگیرم. ائمه ما حتی دربرابر دشمنانشان سخاوت داشتند. عثمان در محاصره بود. امیرالمؤمنین (ع)، امامحسن (ع) و امامحسین (ع) را فرستادند برایش آب ببرند. عثمان شخصی بود که دوتا از دخترهای پیامبر (ص) را شهید کرد.
ابوذر را خیلی اذیت کرد، تبعیدش کرد؛ ابوذری که پیامبر ما دربارهاش میفرمایند: راستگوتر از او در روی زمین نیست. چه کرد با یاران پیامبر (ص)، با دختران پیامبر (ص)، با اهلبیت پیامبر (ص)؟ حقشان را غصب کرد. به لشکر معاویه آب دادند؛ به بدترین آدمهای روی زمین، دربرابر ابنملجمها سخاوت داشتند. سخاوت و خوشاخلاقی اینقدر مهم است که اگر در کافر هم باشد، امید نجاتش میرود». (سخنرانی استاد فرحزاد با موضوع «سعادت و خوشخلقی»).
سخاوت صفتی است که هم در زندگی دیگران مؤثر است و هم برای خود شخص، رحمت و برکت میآورد: «یکی از راههای جلب رحمت خدا سخاوت است. اگر میخواهیم مشمول رحمت خدا قرار بگیریم، باید رحم و انصاف و مروت و سخاوت داشته باشیم. خدای متعال دستی که میبخشد را دوست دارد. مرحوم آیتا... بروجردی (ره) در موقع جان دادن، نگران بودند.
به ایشان گفتند: چرا نگران هستید؟ ایشان گفتند: هرچه اموال داشتم، بخشیدم. ایشان معمولا از بیتالمال استفاده نمیکردند، حتی یکبار یک ملک پدری در بروجرد داشتند که فروخته بودند و پول این ملک را که بهصورت یک چک بود، زیر تشک گذاشته بودند. فقیری بود که هرماه میآمد از آقا یک مبلغ جزئی میگرفت. آقا هم دست زیر تشک میکرد، به پول آن زمان دو تومان یک تومان به او میداد که پولی حسابی بود.
یکبار این فقیر میآید، آقا دست میکند اشتباهی، آن چکی را که پول آن ملک بوده است، به ایشان میدهد. فکر میکرد مثلا این یک دوتومانی است و این فقیر هم میرود و میبیند مبلغ خیلی بالاست. از ماهانه او خیلی بیشتر است، میآید به آقا میگوید: مثل اینکه اشتباه شده است. شما به جای پول ماهانه، چک دادهاید. ایشان نگاه میکنند، میگویند: مثل اینکه قسمت شما بوده که ما این را به شما بدهیم. دیگر برنگردان. چیزی که ما دادیم، دیگر برنمیگردانیم».
با توجه به آنچه از منبرهای علمای دین مطرح شد، شایسته است که ما تا میتوانیم، این صفات عالیه را در خودمان تقویت کنیم. داستان زندگی ائمه (ع) و همچنین انسانهایی که سعی کردهاند پا جای پای بزرگان بگذارند، به ما انگیزه میدهد تا قدمهایی هرچند کوچک در این راه برداریم.
استاد انصاریان در سخنرانی به یکی از این داستانهای عبرتآموز اشاره کرده، میگوید: «دوستی داشتم که دو سه سال در فاطمیه برایش منبر میرفتم. هشتاد سالش بود، ولی عین یک جوان چهلساله بود! چهرهاش از عبادت نورانی بود و حالی ملکوتی داشت. او از دنیا رفت. ورثه خیلی خوبی داشت. بعد که از دنیا رفت و دفنش کردند، کلیدهای مغازه و گاوصندوق را برداشتند و درِب مغازه و گاوصندوق را باز کردند. وصیتنامهاش را درآوردند تا به آن عمل کنند.
نوشته بود: من وصیتی ندارم. به شما دو دختر، زندگی خوبی دادم. شوهرهایتان هم که وضعشان خوب است. به شما دو پسر هم همسران متدین و سرمایه دادم. آنچه مانده بود، یک خانه بود که در آن زندگی میکردم. این را به مادرتان بخشیدم. بقیه پول هایم را هم در این بیستسی سال، نود خانه صدمتری با اثاث کامل ساختم و بدون خبر شما و مردم، کلیدش را دادم به عروس و دامادهایی که خانه نداشتند.
وقتی آنها را شناسایی میکردم، به یک نفر کلید میدادم و میگفتم این عروس و داماد را ببر و سند را به نامشان کن تا در خانه بنشینند. دنیا را برای چه میخواهی؟ این بهترین کار است. دنیا را برای چه میخواهی؟ برای حل مشکل مردم. دنیا را برای چه میخواهی؟ برای کمک به بیمارستانی که ابزار و وسایل برای کرونا کم دارد. دنیا را برای چه میخواهی؟» (رمضان ۱۴۰۰، تهران/ حسینیه همدانی ها).
حجتالاسلاموالمسلمین انصاریان
یکی از موعظههای امامرضا (ع) به دیگران بهخصوص شیعیان، همواره این بوده است که اهل سخاوت و بخشش باشند. در عیون اخبارالرضا (ع) حدیثی از ایشان آمده است که فرد سخی را یکی از دوستان خدا معرفی میکنند. حجتالاسلاموالمسلمین انصاریان در یک سخنرانی به شرح این حدیث پرداخته است و میگوید: «آدم سخاوتمند به خدا نزدیکتر است.
امیرالمؤمنین میفرمایند: کمبود اخلاقی و رذایل اخلاقی، حجاب بین فرد و بین رحمت پروردگار است. زشتیهای اخلاقی، آدم را از پروردگار دور میکند. میفرمایند: «السخى قریب من ا... قریب من الجنه قریب من الناس بعید من النار والبخیل بعید من الجنه بعید من الناس قریب النار؛ شخص باسخاوت، به خدا، بهشت و مردم نزدیک است و از آتش، دور و درمقابل، بخیل از خدا، بهشت و مردم دور است و به آتش، نزدیک».
بخیل از خدا و از خلق، بیگانه است. آدم باسخاوت و دستبهجیب، هم با خداست هم با خلق خدا؛ چون خدا دوستش دارد؛ چون کار خدا را انجام میدهد. روزیرسان است. مردم هم دوستش دارند. اهل محل میگویند عجب آدم خوبی است! دعایش کنیم. احترامش کنیم».